درغياب مطبوعات و حضور يك شبكه خبری قوی و معتبر در داخل
ايران، بزرگترين چالش ها ميان فرماندهان سپاه پاسداران،
دولتمردان، اعضای شورای عالی امنيت ملی، مجمع تشخيص مصلحت
نظام، بيت رهبری و شماری از روحانيون حكومتی برسرنوشت ساز ترين
و تاريخی ترين تصميم جريان دارد. اين تصميم كه هيچكس به خود
جرات نمی دهد در باره آن كلامی در داخل كشور بگويد و يا
بنويسد، اختلاف بر سر سياست اتمی است، كه با سياست جنگی گره
خورده و فلسفه تشكيل دولت احمدی نژاد نيز بدان وابسته است.
در چنين فضائی و درحاليكه نشانه های انكار ناپذيری از اختلافات
جدی در راس هرم حاكميت ديده می شود، سفر و ادامه مذاكرات
لاريجانی با رئيس سياست خارجی اتحاديه اروپا لغو شد، مشاور و
همه كاره كابينه احمدی نژاد، يعنی حجت الاسلام از لباس درآمده
"ثمره" به همراه يكی از فرماندهان ارشد سپاه و يك هيات همراه
راهی فرانسه و ملاقات با رهبران اين كشور شد تا درباره مواضع
اتمی ايران توضيح بدهد!
وزير خارجه كه درآستانه سفر لاريجانی دبيرشورای امنيت ملی گفته
بود "ايران از مرحله تعليق غنی سازی گذشته" و پس از آن در سكوت
فرو رفته است، نه در كنار لاريجانی به ملاقات "سولانا" رئيس
سياست خارجی اتحاديه اروپا قرار داشت و نه در كنار حاج آقا
ثمره و همراهان سپاهی او. خاتمی هنوز از امريكا به تهران
نرسيده و دل نگران حمله نظامی به ايران، به مصاحبه و سخنرانی و
پيشنهاد ادامه ميدهد. حسين شريعتمداری كه بنام رهبر سخن می
گويد و می نويسد، دور جديدی از حملات تبليغاتی عليه خاتمی و
موافقان تعليق موقت آغاز كرده است. ايراد های بنی اسرائيلی او
از مواضع مهم خاتمی در مصاحبه هايش با مطبوعات امريكا نشان
ميدهد كه درد اصلی نه خط امام است و نه انحراف از آن، بلكه
رقابت رهبر با خاتمی و موضع گيری های فرماندهان جنگ طلب سپاه
در برابر مواضع خاتمی در نوشته او انعكاس يافته است. از جمله
ايرادهای بنی اسرائيلی او يكی هم اينست كه امام گفته بود
امريكا شيطان بزرگ است و طبق نوشته شريعتمداری مردم امريكا هم
شيطان بزرگ اند. زيرا خاتمی در امريكا گفته است "ما، بين مردم
و كشور بزرگ امريكا و سياست ها و دولتمردان تفاوت قائليم و
اصطلاح شيطان بزرگ برای مردم امريكانيست." و يا او همان نظر
فلسطينی ها برای داشتن يك كشور مستقل دركنار اسرائيل را تائيد
كرده است. شريعتمداری يادش رفته كه آقای خمينی در وصيت نامه اش
هم نوشته است كه تا ابد نبايد با عربستان "حجاز" رابطه برقرار
كرد و در سالهای گذشته رسمی و غير رسمی و علنی و مخفی رهبران
جمهوری اسلامی يكی بعد از ديگری به ديدار رهبران همين حجاز می
روند! و يا فراموش كرده كه آقای خمينی در نامه به شورای نگهبان
نوشته بود: مواظب باشيد حجتيه باشيد كه همه چيزتان را برباد
خواهد داد. و حالا حكومت حجتيه درايران برقرار است!
درچنين حال و فضائی كه همه می خواهند بدانند تا زمان تشكيل
جلسه شورای امنيت و سپس مجمع عمومی سازمان ملل (27 سپتامبر
جاری) ايران برای غنی سازی اتمی چه تصميمی می گيرد و كار به
كجا خواهد انجاميد، يك يورش جديد و تهديد آميز ديگر هم به
مطبوعات برده شد تا كسی نفس اضافی نكشد. شرق و نامه توقيف شد.
پس از اين يورش، وزير اطلاعات و امنيت "اژه ای” كه قسم جلاله
اش مبنی بر غير سياسی بودن حكم، در جريان صدور حكم زندان برای
كرباسچی شهردار تهران نشان داد كه برای پست و مقام و حكومت در
اين دنيا، دين و آخر را يكجا فروخته، تهديدها را گسترش داده و
وبلاگ نويسان را تهديد به گاز امنيتی كرد. (اژه ای كه در دوره
رياست جمهوری خاتمی نماينده قوه قضائيه در هيات نظارت بر
مطبوعات بود، بازوی عيسی سحرخيز را به دندان گرفته و قلوه كن
كرده بود!)
همه اين تدابير برای آنست كه همه كر و كور و لال شوند تا بتوان
در دايره محدود سران و فرماندهان هرم حاكميت راحت تر تصميم
گرفت. حال در همين دايره گرفتن تصميم دشوار شده، چرا كه بحث بر
سر جنگ و حمله و بمباران اتمی و سرنوشت است!
درايران كسی نگفت و نمی گويد چه می گذرد و با سرنوشت مردم و
كشور چگونه بازی می شود و مردم در بی خبری نگهداشته شده اند،
اما در اروپا اين قرنطينه اطلاعاتی ممكن نيست و به همين دليل
آنقدر خبرنگاران گريبان "سولانا" را گرفته و درباره دليل تعويق
و تعليق ادامه مذاكرات با لاريجانی از او سئوال شد تا بالاخره
شب گذشته سربسته گفت:" آقای لاريجانی سرگرم اجماع سازی
درايران است."
ترجمه ساده اين جمله سولانا يعنی آن كه، لاريجانی تفاهمی برای
تعليق همزمان با آغاز مذاكرات كرده و به تهران رفته بود كه
گزارش كارش را بدهد و برای ادامه آن بازگردد، اما در تهران
زمين گير شده و بجايش حاج آقا ثمره و همراهان نظامی وارد
فرانسه شده اند. اگر با تفاهم لاريجانی- سولانا موافقت شده بود
چه ضرورتی به لغو مذاكرات و اعزام ثمره بود؟
سولانا، البته همچنان ابراز اميدواری كرده، اما آنها كه با
حاكميت چند پارچه گذشته و چند پارچه شده كنونی آشنا هستند می
دانند كه اين خوشبينی ناشی از بی اطلاعی است. بويژه كه اين چند
پارچگی حالا چند لباسی هم شده. نظامی ها با لباس جنگی،
روحانيون با عبا و عمامه سلطنتی و فوكلی های بی كراوات و ريش
داری از گروه كارگزاران جديد سياست جنگی مانند غلامحسين الهام.
در اين ميان و برای نخستين بار گزارش هائی از ايران دريافت شده
كه نشان ميدهد مردم بتدريج متوجه عمق مسائل شده و به همين دليل
طی چند روز گذشته اينجا و آنجا مردم درباره سازش و دفع خطر
حمله صحبت می كنند و اين نشان می دهد كه قبل از آن نيز متوجه
ماجرا و خطر شده بودند اما از بيم جان چيزی نمی گفتند. |