از27 تا
28 مرداد
حقيقت پشت فاجعه را ميدانند
اما هنوز هم نمی خواهند بگويند
يدالله اسلامی
روزهايی هستند كه درتاريخ وسرنوشت كشورها وملت ها نقشی برجسته
واثری ماندگار دارند. حادثه ها با نام روزها گره می خورد و
تاريخ ساخته می شود. روزها ماندگارترين سند رخدادها می گردند
ونام روزها بازخوانی تاريخ ورخدادها است .بيست وهشتم مرداد
دركشور چنين نقش وحالتی دارد. آنان كه مويی سپيد كرده اند و
ياد آن دوران را باخود دارند چهره ازاين غم درهم می كشند و با
افسوس ازآنچه گذشته است می گويند.
آنانی هم كه سر دركتاب وتاريخ دارند با نگرانی ازاين حادثه ياد
می كنند. فرصتی بزرگ برای دموكراسی وقانونگرايی از دست رفت.
آنچه كه امروز بيش از هر چيز ديگر مورد توجه قرار می گيرد نقش
آمريكا و انگليس درراه اندازی كودتا عليه دكتر مصدق است.
برامريكا وانگليس لعنت فرستاده می شود كه كودتا به راه
انداختند. اين پرسش را هم بايست پاسخ داد كه چرا مشتی دلار می
تواند يك حكومت را سرنگون كند ؟ آنهايی كه به خيابانها ريختند
سربازان امريكا واسرائيل نبودند .
چه كسانی از رفتن شاه ابراز نگرانی كردند؟ نقش كاشانی دراين
ميان چه بوده است ؟ دربازگشت شاه چه كسانی به استقبال او
شتافتند ؟ روحانيون با دربار ومصدق چگونه رابطه ای داشته اند ؟
اينكه بگوييم آمريكا كودتا به راه انداخت وهمه چيز برباد رفت
همه ما جرا نيست. اگر چه نقش امريكا دراين ماجرا پررنگ واسباب
شرمساری است.
راستی كه ما مردمی فراموشكار هستيم . ازمشروطيت چيزی كمی می
دانيم . هركس هر طور خواسته چيزی نوشته وحالا هم كه قرار است
براساس سليقه حاكمان امروز تاريخ مشروطيت بازنويسی شود. حادثه
بيست وهشتم مرداد را دست كم گرفته ايم و رفتار مردم در روز
حادثه صبح وبعد ا زظهر را به درستی مورد مطالعه قرار نداد ه
ايم .
پراكندگی نيروها و دشمنی های درونی بيش از دشمن بيرونی اثرگذار
بوده است. همان عاملی كه مشروطيت را نا كام گذاشت . همان عاملی
كه اصلاحات را زمين گير كرد .
منفعت طلبی وغرورها و فرد گرايی ها و منيت ها و بی توجهی به
منافع ملی وبی توجهی به سرنوشت كشور و جامعه دست به دست هم داد
و بيست وهشتم مرداد را رقم زد. درهم شكستن دولت مصدق با
راهپيمايی چند اوباش و در يك نيمروز خيلی خنده آور است.
آنها يی كه می توانستند وكاری نكردند و كارهايی كه شد كه درآن
معركه كاری نشود مهمتر از آن است كه گفته می شود .
از بانيان آنروز واز امريكا و انگليس چندان انتظاری نبوده ولی
از كسانی كه درجايگاه بالا مردم را دربزنگاه تنها گذاشتند
وبرای كودتا گران راه را باز كردند بايد بيشتر گفته شود. اين
تاريخ و حادثه بايست به درستی بازنويسی شود تا نقش همه به خوبی
روشن شود. شايد نوع برخوردها ورفتار دكتر مصدق هم دراين بررسی
ها به گونه تازه مورد ارزيابی قرار گيرد.آنگاه تاريخ درسی شود
برای آيند گان تا درهمان راه نروند كه پايانش چاه است .