روزنامه جمهوری اسلامی در بخش هائی از سرمقاله ای كه آشكارا
مخالف نوشته های حسين شريعتمداری در كيهان و جبهه گيری وی عليه
هاشمی رفسنجانی به بهانه انتشار نامه آتش بس درجنگ عراق از سوی
آيت الله خمينی است، در شماره شنبه15 مهرماه خود نوشت:
وقتی فضای سياسی كشور را گردوغبار بپوشاند حرف حساب گم می شود.
به
همين دليل كسانی كه حرفی دارند ناچارند صبر كنند تا گردوغبار
فرو بنشيند و
فضا صاف و شفاف شود تا شايد بتوان گوشی شنوا و حواسی جمع برای
توجه كردن پيدا كرد.
اين نوشته به فضای پر گردوغبار هفته گذشته
كشورمان نظر دارد كه انتشارنامه حضرت امام خمينی رضوان الله
تعالی عليه
درباره چگونگی پذيرش آتش بس بهانه آن بود. اين نامه توسط دفتر
رئيس مجمع
تشخيص مصلحت نظام منتشر شد و عده ای به بهانه اين اقدام هرچه
خواستند
گفتند و هرچه خواستند نوشتند...
افرادی نوشتند و گفتند انتشار نامه امام يك اقدام غيرمسئولانه
بود و با ذكر طبقه بندی های متعدد « محرمانه » و « سری » و «
فوق سری»
برای آن سعی كردند رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام را به زير پا
گذاشتن مصالح
كشور و انقلاب متهم كنند. اين اتهام توسط كسانی به آقای هاشمی
رفسنجانی وارد شد كه يا هيچ نسبتی با انقلاب و امام و نظام و
دفاع مقدس ندارند و يا
حداكثر نسبتی كه دارند در مقايسه با آقای هاشمی رفسنجانی نسبت
دايه و مادر
است . كار به جائی رسيد كه افرادی كه حتی يك نكته از هزاران
نكته
ناگفته دفاع مقدس را نه ميدانند و نه لمس كرده اند با بی باكی
تمام و بطور
مكرر هرچه خواستند به كسی كه بيش از نيم قرن از عمر خود را در
مبارزه عليه
آمريكا و اسرائيل و دست نشاندگان داخلی آنها گذرانده ... شگفت
انگيزتر آنكه يك مداح در شب ماه مبارك رمضان و در خانه خدا
و به بهانه دلسوزی برای دين و انقلاب و نظام به تحليل ماجرا
پرداخته و
ميگويد نامه امام را با اين هدف منتشر كرده اند كه به آمريكا
بگويند
ميتواند مسئولين كشور را وادار به تسليم شدن در مساله هسته ای
نمايد! و
سپس تهديد می كند كه ما جواب اين افراد را در انتخابات خواهيم
داد! هم او در سالهای اخير هرچه توانست نسبت به مسئولين طراز
اول
نظام جمهوری اسلامی گستاخی كرد و كار را به جائی رساند كه مورد
غضب و
تهديد بعضی مراجع تقليد قرار گرفت و هم اكنون نيز
به خود اجازه ميدهد به
آقای هاشمی رفسنجانی كه از اركان نظام است اينگونه جسارت كند .
راستی تا چه وقت قرار است شاهد چنين وضعيت اسفناكی در عرصه
مجالس
مذهبی آنهم در نظام جمهوری اسلامی باشيم
...
نامه امام 10 سال قبل توسط آقای منتظری در
كتاب خاطرات وی چاپ شده و از همان
زمان روی سايت متعلق به وی موجود است
.
برملا شدن اين واقعيت برای همه كسانی كه در رده
های مختلف مسئوليتی قرار
دارند آنهم با ادعای آگاهی داشتن از عمق مطالب و ادعای خطرهای
سنگين
انتشار اين نامه يك رسوائی بزرگ بود. زيرا پرده از عمق بی
اطلاعی آنان و
بی گدار به آب زدنشان برداشت . آنان اگر ادعا كنند از انتشار
اين نامه در
10
سال قبل بی خبر بودند بايد به حال كشوری كه مسئولان آن از
انتشار نامه
ای به اين مهمی خبر ندارند .
سئوال اساسی در اين ماجرا اينست كه اين هتاكی ها و حرمت شكنی
ها! آيا مرزی هم می شناسد؟ هاشمی رفسنجانی كسی است كه امام
برای سلامت او هنگامی كه به سفر يا جبهه ميرفت
دستور قربانی كردن ميداد. او همان كسی است كه برای هموار شدن
راه پذيرش
قطعنامه جنگ تحميلی به امام پيشنهاد داد به عنوان فرمانده جنگ
محاكمه و
قربانی شود تا به امام آسيب نرسد. او همان كسی است كه امام
خمينی نسبت به
احتمال فاصله افتادن ميان او و حضرت آيت الله خامنه ای
هشدار داده بود و
نگران بود. هاشمی كسی است كه امام درباره او فرموده است من
هاشمی را بزرگ
كرده ام و فرمود هاشمی زنده است تا نهضت زنده است . كسانی كه
امروز با
بهانه قرار دادن انتشار يك نامه آنهم نامه ای كه 10 سال است در
معرض ديد
عموم قرار دارد اينگونه هاشمی را ميكوبند آيا به هاشمی به
عنوان خاكريزی كه عبور از وی
راه را برای رسيدن به مقاصد ديگر
هموار می كند نگاه نمی كنند ! آيا كوبيدن ممتازترين چهره
روحانيت انقلابی كه امروز چشم جهانيان
بعد از رهبری
به اوست و نظير او را در جهان نميتوان يافت به معنای وجود يك
جريان با هدف كوبيدن روحانيت انقلابی نيست ! بدين ترتيب در
چارچوب اين هدف
بعد از هاشمی نوبت كيست
؟ |