دولت احمدىنژاد بر خلاف ادعاهايى كه كرده و مىكند به گواه
آنچه تاكنون كرده است و آنچه كه در نظر دارد انجام دهد،
ضدكارگرترين دولتى است كه از زمان روى كار آمدن جمهورى اسلامى
تاكنون زمام امور را به دست داشته است. برنامه اين دولت
ديكتاتور و عوامفريب در ارتباط با كارگران و مسائل كارگرى،
حذف كامل قوانين كار، نابودى تشكلهاى كارگرى، جلوگيرى از
سازمانيابى مستقلانه كارگران و مزدبگيران و سركوب خشن
اعتراضات كارگرى و سازماندهندگان اين اعتراضات به منظور تسهيل
شرايط براى افزايش بهرهكشى هرچه بيشتر از كارگران و مزدبگيران
است.
در روز شنبه ٢۴
تيرماه يك بار ديگر ماموران امنيتى به اجتماع مسالمتآميز
تعدادى از كاركنان شركت واحد اتوبوسرانى تهران كه در مقابل
ساختمان اداره مركزى كار در اعتراض به اخراج از كار بهدليل
شركت در اعتصاب و عضويت و فعاليت در سنديكا از هفتم ماه پيش
تاكنون از كار اخراج شدهاند، گرد آمده و خواهان رسيدگى
مسئولان وزارت كار به وضعيتشان شده بودند هجوم آوردند و پس از
بههم زدن اجتماع اعتراضى كارگران هشت نفر از سازمان دهندگان
اين حركت از جمله هيئت مذاكرهكننده شش نفرهاى را كه براى
مذاكره با مسئولين وزارت كار به درون اداره كار رفته بودند
بازداشت كردند.
روز بعد از اين واقعه سنديكاى كاركنان شركت واحد كه از موقعيت
و محبوبيت كمنظيرى در ميان كاركنان شركت واحد و ساير كارگران
و مزدبگيران ايران برخوردار و مورد حمايت آنها است، در اعتراض
به تعرض ماموران به اجتماع مسالمتآميز كاركنان اين شركت و
بازداشت هشت نفر از رهبران و فعالين سنديكا كه يكى از آنها
ابراهيم مددى نايب رئيس سنديكا بودْ، اعلاميهاى جهت
اطلاعرسانى و اعتراض به اقدام ماموران امنيتى و مسئولين وزارت
كار منتشر كرد. سنديكاى شركت واحد در اين اعلاميه ضمن شرح
برخوردهاى مسئولان وزارت كار و ماموران امنيتى با اعتراضات و
خواستههاى قانونى كاركنان شركت واحد و سنديكاى اين شركت در
طول هفت ماه گذشته اقدامات و برخوردهاى مسئولين دولتى را غير
قانونى خواند و خواهان پايان دادن به اين گونه برخوردها و
رسيدگى به وضعيت ١٨٠ نفر از كاركنان اخراجى به رسميت شناختن حق
فعاليت سنديكا توسط وزارت كار و آزادى رهبران و فعالين زندانى
سنديكا از جمله رئيس هيئت مديره سنديكا آقاى منصور اسانلو
كه ماههاست در زندان نگه دارى مىشود شد.
در اعلاميه ديگرى كه خطاب به فدراسيونهاى كارگرى جهان،
سازمانهاى حقوق بشر و سازمان بينالمللى كار نوشته و توسط اين
سنديكا منتشر شده است سنديكاى شركت واحد از اين نهادها و
سازمانها درخواست يارى و كمك نموده و خواهان محكوميت اقدامات
غير قانونى شرم آور و ضد انسانى مقامات مربوط بر عليه كاركنان
شركت واحد و بازگشت به كار آنها، آزادى فعالين سنديكا و بازگشت
به كار افراد اخراجى شده است.
درخواست يارى و كمك سنديكاى شركت واحد بلافاصله توسط سنديكاى
كاركنان حمل ونقل و اتحاديه سنديكاهاى كارگرى آزاد پاسخ داده
شد و اين دو اتحاديه بزرگ جهانى نسبت به رفتار جمهورى اسلامى
اعتراضى تهيه و خواهان رسيدگى به خواستههاى كاركنان شركت واحد
شدند. همزمان با تجمع اعتزاضى كاركنان شركت واحد اعتراضات
ديگرى توسط نيروهاى سياسى و نهادهاى اجتماعى مختلف براى آزادى
زندانيان سياسى از جمله آزادى منصور اسانلو
در داخل و خارج از كشور جريان داشت. دولت احمدىنژاد بر خلاف
ادعاهايى كه كرده و مىكند به گواه آنچه تاكنون كرده است و
آنچه كه در نظر دارد انجام دهد. ضدكارگرترين دولتى است كه از
زمان روى كار آمدن حكومت جمهورى اسلامى تاكنون زمام امور را به
دست داشته است. برنامه اين دولت ديكتاتور و عوامفريب در
ارتباط با كارگران و مسائل كارگرى، حذف كامل قوانين كار،
نابودى تشكلهاى كارگرى، جلوگيرى از سازمانيابى مستقلانه
كارگران و مزدبگيران و سركوب خشن اعتراضات كارگرى و
سازماندهندگان اين اعتراضات به منظور تسهيل شرايط براى افزايش
بهرهكشى هرچه بيشتر از كارگران و مزدبگيران است اما مقاومت و
اعتراضى گسترده كارگران و مزدبگيران در مقابل اين برنامه باعث
گرديد كه دولت درصدد بر آيد تا عوامل و سازماندهندگان اين
حركات اعتراضى، بهخصوص سنديكاهاى كارگرى را كه در اين مقاومت
نقش دارند از سر راه بردارد و زمينه را براى پيشبرد سياستهاى
خود هموار نمايد.
رويكرد خشن و سركوبگرانه مقامات دولتى با اعتراضات كارگرى و
با فعالين سنديكايى كه ناشى از پايگاه اجتماعى طبقاتى و افكار
و عقايد واپسگرايانه آنان و دشمنی با نهادهاى مدنى مدرن است
بيشتر گرديد و باعث شد كه كارگران ايران به ناچار به سازمانها
و نهادهاى بينالمللى روى بياورند و از آنان تقاضاى يارى و
همبستگى نمايند. درخواست كاركنان شركت واحد و سنديكاى آنان از
سازمانهاى كارگرى بينالمللى تاكنون با موج گستردهاى از
حمايت بينالمللى مواجه گرديده و اعتراضات زيادى را نسبت به
نحوه رفتار دولت ايران با كارگران و حقوق سنديكايى آنان
برانگيخته است. اتحاديههاى كارگرى مختلف جهان، سازمانهاى
دانشجويى، حقوق بشر، احزاب و سازمانهاى سياسى گوناگون تعدادى
زيادى از روزنامههاى مختلف و روزنامهنگاران و حتى شوراى
اروپا نيز به درخواست يارى فعالين سنديكايى پاسخ مثبت داده و
هركدام به فراخور خود به درجات مختلفى به حمايت از حقوق
سنديكايى كارگران ايران بهخصوص در رابطه با حق تشكل
برخاستهاند.
گرچه دولت عليرغم همه اين محكوميتها و اعتراضات داخلى و
بينالمللى ظاهراَ مقاومت مىكند، اما نشانههاى مبنى بر
تاثيرگذارى اين فشارها بر مقامات دولتى به خوبى و آسانى قابل
تشخيص است. وانگهى اگر عامل فشار از داخل و خارج نبود بدون شك
با توجه به ماهيت و برنامههاى اين دولت ابعاد فشار، سركوب و
بگيرو بندهاى وسيعتر از اين مىبود كه هست. بههمين دليل حفظ
و تقويت اين عامل در كنار تشديد اعتراضات و پاى فشردن بر
مطالبات مىتواند قطعاَ رژيم را به عقبنشينى وادار كند و
شرايط را براى احقاق حقوق كارگران، آزادى فعالين جنبش كارگرى و
ساير زندانيان سياسى فراهم كند. افزايش فشار و تلاش دولت
احمدىنژاد براى گسترش اختناق كه تاكنون بهدليل مقاومتهاى
مردمى با مانع مواجه شده است نه نشانه موقعيت استوار رژيم كه
نشانه ضعف جانفرساى آن است. در چنين شرايطى آنچه كه به كار
جنبش مىآيد و كارساز است، مقاومت سازمان يافته در مقابل گسترش
اختناق، افزايش اعتراضات مختلف، گسترش ارتباطات و همكارىها،
ميان جنبشها و نهادهاى اجتماعى مدنى و سياسى درونمرزى و
برونمرزى و بهرهجويى از امكانات و حمايتهاى سازمانها و
نهادهاى بينالمللى ترقىخواه كه چشم طمع به منافع ملى و مردم
ايران ندارند مىباشد.
شركت تعداد قابل توجهى از نهادها و نيروهاى اجتماعى و سياسى در
داخل و خارج از كشور در كارزار مشتركى كه بنا به پيشنهاد آقاى
اكبر گنجى روزنامهنگار و زندانى سياسى پيشين رژيم براى آزادى
زندانيان سياسى برگزار شد مىتوانست ابعاد گستردهترى يافته و
از تاثيرگذارى بيشترى برخوردار گردد. اگر كه آن تعداد از احزاب
و سازمانهاى سياسى چپ همانطور كه در اعتراضاتى كه براى آزادى
اكبر گنجى از زندان صورت گرفت و سرانجام باعث آزادى ايشان از
زندان شد، شركت داشتند، در اين كارزار نيز مشاركت مىكردند،
مطمئناَ مىتوانستند به سهم خود در ايجاد شرايط براى آزادى اسانلو،
زرافشان، امير انتظام، جهانبگلو، خوئينى و ساير زندانيان سياسى
يارى رسانند. اما متاسفانه منزهطلبى، فرقهگرايى و دگماتيسم
حاكم بر تعدادى از اين احزاب و سازمانها كه سالها است سد راه
همكارى نيروهاى چپ گرديده است، آنان را شركت در اين كارزار باز
داشت.
فرقهگرايى و دگماتيسم حاكم بر تعدادى از سازمانهاى چپ سالها
است كه مانع تشكيل يك جبهه وسيع نيرومند چپ گرديده است. نبود
اين جبهه باعث گرديده كه ابتكار حركتهاى اعتراضى غالباَ در
اختيار نيروهاى غير چپ قرار گيرد و نيروهاى چپ نتوانند
سازمانگر جبهه وسيعى از اپوزيسيون دمكرات وترقى خواه گشته و در
تحولات سياسى و اجتماعى سهم شايستهاى به عهده بگيرند. اين در
حالى است كه امكانات و پايگاه چپ در جامعه بسيار گسترده و
زمينههاى نفوذ چپ در جامعه مهياتر از هرزمان ديگرى است. نيروى
چپ با شركت در كارزارهاى گسترده است كه مىتواند توانمندتر
گشته و موقعيت خود را در جامعه ارتقاء دهد و نه با بركنار نگه
داشتن خويش از كارزارهاى گسترده.
(نقل از سايت اينترنتی كار آن لاين) |