هاشمی رفسنجانی نماز ديروز تهران را خواند. رفسنجانی در خطبه
های نماز ديروز خود شرح نسبتا مشروحی از جنگ با عراق و سپردن
شدن فرماندهی كل قوا به وی توسط آيت الله خمينی داد و همچنين
از مخالفان آيت الله خمينی از ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر سخن
گفت. پيش از اين نكات او اشاره به مسائل احتمالی آينده لبنان
كرد كه اين اشارات نمی تواند بی ارتباط به انگيزه تظاهرات روز
گذشته مردم لبنان در بيروت باشد. تظاهراتی كه در آن سيد حسن
نصرالله نيز اشاره طی سخنانی به خطر دوباره اسرائيل برای لبنان
كرد.
هاشمی رفسنجانی درباره لبنان گفت:
مساله لبنان هنوز تازه است. نبايد فكر كنيم موضوع تمام شده
است. گاهی اسراييليها به دليل ناكاميهايی كه داشتهاند باز
هم خط و نشان ميكشند و اعلام
تهديد به چشم ميخورد، اما بايد مواظب باشند بيشتر از اين خطر
را افزايش ندهند، زيرا
قطعا هر حركت جديدی كه انجام بدهند نتيجهاش جز آنچه اتفاق
افتاد، نخواهد بود.
رفسنجای بی آنكه اشاره مستقيم به خطرات و تهديد های امريكا
عليه ايران بكند، با نگرانی در باره آينده ايران، اشاره به
اوضاع افغانستان و عراق كرد و گفت:
در
عراق انصافا با اينكه حركت مردم به جای خوبی رسيده، اما وضعيت
بد شده است و
شرارتها و تخريبها از حد قابل تصور گذشته، به گونهای كه
روزانه مردم در
خيابانها جسدهای مثله شده ميبينند و اين يك فاجعه است.
آمريكاييها قدرت زيادی در عراق دارند و با اين نيرو ميتوانند
اوضاع را كنترل كنند، اما نميكنند.
مسالهی افغانستان
هم حل نشده است. حضور آمريكا در منطقه هيچ نتيجهای برای آنها
ندارد،
اما با همه اين تجربهای كه در چهار سال كسب كردهاند، دوباره
به دنبال شرارت هستند
و حرفهايشان بوی شرارت ميدهد.
رفسنجانی بلافاصله پس از اشارات بالا به اوضاع عراق و
افغانستان و لبنان به مسئله اتمی ايران پرداخته و با اشاره به
پيش شرط توقف غنی سازی برای آغاز مذاكرات گفت:
اين
بهانهجوييها و تهديدهای صريح قابل قبول نيست. كنگره آمريكا
در هفته
اخير سه بيانيه عليه ايران صادر كرد. من از تريبون مقدس نماز
جمعه نصيحت ميكنم كه
اينگونه با زندگی و حقوق مردم دنيا با قدر غاصبانه برخورد
نكنيد.
در مورد جنگ با عراق نيز هاشمی رفسنجانی گفت: بعد از فتح
خرمشهر اولين بحث
لزوم ادامهی جنگ بود، آن موقع يك جلسه تاريخی مهم را شورای
عالی دفاع در جماران
داشت. بحث بين امام و نيروهای فرماندهی نظامی صورت گرفت، امام
موافق نبودند ما وارد
خاك عراق شويم و ادله خود را داشتند، از طرفی موافق هم نبودند
جنگ متوقف شود و
ميفرمودند بايد بمانيم تا اهدافمان را كه محاكمه متجاوز،
گرفتن حقمان و اسقاط صدام
است، محقق كنيم. نظاميها هم ميگفتند اينگونه جنگ معنی
ندارد؛ زيرا اگر آنها
بدانند كه ما اين طرف مرز ايستادهايم و حمله نميكنيم، در عين
حالی كه جنگ هست،
حمله ميكنند كه اين منطق آنها، امام را قانع كرد.
|