سايت.antiwar.
در تفسيری به قلم "توماس گاله مور" استاد
دانشگاه "استندفرد" در شماره روز گذشته خود تاريخ حمله به
ايران را در ماه اكتبر پيش بينی كرد و نوشت:
زمانی كه يك حكومت قبل از انتخابات دچار بحران شده و با
مشكلاتی مواجه است مجبور است شرايط را چنان طراحی كند كه برای
خود حاميان و رای دهندگانی جمع كند. بحرانهايی از جمله رسوايی
آبرامف، فساد مالی كنگره و فرستادن پيام های سكسی از سوی
نماينده جمهوری خواه، به نتيجه نرسيدن جنگ، بلند شدن صدای
نظاميان در اعتراض به شرايط موجود، گزارش سرويس های اطلاعاتی
در مورد تاثير فزاينده جنگ عراق بر گسترش تروريسم و افزايش
سرسام آور هزينه ها همه بحران هايی است كه جمهوريخواهان با آن
دست به گريبانند. كارهايی كه بوش برای فرار از شكست در
انتخابات پيش رو به آن دست خواهد زد بايد به نحوی باشد كه ظاهر
قدرتمند و مقتدر بوش را حفظ و
تقويت كند. سناريو می تواند از سوی جيمز بيكر آغاز شود كه به
رئيس جمهور توصيه ميكند خود را از باطلاق عراق بيرون بكشد يا
لا اقل زمانبندی در حدود پايان 2007 يا اواسط 2008 را برای
خروج نيروهای آمريكا از عراق اعلام كند.
از سوی ديگر بوش برای نشان دادن قدرت خود رسما اعلام می كند كه
در صورتی كه ايران غنی سازی اورانيوم را ظرف يك هفته متوقف
نكند مراكز اتمی ايران را
بمباران خواهد كرد. با اينكار هم لابی اسراييل را با خود همراه
می كند و هم حاميان بيشتری در شرايط جنگی پشت سر خود ميبيند و
هم مشكلات موجود در عراق و افغانستان با شروع جنگ جديد به
فراموشی سپرده ميشود. ضمن اينكه يكی ديگر از كشورهای محور
شرارت را تنبيه كرده است و چند ماهی بوش آسوده خاطر خواهد بود.
متاسفانه اين تاكتيك موثر هم خواهد بود و جامعه از
جمهوريخواهان حمايت خواهد كرد، گرچه حمايت اروپا از دست خواهد
رفت و حتی بلر نيز احتمالا توان همكاری نخواهد داشت، اما رئيس
جمهور بوش نشان داده كه اين عدم همراهی نيز برايش زياد مهم
نيست.
بوش نشان داده كه می تواند ايران را تهديد كند كه در صورت هدف
گرفتن اسرائيل و يا اقدام برای بستن تنگه هرمز از بمباران اتمی
ايران نيز پروائی ندارد. همه اينها سناريوی خطرناكی است كه از
سوی بوش قابل اجراست. |