مدتهاست كه انتقاداتی از جناح اكثريت مجلس و
سازمانهای متبوع آنان در خارج از مجلس عليه هيأت دولت و قوهی
مجريه شاهد هستيم، برخی از رسانهها و گروههای منتقد دولت نيز
از اين انتقادات استقبال میكنند و آن را تأييدی بر ادعاهای
خود عليه دولت میدانند. اما به نظر میرسد كه در اين مورد
بايد با دقت بيشتری اظهار نظر نمود، زيرا اگرچه نوعی اجماع
وجود دارد كه كليهی قوای حكومتی و حاكميتی برای اولين بار
كاملاً يكدست شدهاند، و اختلافی اساسی ميان آنان جز سهمخواهی
بيشتر از قدرت و حواشی آن وجود ندارد (حداقل در شرايط فعلی)،
اما به نظر من مهمتر از يكدست شدن قدرت، يكسطح شدن آن است.
به عبارتی ديگر تمامی قوا در حال حاضر نه تنها به لحاظ فكری
بلكه به لحاظ توانايی و درك از مسايل با يكديگر هماهنگی دارند،
و اين هماهنگی در مورد اخير (يكسطحی) واضحتر و روشنتر است؛
بنابراين چگونه افرادی كه در يك سطح هستند میتوانند يكديگر را
ناكارآمد و حتی عجول خطاب كنند؟ بر طبق اصل «معرِّف بايد اجلی
از معرَّف باشد»، «منتقد به طور نسبی بايد اقوا از انتقادشونده
باشد» كه در موضوع حاضر چنين نسبتی وجود ندارد و اگر برخی از
آقايان در يك قوه زبان به نقد قوای ديگر باز میكنند (و برعكس)
چيزی جز بيان واقعيت خويش را بازگو نمیكنند و اگر خوب به خويش
بنگرند و يا اجازه دهند ديگران نگرش خود را نسبت با آنان بيان
كنند، متوجه اين واقعيت خواهند شد.
و اما خطاب به منتقدين حكومت بايد گفت كه بر
اين اختلافات فعلاً حسابی باز نكنند، زيرا به دلايل مختلف
حكومتیها تا مدتی ديگر (ولو اينكه اين مدت زياد نباشد)
درزهای ميان خودشان را با پول نفت پر میكنند و اين خوان يغما
گستردهتر از آن است كه هر يك از آنان را بینصيب بگذارد، ضمن
اينكه وضعيت فعلی واجد برخی چشماندازهای اميدواركننده هم هست،
زيرا از سال گذشته اجزای حكومت موجود هركدام در جای مناسب خود
قرار گرفتهاند، و مثل گذشته نيست كه از دست دستگاه قضايی به
مجلس و دولت پناه ببرند و بعداً هم از دست دستگاه قضايی و مجلس
به دولت پناه ببرند، بلكه امروز دولت هم به گونهای شده است كه
طبعاً بايد به دستگاه قضايی پناه ببريد (مثل قضيهی توقيف
شرق). حتی اگر دستگاه قضايی تغيير نكرده باشد، مهم اين است كه
دولت جايگاه اصلی خود را باز يافته است و اين روندی است كه
میتوان از آن به نحو شايستهای به نفع مردم بهره جست. |