در سال 1379 در شرايطی كه اينجانب در زندان اوين دوران محكوميت
غيرقانونی خود را سپری ميكردم، جبهه ملی ايران در يك اقدام
نمادين مرا به عضويت در شورای اجرائی و شورای رهبری خود
برگزيد. احترام و دلباختگی من به دكتر مصدق از يكطرف و اعتقاد
به ضرورت و اهميت كار دسته جمعی از طرف ديگر مرا بر آن داشت تا
در كنار جبهه ملی به تجربه اندوزی كار گروهی بپردازم. با گذشت
زمان و شتاب تحولات و دگرگونی آرايش نيروهای سياسی در كشور و
بخصوص تحرك اميدوار كننده نسل جديد، بتدريج اين تفكر در من
ريشه گرفت كه عشق وافر من به خانواده بزرگ آزاديخواهان ايران
با حضور و عضويتم در يك گروه خاص سازگاری نداشته و محدوديت های
زيادی برای همكاری من با گروههای وفادار به استقلال، سربلندی،
حاكميت ملی و دمكراسی ايران ايجاد ميكند. حساسيت شرايط كشور به
برطرف كردن ترديدهايم شتاب بخشيد و مرا نهايتاٌ به اين تصميم
رهنمون نمود كه عشق من به شكل گيری كنگره فراگير حاكميت ملی و
دمكراسی بزرگتر از آن است كه در حصارهای تشكيلاتی فقط يك جريان
يا تفكر سياسی از جمله جبهه ملی بگنجد. از اينرو و در تداوم
راه نهضت ملی ايران، آمادگی خود را به عنوان يك ايرانی جهت
همكاری با همه گروهها و جريانهای فكری علاقمند به حاكميت ملی و
دمكراسی اعلام نموده و گذار به حاكميت ملی و دمكراسی را فقط در
گرو همكاری و همدلی همه فعالين سياسی برای برپايی
كنگره فراگير حاكميت ملی و دمكراسی
خواهی ميدانم و از همه آزاديخواهان، كه ساختار حقيقی و حقوقی
نظام موجود را مانعی برای استقرار دمكراسی و حاكميت ملی
ميدانند و چاره كار را در تشكيل مجلس موسسان برای تدوين قانون
اساسی متكی به اراده ملت ايران از طريق مبارزات مدنی و مسالمت
آميز می جويند، دعوت ميكنم كه بخاطر نجات كشور هر چه سريعتر
خود را از حصارها و زنجيرهای خودخواهی سنتی و تنگ نظريهای
سياسی رها كرده و به برپايی اين كنگره فراگير همت گمارند، در
غير اينصورت تاريخ در مقابل هرگونه تأخير و درنگی بيرحمانه
داوری نموده و نسل های آتی از ما بعنوان انسانهای غيرمسئول ياد
خواهد كرد.
عباس امير انتظام
تهران - 24 مرداد 1385 |