اخيرا فيلمی از زهرا امير ابراهيمی منتشر شده است
که جنجال تازه ای به پا کرده است. بحث
من بی تفاوتی جامعه نسبت به اين اتفاق است و رواج پيدا کردن
اين مساله
که تجاوزبه حريم خصوصی ديگران برای مردم ايران خوشآيند شده است.
شروع
کارهايی از اين قبيل با انتشار تصاوير هديه تهرانی بود و سال
های بعد هم
نمونه های مختلفی داشتيم، اتنشار تصاوير مربوط به استخر زنانه،
پارتی استقلال، عروسی زيبا بروفه، عروسی نيما مسيحا و
......
بحثم اينه که چرا اين همه درخواست برای ديدن اين فيلم و زندگی
خصوصی افراد وجود دارد!
جالب ترش اين که يکی از دوستان اين فيلم رو از يکی از مراکز
وابسته به وزارت ارشاد گير آورد
.!!!
(آنچه نويسنده اين يادداشت و بسياری ديگر- به هر دليل- به آن
نمی پردازند، سرودی است که حکومت خود دراين عرصه ياد مستان
داده است. تازه اگر دستش در همين ماجرا هم بند نباشد. شايعه ای
که بسيار در ايران رواج داد و نام کسانی در سيمای جمهوری
اسلامی نيز برده می شود. وقتی از زندگی و حتی اتاق خواب زن و
شوهرهای سياسی فيلم امنيتی گرفتند و برای اعتراف گيری آنها را
تهديد به پخش اين فيلم ها در شهر کردند، وقتی مشروب الکلی
مسموم در شهر شيراز پخش کردند و چند نفر را به کشتن دادند تا
ديگران ترسيده و عرق نخورند، وقتی مقامات روحانی و غير روحانی
پرونده دست داشتن مستقيم در راه اندازی خانه های فحشا دارند
اما مطبوعات جرات نوشتن آن را ندارند، وقتی به عکاس و خبرنگار
بين المللی "زهراکاظمی» در زندان اوين تهران و در حضور دادستان
و حتی مشارکت او، و در سنندج به يک زن فعال حقوق زنان "رويا
طلوعی» توسط بازجوی وابسته به دادستانی تجاوز می شود تا اعتراف
کنند، چرا بايد از پخش سی دی زهرا اميرابراهيمی متعجب شد؟ از
برگماری قاضی مرتضوی – دادستان مرکز و متهم پرونده زهرا کاظمی-
به رسيدگی به ماجرای سی دی امير ابراهيمی هم نبايد متعجب شد.
از اين کوزه همان می تراود که در اوست!- پيک نت) |