درست
هفتاد سال پيش از شكلگيری
جمهوری اسلامی يعنی از 1285 زمان تدوين قوانين
در انقلاب مشروطيت، زنان عدالتجوی
ايرانی، برای كسب حقوق برابر، تلاش
رنجخيز
و مسالمتجويانه
خود را آغاز كردهاند.
مادربزرگهای
ما در آن
هنگام شايد تصور نميكردند
كه با كوشش حقطلبانه
خود بذر تلاشی را در خاك
ايران مينشانند
كه صد سال بعد نيز همچنان
بارور خواهد ماند.
كوشندگان
پيشكسوت جنبش زنان اما به يقين نميتوانستند
حتا تصور بكنند كه يك قرن بعد
حكومتی در ايران بر سركار بيايد كه با تلاشهای
مسالمتجويانه
فرزندانشان
اينگونه
خشن برخورد كند. لابد آنان اگر امروز ميبودند
از
اين همه بيتدبيری
و عدم مديريت كسانی كه قرار است حافظ نظم شهر باشند،
متعجب ميشدند
و همراه با ما تاسف ميخوردند
از اين همه ناكارآمدی در
برخورد به تجمعی مسالمتآميز
كه فقط برای طرح خواستههايی
كاملا ابتدايی و
كوچك
برگزار شد. متعجب از اين همه خشونت فجيعی كه به دختران جوان
اين مرز
و بوم كه در قرن بيست و يكم خواستار حق برابر طلاق، لغو تعدد
زوجات،
ارتقاء سن كيفری دختران و اين قبيل درخواستهای
اوليه هستند.
متعجبام
كه چرا برخی از افسران نيروی انتظامی، ما را كه در پارك نشسته
بوديم و فقط
سرود ميخوانديم
با كتك به ”وسط ميدان“ كشاندند، بهراستی
چرا، مگر
ميخواستند
نظم شهر را بههم
بريزند؟ ما زنان كه در بيانيههايمان
بارها
اعلام كرديم كه نميخواهيم
نظم ترافيك ميدان هفت تير مختل شود، اما گويا
مخالفان جنبش زنان مصمم بودند ترافيك ايجاد كنند و نظم شهر را
بههم
بريزند، عجبا از اين همه تدبير و عقلانيت! اما نكته اميدبخش در
اين ميان،
وجود اين همه ظرفيت، مدنيت، صبوری و متانت در جنبش زنان است كه
به رغم
برخوردهايی چنين قهرآميز و بيسابقه،
در ميدان هفت تير حتا يك شيشه هم
نشكست، سنگی پرتاب نشد. اتومبيلی واژگون نشد. آری اين تحمل
بالای زنان و
دختران جوان اين مرز وبوم نشان از ايمان به حقانيت راهمان
است.
ما
زنان خواستههايی
كه داريم بر حق است و قلبمان
گواهی ميدهد
كه دير يا
زود به حقمان
ميرسيم.
سردی دستبندهايی
كه به دستان پاك و زحتمكش”ژيلا
بنييعقوب“
زده شد، كشيده شدن دلخراش ”دلارام علی” روی آسفالت خيابان،
بازداشت غيرقانونی علياكبر
موسوی خوئينيها،
بهاره هدايت، عاطفه يوسفی،
اعظم الهامی، بهمن احمدی امويی و دهها
نفر ديگر و خشونتهايی
كه همگان
شاهد بودند درحالی صورت گرفت كه زنان با تجمع خود بذر صلح و
نفی خشونت بر
فضای شهر ميفشاندند.
اما بدانيد كه اين رسم زندگی منصفانه و صلحآميز
در
يك جامعه انسانی نيست. ما ميخواهيم
بدانيم با چه توجيهی و به چه دليل با
چنين تجمع آرامی، اينگونه
فجيع و ناعادلانه برخورد شده است؟ واقعا چرا؟
چه بكنيم تا مورد ضرب و شتم قرار نگيريم؟
ميپرسم
كه ای دولت ـ مردان، ما چه بكنيم كه برای بيان مشكلات و دردهايمان،
اينگونه
مورد ضرب و شتم قرار نگيريم؟ ميگوييد
چون تجمع در پارك ميدان
هفت تير مجوز نداشته پس ما را كتك ميزنيد
و بازداشت ميكنيد!
عجبا مگر ما
وقتی روز 8 مارس (روز جهانی زن) سال 82 با مجوز وزارت كشور ميخواستيم
در
”پارك
لاله“ تجمعی آرام برگزار كنيم، گذاشتيد؟ نگذاشتيد و مجوز وزارت
كشور
را در آخرين لحظه لغو كرديد و سرآخر هم برخی از شركتكنندگان
(كه فكر
ميكردند
به يك تجمع قانونی آمدهاند)
كتك زديد و تعدادی را هم دستگير
كرديد.
اگر ميگوييد
چون ايرانيان خارج از كشور از اين تجمع حمايت
كردهاند
و تجمع صلحآميزمان
اينطور
مورد حمايت وسيع قرار گرفته، پس ضرب
و شتم و بازداشت ياران جنبش زنان را توجيه ميكند،
ميپرسم
تجمع
مسالمتآميز
روز جهانی زن (17 اسفند سال 84 در پارك دانشجو) كه اينطور
گسترده اعلام نشده بود و سازمانهای
حقوق بشر و نهادهای
مختلف زنان هم
حمايت نكرده بودند، با اين حال مگر باز هم به تجمع صلحآميز
ما (كه فقط
روی زمين نشسته بوديم و سرود ميخوانديم)
حمله
نشد و بهطرز
حيرتآوری
مورد ضرب و شتم قرار نگرفتيم؟ بهطوری
كه تقريبا همگيمان
با بدنهای
كبود
شده به خانههايمان
بازگشتيم، حتا بانوی شعر و غزل ايران نيز از اين
كتكها
بينصيب
نماند. بعد هم كه از اين ظلم و ناروايی به دادگاه شكايت
برديم آيا به جايی رسيد؟
برای تجمعهای
مسالمتآميزمان
اگر مجوز داشته
باشيم كتك ميخوريم،
اگر مجوز نداشته باشيم كتك ميخوريم،
اگر خبر تجمع را
در سايتها
و روزنامهها
اعلام كنيم كتك ميخوريم،
اگر اعلام نكنيم كتك
ميخوريم،
اگر شعارهايی صنفی و حقوقی بدهيم كتك ميخوريم
اگر شعار ندهيم و
فقط سرود جنبش زنان را بخوانيم باز هم كتك ميخوريم،
شما را به خدا به ما
بگوييد چه بكنيم تا كتك نخوريم و بازداشت نشويم؟ چگونه رفتار
كنيم كه
دختران جوانمان
روی آسفالت كشيده نشوند و با كمر زخم شده به زندان نروند؟ چكار
كنيم كه روزنامهنگارانمان
را همراه شوهرانشان
دستبند نزنيد و
بازداشت نشوند، چكار بكنيم كه دوستان عدالتجوی
ما در دفتر تحكيم و ادوار
تحكيم (كه فقط فراخوان فعالان جنبش زنان را لبيك گفته بودند)
به زندان
نيفتند؟
بههرحال
ما فكر ميكنيم
جمع شدن آرام و مسالمتآميز
(بدون
اسلحه) طبق قانون اساسی فعلی، عملی كاملا قانونی و حق ماست. ما
هم كه قرار
بود فقط سرود بخوانيم و حتا از دادن شعارهای حقوقی هم پرهيز
كنيم و
اينكار
را هم كرديم. قرار بود آرام در پارك ميدان هفت تير حاضر شويم
با
پلاكاردهايی كه رويش خواستههايمان
را نوشته بوديم، اينكار
را هم كرديم،
اما چه كنيم كه شما هر دفعه بهانهاي
ميگيريد.
تجمع زنان و نيروهای بيگانه
اينكه
روشنفكران مرد و زن از سراسر جهان از اين تجمع حمايت كردهاند،
خيلی طبيعی است چون هر انسان عدالتطلبی
كه بشنود گروهی از زنان در يك نقطه دنيا
ميخواهند
حق برابر طلاق داشته باشند و چند همسری لغو شود و اين قبيل
خواستههايی
كه هر بنيبشری
(اگر منافع خاصی نداشته باشد) با آن موافق است
مسلما حمايت ميكند.
بنابراين قضيه را پيچيده نكنيد، اين خواستههايی
است
كه صد سال است ما و مادرانمان
داريم برايش تلاش ميكنيم،
چه دلارهای آمريكايی و دولت آقای بوش سركار باشد و چه نباشد.
چه دولت جمهوری اسلامی بر سر كار باشد و چه نباشد ما زنان همچنان
به دنبال حقوق حقه خود خواهيم
بود.
به دنبال كشف ”شبكههای”
عجيب و غريب هم نباشيد، اين شبكهی
”مخفی”
و عجيب و غريبی كه دنبالاش
هستيد خيلی ساده همين شبكهی
اينترنتی است كه خود شما هم برای كارهايتان
از آن سود ميبريد.
البته شما از
اينترنت كمتر استفاده ميكنيد
و ما بيشتر، چون شما صدا و سيما و صدها
روزنامه و بلندگو داريد ولی ما زنان نداريم. بههرحال
اين اتهام كه تجمع
اعتراضی زنان به بيگانگان وصل است كذب محض و شرمآور
است يعنی توهين به
جنبشی اصيل، بومی و صدساله است. يعنی حقير و بيمقدار
نشان دادن جنبش
خودجوش و ريشهدار
اين مملكت است كه استقلالاش
را به دفعات ثابت كرده است
حداقل در همين بيست سال اخير، جنبش زنان فارغ از جريانات سياسی
روی پای خودش ايستاده و بهدنبال
حقوق اوليه
و انسانی زنان است، چرا نميخواهيم
اين حقيقت را بپذيريم؟
برای همين هم ميخواهم
آقايان مسئولان مملكتی را مورد خطاب قرار دهم و بگويم، شما كه
در آيندهای
نه چندان دور مجبور
خواهيد بود اين قوانين را تغيير دهيد (چون راه ديگری وجود
ندارد) پس چرا
با اين همه درد و تلخی و خشونت ميخواهيد
اين كار صورت بگيرد. خودتان بهتر
از همه ميدانيد
كه خواستههای
زنان بر حق است. خودتان خوب ميدانيد
كه در
جامعهی
پيشرفته امروز قوانين موجود نه تنها ديگر كاركردی ندارد، بلكه
مثل
يك ديوار زمخت و عبوس مانع پيشرفت جامعهی
ماست. فقط با اين برخوردها،
مسئله را پيچيدهتر
ميكنيد
و بذر كينه
را پخش ميكنيد،
كينهای
كه هم به
ضرر خودتان (دولت) و هم به ضرر جامعهی
مدنی تمام خواهد شد.
به جای آنكه
دخترانمان
روی زمين كشيده شوند و صورتمان
با اسپری گازهای سوزناك
پر شود و دهها
نفر از جمله دانشجويانی را كه به خاطر دفاع از حقوق زنان
در گرمای روز 22 خرداد به ميدان هفت تير آمدند و با صداقت تمام
از منافع
تاريخی خواهرانشان
پشتيبانی كردند، دستگير شوند، بهتر است قوانين
را
تغيير دهيد. كافی است كه از همسرانتان،
از دخترهايتان
و از خواهرزنتان
سوال كنيد تا بلافاصله متوجه شويد كه خواستهی
زن ايرانی، حقانيت دارد.
ترديد
نكنيد كه ما زنان اين قوانين ناعادلانه را بالاخره تغيير
خواهيم داد چون
روز 22 خرداد امسال، مردان جديد امروز ايران نيز با حضور
پرشمارشان، نشان
دادند كه آنها
هم اين قوانين را نميخواهند.
همهی
كسانی را كه بازداشت
كردهايد،
آزاد كنيد و به جای احضار و بازجويی و به خانهی
اين و آن رفتن
(افزون
بر شايعات ترسآور
و ايجاد فضای دلهره و ارسال اس. ام. اس های تهديدكننده
قبل از برگزاری تجمع) حداقل ميان تصميمسازانتان
جلسهای
بگذاريد، لااقل قطعنامهای
را كه نگذاشتيد در تجمع بخوانيم جلويتان
بگذاريد و با آرامش و طمانينه ببينيد زنان هموطنتان
واقعا چه ميخواهند؟
تا وقتی قوانين موجود، ما زنان را به عنوان انسان و شهروند
برابر اين
جامعه نپذيرد، ما نه خانهای
داريم و نه شهری. اين قوانين را تغيير دهيد
تا احساس كنيم خانهای
داريم تا شما بتوانيد سراغاش
بياييد. |