سردار حجازی فرمانده نيروی مقاومت بسيج خبراعزام استشهاديون
ايرانی به
لبنان را تكذيب كرد و گفت:
« اين نوع اقدامات به هيچ وجه به دستگاه های رسمی كشور مربوط
نمی شود و جنبه تبليغاتی دارند.
عده ای برای جذب جوانان پر شور و نشاط چنين مباحثی را، آنهم
به صورت تبليغاتی مطرح می كنند،
شايد نيت خوبی داشته باشند اما روشهايشان درست نيست.
ايران در حوادث
لبنان دخالت ندارد.»
سردار بسيج به روی خود نيآورد كه سمينارهای استشهاديون با
حمايت خود وی در تهران برپا شد و آن زمان كه همه نيروهای ملی و
نگران آينده نسبت به نتايج جهانی اين نمايش ها و هوچی بازی ها
هشدار می دادند گوش ايشان و ديگر فرماندهان بدهكار نبود.
سردار حجازی در بخش ديگری از سخنرانی تكذيبی خود، همان حرف های
پوچ و دردسرساز احمدی نژاد را تكرار كرد و گفت:
«از اهداف حمله اسرائيل به لبنان اين است كه
قدرت و هيمنهی اسراييل در حال فرو ريختن است و آنها می خواهند
آن را احيا كنند. در
حالی كه آنها هر روز يك شكست جديد می بينند و بيش از پيش ابهت
و هيمنهی ساختگیشان
فرو می ريزد.»
فرمانده بسيج، كه چنين قاطع درباره اسرائيل و جهان و ايران و
آسمان در بالا اظهار نظر كرده بود، چند دقيقه بعد گفت:
«حقيقت اين است كه پيش بينی شرايط خيلی سخت است. اما من
برداشتم اين است كه رژيم
صهيونيستی می بيند هر روز كه از آغاز درگيری می گذرد آبرو و
حيثيت او بيشتر لكه دار
می شود. دنبال مفری است كه ماجرا را به نحوی خاتمه دهد اما می
خواهد از موضع بالا و
قدرت بالا اين كار را انجام دهد و طوری ختم شود كه خيلی بی
آبرو نشود.»
اين فاجعه نيست، كه سرنوشت جنگ و صلح و بود و نبود يك كشور
دراختيار امثال سردار حجازی قرار گرفته است؟
واقعا اسرائيل آبرويش لكه دار شده و در پی فرصتی برای صلح و
قبول شكست است؟ اين حرف های كودكانه و عوامفريبانه كه نظير آن
را حسين شريعتمداری درهمين روزها در كيهان می نويسد، با آن
نگرانی كه امثال "پريماكف" بيان می كنند همخوانی اندكی دارد؟ |