مهلت ثبت نام انتخابات خبرگان تمام شد و
495 نفر در كل كشور در آن ثبت نام كردند. وضع اصلاح طلبان تا
اين مرحله خوب نيست، وضع جناح هاشمی متزلزل و وضع جناح مصباح
نامعلوم، اما وضع راست مثل هميشه خوب است؛ كانديداهای زياد و
معروف. حال در چنين انتخاباتی چه بايد كرد؟
بعضی ها معتقدند انتخابات خبرگان مساله
صنفی است، مربوط به روحانيت است و برای نيروهای سياسی نبايد
اهميتی داشته باشد. بعضی معتقدند اين انتخابات هم مثل هر
انتخاباتی مهم است، اما در اين مورد خاص بسته به رفتارهايی كه
در زمان بررسی صلاحيت ها انجام می شود بايد تصميم به شركت يا
عدم شركت در آن گرفت. مثلا مجاهدين انقلاب در قطعنامه كنگره
شان تصريح كردند كه اگر صلاحيت ها جناحی رد شود انتخابات را
برای اولين بار "تحريم" می كنند. بعضی هم معتقدند اصلاح طلبان
بايد در انتخابات شركت كنند و تا می شود خود را و همچنين خط
هاشمی را تقويت كنند تا خبرگان به دست مصباح نيفتد. بعضی ها هم
به انتخابات از زاويه هشت سال آينده و اتفاقاتی كه در آن می
تواند بيفتد نگاه می كنند و از اين جهت كه دوره چهارم اين مجلس
را دوره تصميم گيری می دانند، هر يك عضو و يك رأی در آن را هم
تعيين كننده می پندارند.
هنوز ايده ای ندارم. خودم خيلی خوشبين به
شركت مردم نيستم، تا برسيم به صلاحيت ها و سلامت اصل انتخابات.
گو اينكه كس خاصی هم ثبت نام نكرده كه بخواهند رد كنند! يعنی
مجمعين (مجمع روحانيون و مجمع مدرسين و محققين قم) كه اينهمه
می گفتند داريم كار می كنيم واقعا هيچ كار خاصی نكرده اند و
نگاهی به ليست ها اين را نشان می دهد. به هرحال هر تصميمی برای
شركت يا عدم شركت و رأی دادن يا ندادن به هر كسانی، مقدمه اش
شناخت آدمهاست. نامزدهايی كه همه شان يك عمامه سياه يا سفيد و
يك ريش نسبتا قابل توجه دارند. بنابراين تميز دادن انها از
يكديگر نياز به ديد سياسی و شناخت قبلی دارد.
برای شناخت دقيق كانديداهای خبرگان بايد آن
را دسته بندی كرد. قبلا در ميان روحانيون سياسی دو دسته مشخص
چپ و راست وجود داشتند، كه معمولا چپ ها ردصلاحيت می شدند و
خبرگان و حكومت دست راست ها بود! الان بايد خط هاشمی و خط
مصباح را هم از آنها تفكيك كرد. من می خواهم خط پنجمی را هم
اضافه كنم كه خط خود رهبری است. چون بعضی از اين آدمها واقعا
آدم راست و مصباح و هاشمی نيستند، آدم خود رهبری اند. ممكن است
قبلا چپ بوده باشند يا راست، اما الان با چرخش روزگار در خطی
افتاده اند كه خط آقای خامنه ای است، و نه چپ و راست. البته در
غير اين شرايط و بعد از اين انتخاب، هر كدام به يك طرفی ممكن
است بچرخند يا اصلا معلوم نيست به كدام طرف. اما فعلا
اينطورند. بدون شك افراد اين خط هم در ليست نهايی مصباح ممكن
است ديده شوند هم حتی اصلاح طلبان. كما اينكه ليست جامعتين
(روحانيت مبارز و مدرسين قم) هم هنوز بين خط يك و سه و چهار در
كشمكش است و مشخص نيست در نهايت انتخابات نسبتا قطبی خواهد شد
و يك و دو در برابر سه و چهار خواهند ايستاد يا اينكه حجم
بالای آدمهای مورد اجماع در خط دو و سه و تا حدی چهار رنگ
رقابت را در انتخابات كمرنگ می كند.
با اين اوصاف، سعی می كنم كسانی را كه تا
الان مطرح شده اند در اين پنج خط تقسيم كنم. احتمالا تقسيم
بندی ام دقيق نيست، ليست كامل افراد ثبت نام كرده را هم ندارم،
اما شروع خوبی است و قابل ترميم.
1- خط مصباح: مصباح يزدی، استادی، سيد احمد
خاتمی، علم الهدی، مرتضی تهرانی، محسن غرويان، خزعلی، شاهچراغی
(سمنان)
2- خط راست: مجتهد شبستری، احمد جنتی،
امامی كاشانی، محمد يزدی، موحدی كرمانی، اختری، فاكر، كعبی،
دری نجف آبادی، مقتدايی، مصباحی مقدم، سيد رضا تقوی، علی اصغر
حائری شيرازی (فارس)
3- خط رهبری: مشكينی، هاشمی شاهرودی،
تسخيری، محمدی گيلانی، صادق لاريجانی، طاهری خرم آبادی،
طباطبايی (اصفهان)، علی فلاحيان، رييسی، محسن قمی، ناظم زاده
4- خط هاشمی: رفسنجانی، امينی، محمد مومن،
هاشميان، حسن روحانی (سمنان)، واعظ طبسی، رازينی، حسينی
بوشهری، ريشهری، حجتی كرمانی،
5- خط اصلاح طلبان: نورمفيدی، توسلی، موسوی
بجنوردی، هادی خامنه ای، مجيد انصاری، موسوی تبريزی، مروی،
معرفت، يونسی، هاشم زاده هريسی، فاضل گلپايگانی، قاضی زاده،
زهره صفاتی، سيد علی اشكوری، علی اصغر دستغيب. ( فارس) |