عليرضا علويتبار نيز از جمله سخنرانان همايش "يكصدسال پس از
انقلاب مشروطه..." بود. او در بخشی از سخنرانی خود، اشاره به
دولت نيمه نظامی كنونی كرده و گفت: از مشروطيت تا كنون از
نظاميان چهرههای مختلفی ديده شده است اما معمولا اوج دخالت
نظاميان در سياست توام با كودتا بوده است كه اميدواريم در
آينده ايران با تدبير كسانی كه قدرت را در اختيار دارند، از
تكرار چنين وقايعی جلوگيری شود.
تا پيش از پيروزی انقلاب اسلامی معمولا نقش نظاميان در مقاطعی
پررنگ ميشد كه رژيم به سوی سلطانيزم و استبداد فردی پيش
ميرفت. در اين صورت شخص حاكم برای پيشبرد مقاصد خود از
نظاميان استفاده ميكرد.
پس از انقلاب در ايران نيروهای نظامی به دو بخش تقسيم شدند:
سپاه و ارتش. اگر از ارتش صرف نظر كنيم، نقش نظاميان در عرصه
سياست به نقش سپاه وابسته ميشود. بنابراين آنچه اهميت دارد
درك عواملی است كه جايگاه آتی سپاه را در عرصه سياسی كشور
تعيين ميكند. نقشی كه برای سپاه در نظر گرفته شده است، اين
امكان را دارد كه نقشی داخلی تفسير شود. اين تعريف ماموريت در
قانون اساسی ميتواند به گسترش دخالت نظاميان در سياست منجر
شود. سپاه در يك دوران گذار به سر ميبرد و جايگاهش وابسته به
اين است كه اين دوران را به خوبی طی كند. سپاه هنگام تشكيل
بيشتر يك سازمان ايدئولوژيكی نظامی بود، مهم اين است كه آيا
ميتواند از چنين سازمانی به ارتش حرفهای تبديل شود؟
ماموريت تعريف شده سپاه در قانون اساسی، به علاوه ويژگی در
حال گذار بودن سپاه، نقش مهمی در تعيين جايگاه آينده سپاه
دارد. عامل سوم تصميمگيری هسته نسبتا ثابت قدرت(رهبر) در
ايران است. اين مولفه ميتواند تعيين كند كه سپاه چه موقعيتی
داشته باشد. هميشه استفاده از نظاميان در پيشبرد اهداف سياسی
وسوسهانگيز بوده است. تجربه نشان داده است آوردن نظاميان به
عرصه سياست، آزاد كردن غولی است از شيشه كه معلوم نيست
آزادكننده آن بتواند هميشه از آن بهرهمند بشود. بنابراين
بايد از اين امر جلوگيری كرد. آنچه اميدواركننده است، پايگاه
مردمی اين نيروهاست كه عليرغم تلاشهايی كه شده است،
نتوانسته بين اين نيروهای سياسی با مردم خطی بكشد. |