فيلم چند میگيری گريه كنی، ماجرای آدم پولداری است كه همه
اطرافيانش به خارج از كشور رفتهاند و او قصد دارد در خاك وطن
بميرد و برای برپايی مراسم باشكوه بعد از مرگش با شركتی
قرارداد میبندد تا همه آن مراسم را قبل از مرگ به چشم ببيند.
اما زود میفهمد كه بايد مخارجی را در اين دنيا برای آدمهای
نيازمند مصرف كند. نكته پر اهميت آن هم اين است كه منوچهر
نوذری بازيگر نقش كسی كه در آخرين روزهای زندگیاش میخواست
مراسم بعد از مرگش را ببيند با بازی در اين فيلم آخرين بازی
زندگی خود را كرد و مرد. هفته گذشته اكران خصوصی اين فيلم در
موزه سينما بود. هنرمندان، آقای خاتمی و عدهای از خبرنگاران
آمده بودند. حميد لولايی بازيگر طنز معروف در اين فيلم هم بازی
داشت و در طول اين فيلم كنار هم نشسته بوديم.
بر خلاف خيلی از هنرپيشهها كه موقع اكران فيلم خود میخوابند،
لولايی مثل يك بيننده نسبت به فيلم عكس العمل نشان میداد،
میخنديد و حاشيه میزد. يكجا فيلمبرداری در حمام عمومی صورت
گرفته بود، آدرس آن را به من داد كه لابد اگر سری آن طرفها
زديم ازآن حمام عمومی استفاده كنيم! قبل از شروع فيلم همسر
ايرج نوذری، كه عروس منوچهر نوذری میشد، آمد و با آقای خاتمی
حال و احوال كرد. او هم مثل همسرش چند زبان بلد بود. عزتالله
انتظامی هم كه رييس موزه فيلم است، قبل از شروع مراسم آقای
خاتمی را به اطاق كوچكش برد و از او خواست در دفتر موزه مطلب
يادگاری بنويسد. غير از آن تصادف عبرتآموز، كه نوذری بعد از
اين فيلم مرگ را تجربه كرد، اين سوژه كه آدم بعد از مرگش را
ببيند تجربه قشنگی است كه در اين فيلم – البته خيلی به طور
مستقيم كه آن را بيشتر شبيه يك خطابه يا منبر كرده است – به
نمايش در میآيد. كاش فرصتی میشد خيلیها میتوانستند آينده
خود را زودتر ببينند. |