جهان و ايران

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

ميشل شوسودفسكی- 5 سپتامبر- .informationclearinghouse- ترجمه بايرام منصوری
"نقشه راه نظامی"
در سرانجام نا بخردی ها
به بمباران اتمی ايران خواهد انجاميد
دكترين جديد امريكا:استفاده از سلاح هسته ای عليه دشمنان ياغی!

 
 
 
 

از اهداف مهم حمله به لبنان گسترش حضور نظامی نيروهای خارجی در لبنان بود، كه فرماندهان اصلی آنها امريكا و اسرائيل اند. منابع نطامی امريكا تائيد كرده اند كه حملات هوائی عليه ايران با تائيد و يا بدون تائيد سازمان ملل، همراه با تحريم اين كشور در مقياسی وسيع صورت خواهد گرفت. ايالات متحده با استفاده از بمب افكن های B-2 تحت نظارت جعلی سازمان ملل، در "ديه گوگارسيا" و با هواپيماهائی كه از ايالات متحده به پرواز در خواهند آمد و نير با بكارگيری جنگنده هاي117 F- در بمباران شركت  خواهند كرد. تحولات اخير نشان ميدهد كه جنگ زمينی نيز در دستور كارقراركرفته است. ايران تائيد كرده است كه در صورت حمله به اين كشور، با استفاده از موشك های بالستيك به اسرائيل و تاسيسات نظامی امريكا در عراق، افغانستان وخليج فارس حمله خواهد كرد، كه اين پاسخ ما را به سناريوی جنگ تمام عيار خواهد كشاند. سرعت بخشيدن به استخدام نيروهای نظامی دركشورهای مهم ائتلاف آنگلو- امريكن مانند بريتانيا، استراليا و كاندا نير در حال انجام است. نيروهای بريتانيائی مستقر در عراق نيز آرايش تازه ای در مرزهای جنوبی عراق با ايران گرفته اند. دكترين تازه اتمی دولت بوش دارای دستورالعمل مشخصی است كه به آن اجازه می دهد تا از سلاح هسته ای بعنوان "عاملی بازدارنده" بر عليه "دشمنان ياغی» استفاده نمايند. براساس اطلاعيه های تائيد شده رسمی و اسناد و مدارك نظامی، ايالات متحده با همآهنگی بريتانيا و در مشاورت با اعضای ناتو، برنامه ای برای حمله مستقيم به ايران و سوريه را طراحی كرده است.

----------------------------

 

جنگ اسرائيل عليه لبنان بخشی اساسی از "نقشه راه نظامی" است كه ايالات متحده مسئوليت آن را برعهده دارد. جنگ عليه لبنان كه حاصل آن نابودی اقتصاد و زير ساخت غير نظامی  اين كشور بود، مرحله ايست از مراحلی كه در آنها عمليات نظامی بدقت طراحی شده است.

لبنان كريدور استراتژيكی است كه بين اسرائيل و شمال غربی سوريه قرار گرفته است. هدف اصلی اين جنگ نظامی كردن لبنان بود تا از طريق استقرار نيروهای خارجی دراين كشور زمينه برای رسيدن به مرحله بعدی كه اهداف وسيع تر نظامی است دنبال شود.

نيروهای خارجی تحت نظارت سازمان ملل كه بايد رسما در نزديكی مرز لبنان با سوريه مستقر شوند عمدتا و نه انحصارا نيروهائی هستند از كشورهای عضو سازمان ناتو. اين نيروها كه تحت نظارت شورای امنيت سازمان ملل قرار دارند به هيچ وجه بی طرف نخواهند بود. نيروهای فوق تنها به ايالات متحده و اسرائيل جوابگو خواهند بود.  خروج نيروهای سوريه از لبنان بدنبال ترور رفيق حريری نخست وزير وقت لبنان در فوريه 2005 از لحاظ زمانی نقش عمده ای در ايجاد فضائی تازه بازی كرد. درحقيقت خروج نيروهای سوريه  از لبنان خدمت بزرگی بود به اسرائيل. بيرون كشيدن نيروهای سوريه از لحاظ زمانی اهميت استراتژيك بسزائی داشت. اين امر عامل مهمی در زمانبندی و طراحی حمله اسرائيل به لبنان در ژوئيه 2006 بشمار آمد.

بدنبال بمباران های اسرائيل و سپس " آتش بس" صدور قطعنامه1701شورای امنيت كه پيش نويس آن توسط فرانسه و امريكا و در مشاورت نزديك اسرائيل صادر شد راه برای نظامی كردن لبنان، تحت نظارت جعلی سازمان ملل هموارنمود.

مرحله بعدی جنگ در خاورميانه

براساس اطلاعيه های تائيد شده رسمی و اسناد و مدارك نظامی، ايالات متحده با همآهنگی بريتانيا (و در مشاورت با اعضای ناتو)، برنامه ای برای حمله مستقيم به ايران و سوريه را طراحی كرده است. جان بولتون نماينده امريكا در سازمان ملل پيشاپيش قطعنامه ای را در شورای امنيت تهيه كرده است كه براساس آن قرار است ايران بخاطر برنامه - ادعائی و نه واقعی - توليد سلاح هسته ای با تحريم روبرو شود. با اينهمه، تصويب يا رد اين قطعنامه اهميت چندانی ندارد. امريكا ممكن است با وجود مخالفت شورای امنيت كه ناشی از وتوی روسيه و چين خواهد بود تصميم از پيش اتخاذ شده خود را عملی كند.

منابع نطامی امريكا تائيد كرده اند كه حملات هوائی عليه ايران با تائيد و يا بدون تائيد سازمان ملل دررابطه با تحریم این کشور در مقياسی وسيع صورت خواهد گرفت، كه بی شباهت به بمباران هوائی عراق درمارس 2003 نخواهد بود. شوک و حیرت سايت اينترنتی "امنيت جهانی" دراين مورد می نويسد كه حملات هوائی عليه ايران، در مقايسه با حمله اسرائيل به مركز اتمی "اوسیراک" عراق در سال 1981 به مراتب فشرده تر و وسيع تر خواهد بود. ايالات متحده با استفاده از بمب افكن های B-2 مستقر در پایگاه "دیگوگارسیا" یا هواپیماهائی که از ایالات متحده به پرواز در خواهند آمد و نير با بكارگيری جنگنده هاي117 F- که در پایگاه "ال اودید" در قطر و در دیگر مناطق قرار دارند، به سايت های 24 گانه مشكوك ايران حمله خواهند كرد."

طراحان نظامی ممكن است در همآهنگی با اولويت های دولت امريكا ليست هدف های مورد نظر را از طريق محدود كردن حملات هوائی به گونه ای تغيير دهند كه تنها مهم ترين آنها مورد هدف قرار گيرند.... ايالات متحده ممكن است حملات همه جانبه تری را برعليه اهدافی انجام دهد كه مظنون به ذخيره سلاح های كشتار جمعی در آنهاست. علاوه بر اين، بمباران نيروهای دارنده سلاح های متعارف و اتمی كه ممكن است در ضد حمله بر عليه نيروهای امريكا در عراق مورد استفاده قرار گيرند نيز از اولويت های امريكا بشمار می رود."

طرح های حملات هوائی (در وضعيت آمادگی كامل) در ژوئن سال 2005 از لحاظ عملياتی قابل اجرا بوده است. بخش های گوناگون تشكيل دهنده عمليات نظامی بطور كامل تحت فرماندهی ارتش امريكا قرار دارد كه در همآهنگی با پنتاگون و مقر فرماندهی استراتژيك امريكا در پايگاه هوائی "افوت" در ايالات نبراسكا عمل می كنند.

در نوامبر 2004 فرماندهی استراتژيك امريكا "طرح حمله جهانی" را در يك سلسله تمرينات نظامی بنام "رعد جهانی" اجرا كرد. اين مانورها، حمله ای صوری با استفاده از سلاح های متعارف و اتمی بر عليه "دشمن فرضی" (ايران) بود. بدنبال تمرين های "رعد جهانی" فرماندهی استراتژيك امريكا "وضعيت پيشرفته از لحاظ آمادگی" را رسما اعلام كرد. اجری عملياتی "رعد جهانی"  Conplan يا

 Concept Plan 8002 نام گرفت.

"كان پلان" به عنوان طرحی عملی توصيف شده است كه براساس آن تفنگداران دريائی و نيروی هوائی حملات خود را از طريق زير دريائی و بمب افكن ها انجام خواهند داد.

ساختار فرماندهی عمليات مركزی خواهد بود كه در نهايت پنتاگون ترتيب و توالی عمليات را تعيين می كند. بعبارت ديگر انجام عمليات نظامی بر عليه ايران و سوريه با در نظر گرفتن شرايط و زمان انجام می شود. در همين رابطه عمليات نظامی اسرائيل و ديگر كشورهای محور مانند تركيه درهمآهنگی نزديك با وزارت دفاع امريكا انجام خواهد شد.

جنگ زميني

 با وجود آنكه تهديد به بمباران هوائی عليه تاسيسات اتمی ايران بارها از سوی دولت بوش اعلام شده است، اما تحولات اخير نشان ميدهد كه جنگ زمينی نيز در دستور كارقرارگرفته است.

طراحان نظامی امريكا و اسرائيل به اين امر كاملا واقف اند كه بمباران هوائی، نيروهای ائتلافی را به سناريوی جنگ زمينی می كشاند و چاره ای برای آنها برای درگيری با نيروهای ايران و سوريه در ميدان نبرد باقی نمی گذارد.

ايران تائيد كرده است كه در صورت حمله به اين كشور، با استفاده از موشك های بالستيك به اسرائيل و تاسيسات نظامی امريكا در عراق، افغانستان وخليج فارس حمله خواهد كرد، كه اين پاسخ ما را به سناريوی جنگ تمام عيار خواهد كشاند.

نيروهای ايران می توانند با عبور از مرز با نيروهای ائتلافی داخل عراق درگير شوند. نيروهای اسرائيل و يا نيروهای ويژه نيز ممكن است وارد سوريه شوند.

از سوی ديگر نيروهای خارجی مستقر در لبنان كه تحت نظارت سازمان ملل هستند نيز به دستور نيروهای ائتلافی به رهبری امريكا و براساس تعهدات قبلی در قبال واشنگتن و تل آويو در مقام پاسخگوئی برخواهند آمد.

مانورهای نظامی( دراین مورد مراجعه کنید به مقاله قبلی از میشل شوسودفسکی)

گردآوری نيروهای نظامی توسط امريكا

"مهدی داريوش ناظم روآيا" ماه گذشته به نقل از رويتر نوشت: "به گزارش رويتر در 2 سپتامبر، بيانيه های پنتاگون حاكی از اين بود  كه نيروهای امريكا در عراق به 140هزار افزايش يافته است. اين تهديد با فراخواندن 14هزار پرسنل غير فعال و نيز ازدياد نفرات مزدگیرافزايش  بيشتری خواهد يافت."

پنتاگون برپائی چنين نيروئی را بعنوان "روند عادی" جابجائی نيروها كه لازمه "جنگ عليه ترويست" در عراق  است توجيه می كند. سرعت بخشيدن به استخدام نيروهای نظامی دركشورهای مهم ائتلاف آنگلو- امريكن مانند بريتانيا، استراليا و كانادا نير در حال انجام است. كانادا و استراليا در صف امريكا قرار دارند. جان هاوارد و استون هارپر نخست وزيران استراليا و كاندادا تعهد خود برای شركت در جنگ امريكا- اسرائيل را تائيد و قول داده اند تا نيروهای مسلح خود را افزايش دهند.

دراين ميان نيروهای بريتانيائی مستقر در عراق نيز آرايش تازه ای در مرزهای جنوبی عراق با ايران گرفته اند. اين نقل وانتقالات از سوی سفير كبير بريتانيا درعراق بعنوان بخشی از مبارزه با قاچاقچيان و ورود اسلحه به عراق از سوی ايران توجيه شده است."

ناظم روآيا دراين مورد نوشته است "در حاليكه مقامات انگليسی تمايل و آمادگی خود را درنبرد با ايران انكار می كنند، اما اين كشور نيروهای بيشتری را به عراق گسيل می دارد. پياده نظام سبك گردان دوم كه قابليت سريعی در آرايش گرفتن دارد به مرزهای جنوبی عراق با ايران فرستاده شده است. گردان دوم به بهانه همكاری با گروه عمليات پشت جبهه و اسكورت كاروان نظامی و تامين امنيت برای نيروهای بريتانيائی و پايگاه های نظامی اين كشور در بصره به اين منطقه اعزام شده است."

 نقش اسرائيل

پس از فروكش كردن جنگ در لبنان، طرح های نظامی و اعلاميه های رسمی اسرائيل شفاف تر شد. تل آويو طرح هائی را اعلام كرده است كه دلالت دارد بر "جنگی تمام عيار" به عنوان عاملی بازدارنده و از طريق بكارگيری نيروهای هوائی و زمينی بر عليه ايران و سوريه. اين طرح ها اكنون مهم ترين بخش های كار وزارت دفاع را تشكيل می دهند:

·        براساس گزارش منابع سياسی و نظامی، اسرائيل در حال تدارك يك جنگ احتمالی برعليه ايران وسوريه است.

·        درحال حاضر ايران و سوريه چالش اصلی نيروهای دفاعی اسرائيل است كه در رابطه با مسئله فلسطين در اويت قرار گرفته است. كمی پيش از شروع جنگ لبنان ژنرال "اليعزر" فرمانده نيروی هوائی مسئوليت "جبهه ايران" كه پست تازه ای در وزارت دفاع می باشد را عهده دار شد.  وظيفه وی فرماندهی هر نوع حمله ای عليه ايران و سوريه در آينده است."        يكی از شخصيت های درون دولت اسرائيل گفته است كه درگذشته ما آمده حمله نظامی به تاسيسات اتمی ايران بوديم، اما اعتماد بنفس روبه افزايش ايران كه ناشی از جنگ در لبنان بود، ما را وادار می كند تا آماده يك جنگ همه جانبه شويم، كه سوريه در آن نقش مهمی بازی خواهد كرد."

در نتتيجه تغيير اولويت های دفاعی قرار است بودجه نيروهای اسرئيل در ساحل غربی و نوارغزه كاهش يابد."( ساندی تایمز 3 سپتامبر)

اطلاع رسانی كاذب رسانه های گروهی

رسانه های گروهی غرب دارند بر طبل جنگ می كوبند. مثلا ساندی تايمز طرح های جنگی اسرائيل را عملی دفاعی و بعنوان جلوگيری از حمله اتمی ايران به اين كشور را چنين تبليغ می كند:

«ايران و سوريه موشك های بالستيكی دراختيار دارند كه می توانند بسياری از نقاط اسرائيل،  از جمله تل آويو را هدف قرار دهند. در حال حاضر بودجه ای اضطراری برای ساخت پناهگاهای مدرن اختصاص يافته است.»

اين واقعيت كه ايران توانائی داشتن سلاح هسته ای را ندارد و آژانس انرژی اتمی نيز آن را تائيد كرده است، ديگر موضوعی برای بحث بشمار نمی رود.

اطلاع رسانی كاذب رسانه های گروهی به ايجاد فضای ترس و وحشت كمك بسيار كرده است. اطلاعيه وزارت كشور بريتانيا در دهم اگوست مبنی برخنثی كردن يك حمله تروريستی در مقايسی وسيع و همزمان انفجار ده هواپيما اين تصور را القاء می كند كه درحقيقت اين دنيای غرب است كه مورد حمله واقع شده است، نه خاورميانه.

واقعيت ها واژگون شده اند. دروغگوئی های رسانه های گروهی و پخش اطلاعات غلط به اوج خود رسيده است. رسانه های بريتانيا و امريكا   "جنگ بازدارنده" را بعنوان "دفاع از خود برعليه القاعده و كشورهای تروريست پرور" به گونه ای القا می كنند كه گوئی آنها درحال ايجاد يازدهم سپتامبر ديگری هستند.

هدف اصلی و اساسی ايجاد ترس و وحشت در ميان مردم، در نهايت، آماده كردن آنها برای قبول "مرحله بعدی جنگ برعليه تروريسم" در خاورميانه است كه سوريه و ايران را هدف قرار داده است.

با وجود آنكه چين و روسيه در سطح ديپلماتيك و در شورای امنيت با جنگ به رهبری امريكا مخالفت خواهند كرد، اما واشنگتن پشتيانی فرانسه و بريتانيا را با خود خواهد داشت. از سوی ديگر با وجود اينكه روسيه و چين با ايران همكاری های نظامی دارند، اما بنظر نمی رسد كه اين دو كشور به نفع ايران درگير يك مناقشه نظامی شوند.

ناتو بطور همه جانبه از عمليات نظامی به رهبری امريكا حمايت می كند. اين سازمان در فوريه 2005 قراردادی در زمينه همكاری های نظامی با اسرائيل منعتقد كرد.

سلاح هسته ای عليه ايران

 استفاده از سلاح هسته ای از سوی امريكا و اسرائيل در مقابله با برنامه های توليد سلاح هسته ای از سوی ايران درحالی قراراست صورت گيرد كه اصلا ايران فاقد آنست.

دكترين تازه اتمی دولت بوش دارای دستورالعمل مشخصی است كه به آن اجازه می دهد تا از سلاح هسته ای بعنوان "عاملی بازدارنده" بر عليه "دشمنان ياغی" استفاده نمايند، كه يا "دارای" سلاح كشتار جمعی هستند و يا درحال "گسترش" آن می باشند.

"كان پلان" با استفاده از دكترين فوق طرح جامعی است، در رابطه با سناريوهای استراتژيكی كه در آن سلاح هسته ای بكار برده می شود.

"هانس كريستنسون" از اعضای پروژه اطلاعات هسته ای گفته است "كان گلان... مشخصا بر روی تهديدات تازه – ايران و كره شمالی-  در توليد و گسترش سلاح هسته ای و تروريسم متمركز شده است. درعين حال هيچ عاملی نمی تواند مانع استفاده اين طرح در مقياس محدود برعليه اهداف روسيه و چين گردد."

كار برد سلاح هسته ای عليه ايران با اسرائيل كه سيستم موشك های هسته ای پيشرفته ای دارد همآهنگ خواهد شد. استفاده از سلاح های هسته ای توسط اسرائيل و يا امريكا مستنثی نمی تواند شود، چرا كه سلاح های هسته ای تاكتيكی در طبقه بندی جديد، بعنوان سلاح های متعارف ضد پناهگاههای زيرزمينی در جنگ های متعارف شناخته شده اند. به اين ترتيب، بايد گفت  كه در واقع ايالات متحده و اسرائيل عوامل تهديد هسته ای هستند نه ايران.