انگار
اين بار نوبت اين يكی اكبر شده است.
هفته پيش خبر دستگيری اش به همراه
جمعی از فعالان مسائل زنان در جريان
تظاهرات اعتراض آميز آنها منتشر شد.
در اين چند روز اخبار حاكی از آزاد
كردن تدريجی بازداشت شدگان بود. اما
ديشب بچه ها می گفتند كه گويا قرار
است همه آزاد شوند غير از مهندس علی اكبر موسوی خوئينی،
نماينده فعال تهران در مجلس ششم.
به نظر می رسد محافلی كه در اين چند سال
دست اندر كار روش بگير و ببند بوده اند اگر
چنگك شان به ماهی دانه درشتی گير
كرد و هزينه خبر دستگيری او را به نحوی پرداختند ديگر ول كن
نباشند. اتفاقی كه بارها تكرار شده است. يك شلوغی كوچك يا بزرگ
راه می افتد، عده ای در همان محل دستگير می شوند، عده ای هم
در خيابانهای اطراف و حتی عده ای هم
در محل های دورتر! بعد به تدريج آنها
كه مد نظر نيستند رها می شوند و
تعداد كمتری از آنها كه مدتها دل بعضی ها
را خون كرده اند در بند می مانند.
سپس سناريوی توطئه تبليغ می شود، كه بعد
از ماهها كش و قوس به هيچ نتيجه ای
نمی رسد. سرانجام در حالی كه هم خودشان
خسته شده اند، هم زندانی و هم
خانواده زندانی، يك جوری همه صلوات می فرستند كه خوب تو آزادی
"فقط شلوغ نكن، شتر ديدی نديدی”.
در هر
صورت دستگيری اين جوان مصمم و پركار
كه همكار صميمی ما در مجلس ششم بود،
برای من و اغلب دوستان نگران كننده
و تأسف آور است. يكی از كارهای جالب او
در آن مجلس پيگيری مسئله بازداشتگاههای
غيرقانونی بود، كه همراه چند نفر
ديگر از دوستان انجام می داد، اما
بيشتر خودش دنبال كار بود. تجربه كار
اكبر نشان داد كه در موارد زيادی
اگر همت به خرج داده شود و از ابزارهای متعارف سياسی و حقوقی
درست بهره گرفته شود، عوامل فشار دست و پای خود را
جمع می كنند. متاسفانه بسياری از
افراد حوصله اين كار را ندارند و با گفتن
اين كه "اين كارها فايده ای ندارد و
آنها
پشت شان به جای ديگری گرم است"، از پيگيری
امور شانه خالی می كنند.
در
آن دوره ای كه اكبر به دنبال اين
قضيه بود يك بار به شوخی به او گفتم: اسم
تو در ليست كاشفان بزرگ تاريخ ثبت
می شود. گفت: مگر من چه چيزی كشف كرده
ام. گفتم: هر چند هفته يك بار يك
بازداشتگاه اعلام نشده كشف می كنی، فكر
می كنی كار كمی است؛ كريستف كلمب هم
نمی توانست اين جاها را كشف كند! به
هر حال آن قضايا باعث شد وضع
زندانها تا حدی سر و سامان بگيرد و يا لااقل
معلوم شود مراكزی كه خارج از نفوذ
سازمان زندانها هستند كجا هستند! افسوس
كه وقتی كسی را می گيرند آهی بر می
آوريم كه بله مثل اين كه يك كارهايی هم
انجام می شد!
از خدای بزرگ فراهم كردن موجبات آزادی اين
دوست
ارزشمند كه علی رغم برخی اختلافات كوچك
سياسی، خاطرات خوب و فراموش ناشدنی از او دارم، را می خواهم.
به نظر می رسد متاسفانه ماجرای نگه داشتن مهندس
موسوی خوئينی در بازداشتگاه كشدارتر
از آن چيزی باشد كه روزهای اول تصور
می شد. خدا كند اين بار آنها كه او
را در بند دارند زودتر به اين نتيجه
برسند كه از اين غائله متاعی حاصل
نمی شود. در عين حال فكر می كنم بايد كم
كم خودمان را آماده كنيم تا به شكل
های مختلف اعتراض خود را به ادامه
بازداشت او به گوش مردم برسانيم.
اين هم از همان كارهاست كه برخی آدمهای كم حوصله فكر می كنند
در دل سنگ طرف مقابل بی تأثير است، اما اگر پيگيری شود قطعاً
مؤثر است. |