طرح استيضاح- سردار- صفار هرندي
توسط نمايندگان اصولگرا مصداق مثلی است كه میگويد آش آنقدر
شور بود كه
خان هم فهميد. هر چند كه امكان ندارد «دوستان» بگذارند چنين
طرحی حتی عملی شود و در حد همان كاغذ و در حد شوخی يا اهرم
فشارهای احتمالی برای كسب
امتياز خواهد ماند، اما همين نيز نشان میدهد كه عيب و علتهای
بزرگی در
نحوه مديريت فعلی وزارت ارشاد هست. عيب و علتهايی كه متاسفانه
تحت نامها
و قوانين و واژههايی تقديس شده سنگر گرفته و مانع نقد آن
عملكردها
میشوند.
نمونه بسيار بارز از چنين مديريتی، آشفتگی و بحران در بخش كتاب
و چاپ و نشر است. دشمنی عجيب تيم آقای صفار هرندی با كتاب و در
كل «مكتوبات» و تحديدها و جلوگيریهای گسترده و فشار بر
مؤلفين و ناشران، در حالی كه سیدیهای مستهجن به راحتی در
گوشهی خيابانها فروخته می شود، دسترسی به ماهواره و اينترنت
و ساير رسانهها نيز
بخش عظيمی از نسل جوان معاصر را از كتابخوانی دور و غافل كرده
و در حالی كه برای کشور هفتاد ميليون نفری ما هزار تا 3 هزار
جلد كتاب
به زور چاپ میشود و به زور هم نصف آن خوانده میشود،
غيرعقلانی است و اين
ترديد را بيشتر میكند كه چه هدفی پشت اين قضيه هست كه فقط از
كتابها يا
ناشرين خاصی حمايت میشود و ديگران را سر میدوانند!؟ اضافه
كنيد فشارها و
تحديدهای ديگر در حوزهی سينما و موسيقی و مطبوعات و ساير
رشتهها را تا
بفهميد علت اين همه نابسامانی و يأس جز در مديريتی متعصبانه و
غافل از
مناسبات و شرايط روز چيست.
شايد سالها بعد از اين دوران فترت فرهنگی خواهيم فهميد كه
بيشترين دورهای كه تيشه به ريشهی فرهنگ «ايرانی» و«اسلامی»
زده شده همين دورهی آقای صفار با مككارتيسم بسيار شور و
متعصبانه آن بود. |