هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه تهران:
سرانجام مشت آهنین
همان است که صدام گرفتارش شد
مشت آهنين مكرر در همه دنيا تجربه شد، حتی در عراق كه صدام سی
سال آن را اجرا كرد، سرنوشتش اين بود كه مردم از اشغالگری مثل
آمريكا استقبال كردند. در ارتباط با موقعیت کنونی امریکا
درعراق هم گاهی قدرت گرفتار شده، كارهايی میكند كه خيلی
خطرناكتر است. ایران هم مصاف مشكلی با امریکا در پيش دارد.
هاشمی رفسنجانی نماز جمعه تهران را خواند. او در خطبه های خود
گفت:
بوش به بهانه 11 سپتامبر در آمريكا حالت پليسی درست كرد و برای
مردم آمريكا كه به يك زندگی آزادانه عادت داشتند، قوانين محدود
كننده گذاشت. در متروها و اجتماعات دوربينهای مخفی كار گذاشت
و اجازه شنود مكالمات و نامههای مردم را داد و در فرودگاهها
با آن فشار وسايل مسافران را گرفتند.
در خارج از آمريكا هم با همين محوريت لشكركشی كرد، افغانستان
را اشغال كرد چون مركز طالبان و القاعده آنجا بودند. بهانه
كافی برای از بين بردن اين شر داشت. در ادامه به عراق لشكركشی
كرد، صدام يك موجود شناخته شده بود. در سی سال حكومتش بدترين
خفقانها را داشت و بدترين ديكتاتور دنيا بود، او صدها انسان
آزاده را شهيد و زنده به گور كرد و خيلیها هم سرنوشتشان روشن
نيست. رفتارش با ايران و كويت هم يك نمونه بود. خطر سلاح كشتار
جمعی مانند شيميايی و ميكروبی بود و تكنولوژی آن را داشت،
غربیها اين را به همراه امكانات سلاح هستهای به او داده
بودند و میدانستند دارد، بنابراين بهانه مناسبی بود كه عراق
را اشغال كنند.
آن موقع تفسير اين بود كه آمريكا با اين كار میخواهد ايران را
محاصره كند، كه درست هم بود. فكر میكردند مركز اصلی هوشياری
را كه ايران بود، محاصره كنند. آمريكا برای اين كارها خيلی
هزينه كرد اما نمیدانست كه نتيجه اينطور میشود. در
افغانستان كمتر هزينه كرد، در عراق هم تصور میكرد اين كشور
منبع درآمد نفتی دارد و میتواند هزينههايش را جبران كند، اما
محاسباتش جور درنيامد.
من پيشتر گفته بودم عراق باتلاقی برای آمريكايیهاست كه بتدريج
در آن فرو میرود و راه بازگشت هم ندارد و بايد چيزهای زيادی
پيدا كنيم كه بتوانيم آن را از اين باتلاق بوكسل كنيم و بيرون
بياوريم. الان تقريبا اين طور شده، الان خود آمريكايیها می
گويند چارهای در عراق نداريم، بمانيم با خسارت است، برويم هم
خسارت بيشتر است. الان هم اجازه نمیدهند هزينهها منتشر شود،
چرا كه روحيه مردم خراب میشود. هيچكس نمی داند چقدر هزينه
كردهاند. ارتش بودجه زيادی دارد كه بخش زيادی را در آنجا خرج
كردند.
از نظر انسانی هم خودشان میگويند 2800 كشته و بيست هزار مجروح
كه صاحبنظران میگويند خيلی بيشتر است. دهها هزار بيمار
روانی كه از جبههها برگشتند و ديگر قدرت خدمت در ارتش ندارند
وجود دارند كه بايد هزينه آنها را بدهند. اين ها از نظر روحی
خرد شدهاند.
آمريكا در اشغالگری خود خيلی ضرر كرد، اما وقتی قدرتی گرفتار
شد گاهی كارهايی میكند كه خيلی
خطرناكتر
است، آمريكا راه نجات را در حمله و تحت فشار قرار دادن لبنان و
سوريه ديد، اما آنجا هم برايشان مشكل بسيار سختی ايجاد شده
است، اسراييل هم از سوی آمريكا در اين تله گرفتار شد، ابعاد
مشكلات اسراييل و امريكا در لبنان و فلسطين هنوز روشن نيست.
البته استنباط نكنيد كه دموكراتها كه پيروز شد برای ما تفاوت
دارد، البته دموكراتها قدری نرمتر هستند، اما در خيلی جاها
با پنبه سر میبرند. اين طور نيست كه آنها فرشته نجات باشند،
سياست
مشت آهنين كه مكرر در همه دنيا در همه جا تجربه شد، حتی در
عراق كه صدام سی سال آن را اجرا كرد، سرنوشتش اين بود كه مردم
از اشغالگری مثل آمريكا استقبال كردند.
اما سياست مشت آهنين برای كسانی كه در درازمدت به منافع ملت
خود میانديشند جواب نمیدهد.
بوش اشتباه استراتژيك كرد. خواست با يك موج فريبكاری امنيتی
انتخابات برد و كشوری را اشغال كرد، اما نفهميد كه بعد از آن
چه اتفاقی میافتد. الان تبعات اشتباهش شروع شده است كه بايد
از اين دو قطعه درس بگيريم.
هدف اصلی او ايران بود، میخواست ايران را از دايرهای كه درست
كرده، بيرون كند، اما اين اتفاق برای آمريكا خطرناك است. آينده
خطرناكتری دارد، فكر میكند با اين نوع رفتار میتواند با
ايران برخورد كند. البته قلدری میتواند كاری فوری كند، اما
افكار عمومی مهم است. الان هر جا افكارسنجی میشود آقای بوش در
صدر رهبران منفور دنياست. اين نتيجه همان سياست مشت آهنين و بد
تحليل كردن و فردا را فراموش كردن و امروز را دريافتن است كه
اشتباه است.
رفسنجانی در رابطه با پرونده اتمی ایران نیز گفت:
ما در اين قضيه
مصاف مشكلی
در پيش داريم، اما اين برای آمريكا هم خيلی مشكل است. امریکا
خيال نكند حق وتو همه مشكلات را حل میكند و برای او فرشته
نجات است. وتو يك كار آنی است، ملتها مهم هستند، افكار عمومی
دنيا مهم است، قضاوتها مهم است، امكاناتی كه ملتها با افكار
عمومیشان خلق میكنند مهم است كه آثارش را می بينيم. راه حل
مشكلات امروز مذاكره، تعقل، تفكر و تسليم حق شدن است، بعد از
اين كه منطق قوی در مذاكره مطرح شد و ان شاءالله با اين
درسهايی كه تاريخ به كاخنشينان آمريكا داده بتوانيم برای
دنيا آرامش بيشتری را شاهد باشيم.
|