ديدگاه‌ها

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

ادامه حاكميت حماس
جنگ داخلی
گريز ناپذير
احمد زيدآبادی

 
 
 
 
 

اگر از رهبران حماس بپرسيم در طول شش ماه از حكومتشان در فلسطين چه دستاوردی برای مردم خود داشته‌اند، نمی‌دانم چه پاسخی خواهند داد.

شايد بگويند ما در اين مدت اصولمان را حفظ كرديم و زير بار شناسايی موجوديت اسراييل نرفتيم.

اگر پاسخ آنها همين باشد، آنگاه بايد از آنها پرسيد چنانچه اصولتان را در موقعيت اپوزيسيون دولت خودگردان حفظ می‌كرديد و به بهای گسترش فقر و فلاكت و هرج و مرج و درگيری داخلی در جامعه فلسطين به قدرت نمی‌رسيديد، چه مشكلی پيش می‌آمد؟

من تاكنون حماس را گروهی خالی از فساد و متعهد به منافع عمومی مردم فلسطين می‌دانستم، اما با شيوه‌ای كه اين گروه در كشورداری در پيش گرفته است، در اين باره ديگر نمی‌توان مطمئن بود.

اشتباه نشود. هدف من حمايت از فتح كه فساد مالی در بين كادرهای بالای آن و تكبر و بی انضباطی در ميان شبه‌نظاميانش، زبانزد عام و خاص است، نيست، بلكه منظور، به چالش كشيدن رفتار دولت تحت فرمان حماس در فلسطين است كه سخت غير مسئولانه می‌نمايد.

جامعه يك آزمايشگاه نيست كه هر گروهی بخواهد چند صباحی اوهام يا ايده‌های خود را در آن به آزمون بگذارد، بدون آنكه به سرنوشت مردم بيانديشد.

جامعه فلسطينی سال‌های سال تحت اشغال نظامی بوده و هنوز هم به رغم گذشت بيش از يك دهه از تاسيس دولت خودگردان در نوار غزه و بخشی از كرانه باختری رود اردن، توان ايستادن بر روی پاهای خود را ندارد.

اين البته اشكالی است كه بخشی از آن را می‌توان به مديريت نامناسب زنده ياد ابوعمار نسبت داد، اما مقصر هر كه باشد، واقعيت اين است كه اداره سرزمين‌های فلسطينی بدون دريافت كمك‌های بين‌المللی بويژه كمك‌های آمريكا، اتحاديه اروپا و نيز همكاری اسراييل در پرداخت گمركات ممكن نيست.

آيا اين نكته‌ای است كه حماس از درك آن ناتوان بوده است؟ يا آنكه بر اين تصور بوده كه به رغم عدم شناسايی موجوديت اسراييل، كمك‌ها به دولت تحت كنترل حماس ادامه خواهد يافت؟ و يا اينكه راه ديگری برای كسب درآمد می‌شناخته است؟

هر چه باشد، امروزه ديگر آشكار شده است كه آمريكا و اتحاديه اروپا و بسياری ديگر از هم پيمانان آنان، بدون به رسميت شناختن اسراييل از طرف حماس، به دولت تحت فرمان آن كمك نخواهند كرد.

متاسفانه كسی هم نمی تواند آنها را سرزنش كند چرا كه كمك مالی به يك دولت، امری داوطلبانه است و هيچ كشوری به دولتی كه جهت عكس منافع آن حركت كند، كمك نمی‌كند.

در عين حال، اكنون مشخص شده است كه حماس منابع جايگزين برای پر كردن خلاء ناشی از قطع كمك‌های بين‌المللی را ندارد و از همين رو، گرفتار معضل پرداخت حقوق ماهيانه كاركنان دولت خودگردان شده است. دولت فلسطينی حدود 170 هزار كارمند و نيروی پليس دارد كه هر كدام يك خانواده پر جمعيت را اداره می‌كنند.

در اين ميان، محمود عباس (ابومازن) يك حرف بسيار روشن دارد. او معتقد است كه اداره سرزمين‌های فلسطينی از طريق يك دولت وابسته به كمك‌های بين‌المللی اقتضائات و الزاماتی دارد كه يا بايد آنها را پذيرفت و يا دولت را به كسانی واگذاشت كه به آن اقتضائات تن در می‌دهند.

حماس اما، اين منطق ساده را بر نمی‌تابد. نه حاضر به پذيرش الزامات دريافت كمك‌های بين‌المللی است و نه حاضر به رها كردن زمام دولت است.

نتيجه چنين بی‌برنامه‌گی جز درگيری و جنگ داخلی است؟ بدبختانه اين همان چيزی است كه در سرزمين‌های فلسطينی به وقوع پيوسته است.

ما ايرانيان هميشه، فلسطينی‌ها را می‌ستوديم كه با وجود اختلاف‌های شديد بين خود، هرگز به برادركشی تن نمی‌دهند، اما با دريغ و درد بايد گفت كه اين تصور در حال ابطال است.

دولت حماس در غياب يك استراتژی روشن و كارآمد، بن‌بستی را در جامعه فلسطينی پديد آورده است، كه جنگ داخلی را گريزناپذير می‌كند.

برای گريز از اين فاجعه، به نظر می‌رسد حماس چاره‌ای جز رها كردن خود از اسارت پاره‌ای الفاظ انتزاعی و يا دست شستن از قدرت دولتی ندارد.

همانطور كه گفته شد، انتقاد از حماس به معنای حمايت از فتح نيست چرا كه وقتی شبه‌نظاميان اين گروه، خالد مشعل و ديگر رهبران حماس را به قتل تهديد می‌كنند، راهی برای دفاع از آنان باقی نمی‌ماند.

شايد مناسب‌ترين رهبران فلسطينی همان شخصيت‌های روشنفكری باشند كه در مذاكرات اسلو هيئت فلسطينی را اداره می‌كردند، كسانی همچون دكتر حيدر عبدالشافی و خانم حنان عشراوی، اما با وجود گروههای سياسی، بعيد است صدای آنها به جايی برسد.