ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  گفتگو با حسن يوسفی اشكوری
اگر اصلاح طلبيم، بكوشيم
ولايت فقيه را مشروطه كنيم
 
 
 
 

 

ناصر رحيم‌خانی گفتگوی مشروحی با حجت الاسلام خلع لباس شده "يوسفی اشكوری” پيرامون انقلاب مشروطه كرده است. اشكوری در اين مصاحبه ديدگاه های خود را پيرامون آن انقلاب بيان می كند اما در پايان به دو ديدگاهی می پردازد كه اكنون در جمهوری اسلامی مطرح است. يعنی 1- جمهوری ناب و 2- جمهوری مشروطه.

يوسفی اشكوری از بنيانگذاران ائتلاف نيروهای ملی مذهبی است كه سرانجام به شورای ملی مذهبی تغيير نام داد و اكنون مهندس سحابی رئيس و سخنگوی آنست. اين اشاره پيش از پرداختن به نظر عنوان شده اشكوری درباره جمهوری ناب و جمهوری مشروطه لازم بود زيرا اين نظر می تواند ديدگاه طيف گسترده ملی مذهبی ها درايران باشد.

رحيم خانی از اشكوری می پرسد:

به عنوان آخرين پرسش، جناب اشكوری، در مباحث پيرامون «جمهوريت» و «ولايت»، گرايشی در درون اصلاح‌طلبان از «مشروطه كردن ولايت فقيه» بحث می‌كند. می‌دانيم طبق اصل بيست و ششم متمم قانون اساسی مشروطيت، «قوای مملكت ناشی از ملت» است، اما «نظريه‌ی ولايت فقيه»، مبانی مشروعيت قدرت و اختيارات «ولی فقيه» را در اراده و آرای ملت نمی‌داند. شما اين بحث «مشروطه» كردن ولايت فقيه را چگونه ارزيابی می‌كنيد؟

اشكوری : تا آن‌جا كه اطلاع دارم و به‌ياد می‌آورم در اين چند ساله‌ی اخير اين نظريه‌ی مشروطه ولايت فقيه را آقای سعيد حجاريان مطرح كرد كه طبق تحليل ايشان الان در شرايطی كه جمهوری اسلامی و قانون اساسی و ولايت فقيه هست و همه‌ی اين ماجراها، استراتژی‌ای كه بايد در مورد نظام انتخاب شود چيست؟ من الان به‌صورت تفسيری می‌گويم. نقل مستقيم نيست. يعنی ما چكار بايد بكنيم با اين جمهوری اسلامی.

خب. يك بار اين است كه بگوييم جمهوری مطلق، حرفی كه بعداً آقای گنجی در نقد رای آقای حجاريان مطرح كرد كه اصلاً نفی كامل ولايت فقيه، و قدرت مذهبی، حالا چه مطلقه چه غير مطلقه، چه مشروطه و چه غير مشروطه، فقط جمهوری. يعنی يك حكومت كاملاً عرفی. اين به معنای نفی موجوديت نظام جمهوری اسلامی و نفی ساختار حقيقی و حقوقی‌اش است. اين يك نظر است، اما نظر آقای حجاريان متفاوت بود. حالا من بر اساس تحليل خودم دارم اين را می‌گويم چون برنامه‌اش را دقيقاًٍ به‌ياد ندارم و با خودش هم صحبتی نكرده‌ام كه استدلالش چيست. ولی استدلالش اين می‌تواند باشد كه مايی كه در برابر اين واقعيت جمهوری اسلامی قرار گرفته‌ايم، و بنا بر براندازی‌اش نداريم، در چهارچوب همين مناسبات و قانون اساسی و همين سيستم فعاليت می‌كنيم؛ يك گام به جلو اين است كه همين ولايت فقيه را از مطلقه بودن‌، مقيده‌اش بكنيم. در واقع همان كاری كه صد سال پيش مشروطه خواهان كردند، سلطنت مطلقه را تبديل به سلطنت مشروطه كردند. حالا كه الان ولايت فقيه دوباره برگشته ادعای مطلقيت دارد ما هم همان كار علمای آن زمان را بكنيم. مطلقه را تبديل به مشروطه بكنيم. اگر در سيستم جمهوری اسلامی، ولايت مطلقه تبديل به مشروطه بشود ولی فقيه، مقيد به قانون بشود؛ ما يك قدم به جلو بر داشته‌ايم و بر اين اساس ايشان می‌گويد در اين شرايط اين سياست و اين استراتژی می‌تواند جواب بدهد و مثبت است و ما می‌توانيم در چهارچوب ولايت فقيه و جمهوری اسلامی و همين قانون اساسی يك قدم به پيش برويم، اما يك نظر ديگر هم آقای گنجی دارد كه در مانيفست جمهوری خواهی، جواب آقای حجاريان را داده و در آن‌جا ادعا كرده كه نخير، ولايت فقيه نه مطلقه‌اش و نه مقيده‌اش، هيچ‌كدامش، در واقع جمهوری كامل و جمهوری ناب.
اين دو نظر در اين زمينه وجود دارد، اما به اشاره می‌گويم كه اگر ما واقعاً اصلاح طلب هستيم و اين استراتژی را به هر دليل درست و مفيد می‌دانيم، نظريه‌ی حجاريان به صواب نزديك‌تر است.