جهان و ايران

        www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

مشاور امنيتی محمد خاتمی
درسالهای آخر دولت خاتمی از خارج هشدار داده بودند:
اسرائيل بدنبال بهانه حمله به لبنان است
سالهای ناامنی خاورميانه هنوز در راه است. شناخت 11 سپتامبر هنوز كامل نيست!

 
 
 
 
 

«علی ربيعی» مشاور امنيتی محمدخاتمی در اظهاراتی كه خبرگزاری ايلنا آن را منتشر كرده، پيرامون اسرائيل به لبنان و بهانه ای كه اسرائيل برای اين حمله درجستجوی آن بود گفت:

 

اگر مجموعه مباحثی كه در چند سال گذشته در محافل آكادميك نزديك به دولت آمريكا و همين طور برخی كشورهای اروپايی مثل انگليس و برخی مقامات اسرائيل را بررسی كنيد وضعيت امروز لبنان و استراتژي‌‏های آينده منطقه به خوبی مشخص خواهد شد.

اين خيلی تحليل ساده‌‏انگارانه‌‏ای است كه فكر كنيم حمله اسرائيل به لبنان براثر گرفتن دو اسير بوده است, براساس تحليل سياسی و امنيت بين‌‏المللی شواهد و اطلاعات نشان مي‌‏دهد كه پس از 11 سپتامبر جهت‌‏گيري‌‏ها و به طور كلی برخی استراتژي‌‏های آمريكا سرعت گرفته است. اين مبانی استراتژی پس از فروپاشی شوروی در حال رشد و تكوين بوده است و جهت‌‏گيري‌‏های كلی ساز و كار با كمونيسم اين بار به مبارزه ايديولوژي‌‏های به اصطلاح ستيزه‌‏جويانه تبديل شد.

 11 سپتامبر اين امر را شتاب داد و طرح خاورميانه بزرگ در حقيقت بعد از 11 سپتامبر به عنوان قالب اصلی استراتژي‌‏های به امنيت بين‌‏المللی با ابعاد سياسي, اقتصادی و فرهنگی جان گرفت و بر شتاب آن افزوده شد. طرح خاورميانه بزرگ در واقع به نوعی در امتداد نظريه مدرنيزاسيون دهه 40 و 50 آمريكا طراحی شد و با هدف امنيتی و كنترل و جلوگيری از انقلابات با متون متحرك اقتصادی و شبيه طرح دوران «كندی» برای جهان سوم در جهت مقابله با رشد كمونيسم طراحی شده بود.

اين همان روند است و يك مجموعه برنامه سياسي, اقتصادی و فرهنگی است كه اين بار به جای آن جريان ايديولوژيكي, ماركسيستی با ايديولوژي‌‏های دينی كه در حقيقت به نوعی با حاكميت آمريكا يا برنامه‌‏های امنيتی مختلف آمريكا در مناطق مختلف دنيا را تحت تاثير قرار مي‌‏دهد, مقابله مي‌‏كند. اجرای اين طرح مثل دهه 40 در ايران يا مشابه آن در آمريكاي‌‏جنوبی كه پس از جنگ جهانی دوم در برخی كشورهای جهان سوم به طور پراكنده اجرا شد, اين بار نمي‌‏تواند در خاورميانه به آن راحتی صورت گيرد.

چند مانع در اجرای طرح خاورميانه بزرگ وجود دارد و امروز بايد بگوييم خاورميانه در حقيقت كانون يا خواستگاه جنبش‌‏های نظری برانگيزاننده عليه هژمونی مسلط و قدرت آمريكا است كه دامنه آن به آفريقا, جنوب‌‏شرقی آسيا, منطقه قفقاز و شبه‌‏قاره هند كشيده مي‌‏شود. عمده جنبش‌‏های مقابله‌‏جويانه اين مناطق با هر گرايش متاثر از خاورميانه هستند و اين پتانسيل نيز وجود دارد تا از رشد بيشتری برخوردار شود.

منطقه خاورميانه به لحاظ تاثيرات اساسی بر اقتصاد جهانی و همچنين دارا بودن منابع غنی نفتی و نيز تاثيرات امنيت بين‌‏الملل به لحاظ وجود تفكرات مبارزه‌‏جويانه كماكان تا يك دهه در دستور كار آمريكا قرار خواهد داشت و منطقه خاورميانه شاهد بي‌‏ثباتي‌‏های مختلف در دهه آتی خواهد بود.
 بسياری از دولت‌‏های موجود كه همراه سياسی آمريكا به شمار مي‌‏روند، مطلوب نهايی آمريكا برای استراتژي‌‏های خود از جمله بخش سياست داخلی در روند مدرنيزاسيون نيستند، به طوری كه حتی عربستان‌‏سعودی نيز تحولات اساسی در پيش رو دارد و اگر آمريكا امروز ثبات برخی كشورهای عربی منطقه را مي‌‏خواهد, برای آن است كه احساس مي‌‏كند در عدم حضور اين دولت‌‏های مقتدر، هيچ چشم‌‏اندازی از ثبات حكومت‌‏هايی كه روی كار مي‌‏آيند, وجود ندارد. وگرنه در روند اجرای طرح خاورميانه بزرگ يا مدرنيزاسيون حتما به نوعی ساختارهای حكومتی منطقه هم بايد تغيير كنند.

علت اينكه آمريكا چرا اقدامات خود را از كشور عراق آغاز كرده است، به آمادگی جامعه جهانی برای برخورد با عراق بازمي‌‏گردد. آمريكا مي‌‏دانست كه در عراق سلاح كشتار جمعی وجود ندارد و بعد هم گشتند اما چيزی پيدا نكردند. رژيم صدام مقبوليت داخلي, منطقه‌‏ای و مشروعيت بين‌‏المللی نداشت و نقطه نفوذ آمريكا در حقيقت بهترين گزينه بود برای اينكه آمريكا در منطقه جای پای خود را حفظ كند.

در حال حاضر، مهمترين مانع آمريكا مساله جنوب لبنان است و بعد ديگر مناطق خاورميانه. ما بايد تحولات امروز لبنان را در همين روند بررسی كنيم چرا كه منهای اين روند نمي‌‏توان اقدامات اسرائيل و حمايت‌‏های آمريكا را ارزيابی نمود. يك نكته قابل توجه ديگر, به استراتژي‌‏های امنيتی و كوتاه‌‏مدت اسرائيل فارغ از اهداف بلندمدت آمريكا بازمي‌‏گردد. تمايلات اسرائيل در استراتژي‌‏های بلندمدت آمريكا اخلال ايجاد مي‌‏كند.

تمايلات خود دولت اسرائيل برای امنيت خودش هم حتی گاهی دردسرساز مي‌‏شود ولی قدرت ويژه‌‏ای كه اسرائيل در دولت آمريكا دارد، بالاخره آنها را ناچار مي‌‏كند تا از وی حمايت كنند؛ البته برخی از نظريه‌‏پردازان آمريكايی هم به جهت تمايلات اسرائيل و اخلال در استراتژي‌‏های دراز مدت, اعتراض‌‏هايی دارند.

بعد از لبنان احيانا دولت‌‏هايی كه الان با آمريكا همسويی دارند ولی فلسفه اين دولت‌‏ها مي‌‏تواند ايدئولوژی خطرناك برای آمريكا را زمينه‌‏سازی كند نيز در درازمدت تغيير خواهند كرد و خاورميانه روزهای خوشی از نظر ثبات نخواهد ديد و بي‌‏ثباتي‌‏های زيادی را تجربه خواهد كرد.
 دولت‌‏هايی مانند عربستان‌‏سعودی نيز در آينده در لبه تيز اين تحولات است. آنها هم اين نگراني‌‏ها را دارند كه آمريكا در نهايت اين نوع بافت را نمي‌‏پذيرد.

حزب‌‏الله واقعا يك جنبش مدنی و لبنانی است و پايگاه اجتماعی گسترده‌‏ای دارد. يك گروه يا سازمان افراطی و تند نيست كه از يك گوشه ای يك جامعه برخاسته باشد، بلكه يك جنبش مدنی گسترده, فراگير و مردمی است كما اين كه بعد از خروج سوريه از لبنان نشان داد كه يك جنبش واقعی مدنی است و اين جريان به طور طبيعی و به شكل دموكراتيك و خود به خود در لبنان شكل گرفته كه اصلا قابل مقايسه با جای ديگر نيست.

در ملاقات با يكی از مقامات مهم يك كشور مهم اروپايی كه در منطقه خاورميانه دارای پايگاه بوده است و همچنين در مقامات سياسی و امنيتی آلمان در سال‌‏های آخر دولت خاتمی اين هشدار به من كه در آن زمان مسئوليت هائی داشتم دادند كه اسرائيل بدنبال بهانه‌‏جويی برای حمله به لبنان است. برای اينكه در استراتژی خاورميانه بزرگ مساله توليد ناامنی از جنوب لبنان بايد حل شود و اين وظيفه برعهده اسرائيل گذاشته شده است. ما اين اطلاعات را داشتيم و فكر مي‌‏كنم در دستگاه سياست‌‏خارجی سند آن وجود دارد. بنابراين مشخص است كه برنامه حساب‌‏شده‌‏ای برای حمله وجود داشته است.
 همان‌‏طور كه مطلعيد من به عنوان نماينده رئيس‌‏جمهوری وقت ايران با نماينده صدراعظم آلمان, حزب الله و به واسطه آلماني‌‏ها طرف چهارم اسرائيلی مذاكراتی داشتيم و برای تبادل اسرا و اقدامات انسان‌‏دوستانه تلاش‌‏های زيادی صورت گرفت. در آن زمان حزب‌‏الله تمامی فعاليت‌‏های خود را به طور مثبت انجام داد چون اين مساله, مساله‌‏ای انسانی بود. اطلاع خانواده‌‏ها از وضعيت افراد و اعضای خانواده و همچنين تبادل اسرا مساله‌‏ای كاملا انسانی بود. البته ايران به هيچ عنوان تبليغی در اين زمينه نكرد و بنای تبليغ را نيز نداشت. اما اصل اين اقدام انسان‌‏دوستانه از طرف ايران به طور جدی پيگيری شد. در آن زمان حزب‌‏الله و شخص نصرالله به هر تعهدی كه داده بودند, عمل كردند و دولت آلمان نيز بر اين امر واقف است, در همان زمان دولت ‌‏آلمان به طور كتبی از حزب‌‏الله تشكر كرد و سندی كه منتشر شد، مويد اين ادعاست.

اما متأسفانه در آن زمان هم دولت اسرائيل به تعهدات خود عمل نكرد و اين روند را با بهانه‌‏جويي‌‏های مختلف به بن‌‏بست كشاند.

در ارتباط با داخل كشور خودمان، اين يك خطای فاحش است كه به خاطر مخالفت با برخی از سياست‌‏های داخلي, سياست‌‏های عدالت‌‏جويانه بين‌‏المللی خود را كنار بگذاريم. بالاخره امروز آمريكا به صورت وحشتناك و نگران‌‏كننده‌‏ای برای آزادی جهانی استراتژي‌‏های بي‌‏رحمانه‌‏ای را مطرح و اجرا مي‌‏كند كه ما بايد براساس مسووليت‌‏های اجتماعي, دينی و اخلاقی خود در قبال آنها موضع‌‏گيری كرده و اجازه ندهيم برای افكار عمومی در داخل, منطقه و افكار جهانی اين نوع اقدامات پذيرفته شده باشد.