جهان و ايران

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

سخنگوی سابق وزارت خارجه امريكا
آقای "روبين" رفت تهران
برای ديدن "نان زير كباب"

 
 
 
 

 

"جيمز روبين" سخنگوی سابق وزارت امور خارجه امريكا يك نوك پا رفته است ايران و بازگشته به امريكا! روبين شوهر كريستين امانپور گزارشگر شبكه تلويزيونی سی ان ان است. خانم امانپور هم ايرانی است و يك خواهر هم در ايران دارد. قصد سفر جيمز روبين به ايران، ديدار با اين "نان زيركباب" بوده است و الا قصد ملاقات با هاشمی ثمره و يا اطرافيان پيدا و پنهان احمدی نژاد را نداشته است. وزارت خارجه جمهوری اسلامی اعلام كرده "روبين" می خواسته خواهرزنش را ببيند و قصد ديگری نداشته و مقامات جمهوری اسلامی هم با او ملاقات نكرده اند. البته وقتی از مقامات صحبت می شود، منظور رئيس دفترها و مشاوران و رابطين نيستند!

اين كه چرا يكباره آقای روبين دلش برای خواهر زنش تنگ شده، لابد يك دلائل خانوادگی دارد كه به ما مربوط نيست، اما اينكه چطور در جمهوری اسلامی كه كبوتر روی هوا را نعل می كنند برای ايشان ويزای ورود صادر شده، حتما مسئله خانوادگی نيست و ملی است!

درحكومتی كه هر كس تكان بخورد، مطلبی، مقاله ای بنويسد و يا با يك راديو فارسی زبان مصاحبه كند متهم به وابستگی به امريكا و اسرائيل می شود و اين كه قصدش راه اندازی يك انقلاب مخملی است، چطور می توان سفر 5 روزه آقای روبين به ايران را يك اتفاق ساده و خانوادگی و ديدار با خواهر زن قبول كرد؟

سخنگوی وزارت خارجه هم كه در امريكا يكباره خانه نشين نمی شود. بلكه وقتی از سر آن ماموريت می رود، بر سر ماموريت ديگری نشانده می شود. حتی در جمهوری اسلامی نيز عليرغم همه خط و خط بازی ها وضع همينگونه است. دولت كنونی هم عليرغم همه گرد و خاكی كه به پا می كند و خط و نشان هائی كه رهبر می كشد، برای وضع بحرانی كنونی دو راه حل بيشتر ندارد. يا رفتن به سوی مردم و ايجاد يك حمايت ملی و واقعی – نه از نوع شورای تبليغات اسلامی- از حاكميت و يا مذاكره و زدوبند. لازمه اولی چنان خانه تكانی سياسی است كه خطرش برای حاكميت موجود كمتر از حمله اتمی به ايران نيست. بنابراين طبيعی كه در جستجوی روزنه دوم باشند. اما اين روزنه دوم نيز، هم دو گروه متمايل به آن دارد و هم دو روش. گروهی كه مخالف دولت اند، اصلاح طلب اند، از جنگ می ترسند و يا هر دليل ديگری، صاف و ساده می خواهند يك گام اتمی به عقب برداشته و بجای توليد سلاح اتمی، به همان انرژی اتمی و دستآوردهای تحقيقات اتمی اكتفا كنند و اين گذرگاه را بدون حادثه پشت سر بگذارند. گروه ديگری به شمول دولت و نظامی ها و طرفداران سلاح اتمی بر اين تصورند كه درجريان حمله و جنگ و يا در آستانه حمله وارد زدوبند و معامله پشت پرده با امريكا شوند و رضايت آن را برای قبول يك ايران اتمی اما دوست امريكا و قابل اعتماد امريكا را بدست آورند. حمله و موقعيت جنگی را نيز نياز دارند تا هم تصفيه های حكومتی را كامل كنند و هم اوضاع وخيم اقتصادی و همه نابسامانی های موجود را به گردن شرايط جنگی بياندازند.

آن نان چرب زير كبابی كه از دل سفر آقای روبين می تواند بيرون بيايد، همين نيست؟ و كاخ سفيد هم با همين محاسبه و آگاهی از پشت دست رهبران حاكميت يكدست، بر تنور جنگ و حمله نمی دمد؟

امريكا يك ايران غير سياسی، مردم خسته و به خانه بازگشته و حاكميتی آلت دست خود را می خواهد. چه با جنگ و چه با مذاكره. اصل نتيجه است. حاكميت جنگی ايران در همين جهت حركت نمی كند؟

خوش به حال خواهر زن آقای روبين كه لااقل می داند شوهر خواهرش در آن 5 روز، گاهی می رفت يكجاهائی و ساعت ها بعد بر می گشت خانه و يا بجای يك اتومبيل، چند اتومبيل به بهانه آژانس می آمدند جلوی خانه و او را سوار كرده و می بردند شهر را نشان می دادند! ما كه از همين حداقل اطلاعات هم محروميم!