مصطفی معين، مصطفی تاجزاده و علی شكوريراد، به همراه تعدادی
از اعضای شورای مركزی سازمان
ادوار تحكيم وحدت با حضور در منزل علياكبر موسوی خويينی
دبيركل زندانی سازمان ادوار تحكيم، جهت اطلاع از آخرين وضعيت
وی در زندان، با خانواده موسوی خوئينی گفتگو كردند.
در اين ديدار رضا خجسته رحيمی، عضو سازمان ادوار تحكيم
وحدت با اشاره به مرگ اكبر محمدی ابراز عقيده كرد:«در برابر
مرگ يك انسان در زندان
كه ناشی از بيتوجهی است نميتوان سكوت كرد. بايد انتقادات خود
را مطرح كرد،
نميتوان به راحتی از كنار مرگ يك انسان گذشت.»
معين در پاسخ به وی گفت:
«اين مسائل مهم است، اما
همزمانی آن با حوادث لبنان و مسائل داخلی كشور شرايط ويژهای
ايجاد كرده است و آنها
با توجه به اين شرايط، سريعتر مرگ محمدی را اعلام كردهاند و
خواستهاند از فرصت
زمانی استفاده كنند و به اين نتيجه رسيدند كه هر چه ديرتر
اعلام كنند بيشتر زير
سوال ميروند. يك سال قبل همه اين مسائل قابل
پيشبينی بود و چشمانداز مشخصی وجود داشت.»
عبدالله مومنی، سخنگوی سازمان دانشآموختگان ايران نيز در
سخنانی گفت: «البته ما هم معتقديم كه اين گونه مسائل قابل
پيشبينی بود، اما به نظر ما اين مسائل از سالها قبل جريان
داشته است. اگر چه يك دولت رسمی اين كار را انجام نميداد، ولی
ما دولت پنهان داشتيم كه اين اتفاقات را سامان
ميداد. از شما به عنوان فردی كه
خود را در محوريت جبههای به نام دموكراسيخواهی و حقوق بشر
قرار داديد انتظار وجود
دارد. اين جبهه از يك سال گذشته
در زمينه اتفاقاتی كه حقوق بشر را نقض كرده است چه اقداماتی
انجام داده است. اگر جبهه دموكراسيخواهی و حقوق بشر اعلام
موضع نكند، اساسا از
انتفاع ساقط ميشود و به نظر ميرسد اين عنوان عنوانی است شبيه
عنوانهای ديگر كه
ما در ايام انتخابات شاهد حضور آنها هستيم. انتظار اين است كه
حداقل شخص شما در
مورد اين مساله جديتر باشيد. اگر سكوت بيش از اين اندازه
ادامه پيدا كند، اين
سوالات بعدها بسيار جديتر مطرح خواهند شد.
زهره اسلاميان، همسر موسوی خويينی در
پاسخ به تاجزاده كه از وضعيت موسوی پرسيد، پاسخ داد: «آخرين
ملاقات 26 تير ماه بوده
است كه متاسفانه ايشان وضعيت جسمی مناسبی نداشتند. سر درد
ايشان مداوم شده است و به
شدت نگران وضع جسميشان هستيم. تاكنون سه بار با ايشان ملاقات
داشتهام.
دو بار در اوين و يك بار هم در راهروی دادگاه انقلاب. مهندس
ميگويد بازجوييها
عملا مربوط به سخنرانيهای
دوران نمايندگی
است.»
شكوريراد گفت: بايد ديد چرا مهندس موسوی را
در اين وضعيت بازداشت كردهاند؟ تجربه نشان ميدهد كه اين
تجربه در مورد آقای گنجی،
عباس عبدی و سايرين صدق ميكند. اينها بعد از يك دوره گذراندن
زندان تقريبا از
خاصيت افتادند. اتفاقا هدف اينها اين است كه افراد را از خاصيت
بيندازند. يا طرف را
ميبرانند يا راديكالش ميكنند. هر دو يعنی از خاصيت افتادن.
اگر آقای موسوی در
زندان تند و راديكال شد، آنها به هدفشان رسيدهاند. چون با
راديكال شدن، انسان از
خاصيت عمل سياسی ميافتد. مثل كسانی كه خيلی راديكال هستند و
هيچ كاری از آنها
برنميآيد. اثر سياسی داشتن يعنی اينكه
شما بتوانيد در فضای باز كار كنيد نه اينكه زيرزمينی كار كنيد.
اگر دستگيری آقای موسوی شما و ايشان را راديكال كند، وارد
فازی ميشويد كه آنها ميتوانند به راحتی سركوب و برخورد كنند.
راديكال كردن يك
مجموعه و سپس برخورد كردن با آن، از جمله بهرههای آنهاست.
خويشتنداری در اين
شرايط كار ثواب است. البته گاه پرخاشگری ثواب است ولی در اين
مرحله بايد خويشتندار
بود.
ممكن است تحليلهای متفاوتی داشته
باشيم. ما هم انتقاداتی به آقای موسوی و تشكل ايشان داريم. اما
اينجا جايش نيست.
الان بايد بحث كرد كه چه كنيم كه به آزادی زودتر ايشان منجر
شود و ايشان هم راديكال
نشود. نبايد اجازه داد هدف آنها برآورده شود و خاصيت سياسی
افراد را به حداقل
برسانند. |