سايت بازتاب متعلق به محسن رضايی كه اين روزها در مخمصه ناشی
از انتشار نامه آيتالله خمينی قرار گرفته مصاحبه ای با سرداری
بنام "سوداگر" انجام داده است. اين سردار كه بازتاب وی را از "قديميترين
نيروهای سپاه پاسداران و از پايهگذاران اطلاعات عمليات" سپاه
معرفی می كند در اين مصاحبه مدعی است كه فرماندهان سپاه در
ادامه جنگ و شكست های آن نقشی نداشته اند و هر جا آنان و سپاه
حضور داشته پيروزی بوده و هرجا كه شكست بوده هم ناشی از عدم
حضور سپاه(
بخوانيد ناشی از حضور ارتش)
يا "وجود جاسوسان" بوده است.
سردار سوداگر
كه در دولت سپاهی كه می خواهند تشكيل شود احتمالا بايد وزير
اطلاعات باشد معتقد است كه خودی ها،
يا بقول وی "دوستان نادان" جنگ را بد معرفی كرده اند و می
گويد: "برخی از اشتباهاتی بود كه خوديها مرتكب شدند و جنگ را
بد و منفور و دفاعيون را يك مشت آدم بيكار و گريان و بيهدف
نشان ميدادند كه بعدها اثرات بدی بر جای گذاشت"
يعنی در واقع جنگ چيز بد و منفوری نيست و سرنوشت كشور را بايد
به دست امثال سردار سوداگر داد تا يك جنگ "خوب و غيرمنفور"
ديگر با جنگجويان "پركار و خندان" را به كشور تحميل كنند.
اين فرمانده مطالب ديگری نيز در مورد برخی عمليات و جابجا كردن
نيروها و غيره تعريف می كند كه ظاهرش تعريف و تمجيد از
"خلاقيت" و زيركی فرماندهان سپاه است ولی درواقع نشان از
اختلافی عميق و گسترده درون خود سپاه از يكسو و سپاه با ارتش
از سوی ديگر بر سر تاكتيك های نظامی دارد، تاكتيك هايی كه منجر
به شكست های پياپی در بيش از 30 عمليات مرگبار در دوران جنگ
گرديد و اخيرا در سايت انتخاب نيز به برخی از
آنها
اشاره شده است.
اين سردار "قديمی» كه ظاهرا دست و پايش را براثر افشاگری های
اخير گم كرده،
برای توجيه شكست های پياپی سپاه به توجيهات و دروغ های مضحكی
متوسل می شود و مثلا در مورد شكست های عمليات های موسوم به
كربلا می گويد:
"من در حين عمليات كربلای 5، كالكی را از سنگرهای عراقی در
جزيره بوارين پيدا كردم و نشان فرمانده سپاه دادم و گفتم: كالك
عمليات خودمان است كه به عراقی نوشته شده است... مفهوم آن اين
بود كه در عمليات كربلای 4، فردی از قرارگاه به بالا اطلاعات
را برده و به عراق داده است. البته متوجه شديم اين نقشه، مربوط
به دو دوره پيش از طراحی نهايی است و سه ماه با تصميم نهايی
فاصله دارد. البته كنترلی روی كسانی كه به منطقه ميآمدند نبود
و بعدها هم كه مشخص شد احتمالا افضلی، فرمانده نيروی دريايی كه
بعدا اعدام شد، جاسوس سيا بوده و اطلاعات را انتقال داده است".
فرمانده قديمی سپاه و پايه گذار اطلاعات عمليات،
ظاهرا فراموش كرده كه عمليات كربلای 4 در دی ماه 1365 انجام شد،
در حالی كه افضلی در ارديبهشت سال 1362 دستگير و در اسفند همان
سال اعدام
شد.
بنابراين افضلی نمی توانسته مسئول شكست يا لو دادن عمليات 4
سال بعد باشد. سردار سوداگر نمی گويد جرم واقعی ناخدا افضلی
همين بود كه در زمان فرماندهی نيروی دريايی صراحتا با ادامه
جنگ پس از پيروزی در خرمشهر مخالفت كرد و يكی از دلايل دشمنی
فرماندهان جاه طلب سپاه با وی كه تا اعدام او پيش رفت همين
مخالفت او با ادامه جنگ بود. ظاهرا جرم افضلی كه قبلا كودتا و
سرنگونی و جاسوسی برای شوروی بود پس از آنكه هاشمی رفسنجانی
اصل ادعای كودتای حزب توده ايران را بی پايه دانست به جاسوسی
برای سازمان سيا تغيير كرده است. سردار سوداگر با كشيدن پای
افضلی و نيروی دريايی ضمنا خواسته به نوعی با ارتش و فرماندهان
ارتش كه تقريبا همگی با ادامه جنگ مخالف بودند تسويه حساب كند. |