هفته گذشته با تحصن بيش از 200 كارگر اخراجی شركت دريايی صدرا
در مقابل استانداری
بوشهر،
نگاه
ها در
اين
استان به سوی مسايل و مشكلات كارگری معطوف شد. مشكلات كارگری
در ماههای اخير
شدت بيشتر گرفته است و بحث اخراج كارگران گستردگی بيشتری پيدا
نموده است. حتا گفته ميشود كه
200 هزار
نفر شغل خود را از دست داده اند.
شورای عالی كار تصميم گرفت كه حداقل حقوق كارگران از آغاز سال
1385 افزايش يافته و به 180 هزار تومان برسد. اين تصميم با
مخالفت كارفرمايان روبرو شد و كارفرمايان به بهانه افزايش
هزينه های توليد، اقدام به اخراج كارگران و در مواردی حتا
تعطيلی كارگاه ها نمودند. منتقدين معتقد بودند كه دولت با اين
كار قصد بهره برداری تبليغاتی را داشته است اما موافقان دولت
اينكار را بخشی از تلاش احمدی نژاد برای تحقق وعده هايش در جهت
كاهش فقر ميدانند.
گرچه گفته ميشود كه دولت تصميم به اصلاح مصوبه دستمزد 85 گرفته
است اما مخالفان خواهان لغو كامل مصوبه شورای عالی كار شده
اند.
در همين خصوص مصاحبه ای با دكتر فريبرز رئيس دانا انجام داده
ايم كه در زير ميخوانيد.
- شاهد اخراج عده زيادی از كارگران از شركت ها و كارخانجات
هستيم. كارفرمايان يكی از دلايل اين امر را تصميم دولت برای
افزايش حداقل دستمزد كارگران عنوان میكنند. آيا تصميم دولت
برای افزايش دستمزد كارگران صحيح بوده است؟
- حتا اقتصادانان راست گرای
امريكا
هم تورم
را
به گردن دستمزد نمی اندازند. دولت به هر حال دستمزدی را بالا
برد
كه
بخش كوچكی از نيازهای كارگران بود. 5/4 ميليون بيكار داريم. به
لحاظ آمارهای رسمی تورم 17 تا 20 درصدی را تجربه میكنيم و به
لحاظ زندگی واقعی كارگران 25 تا 30 درصد با توجه به گرانی
های خارج از اندازه گيری های رسمی تورم دارند، حالا دولت آمد
يك رقمی را برد بالا.
حالا
آن
را
هم پس گرفت.
يعنی وابستگی اش را به سرمايه داری دولتی و سرمايه داری خصوصی
نشان داد.
علتش چيست؟
بنظر من اينست كه
سنديكا نداريم. سنديكائی
میرود
زندان، نماينده مجلس در ملاء عام میگويد كسی در اين كشور
میخواهد زندگی كند اسم سنديكا را نياورد كه من نمی گذارم
زندگی كند. يعنی يك
جلوی 9
ميليون كارگر
میخواهد بايستد و بگويد سنديكا بیسنديكا.
مسوول بيكاری خود دولت است و متحد اين دولت كارفرماها
هستند.
بيكار شدن به خاطر اينست
كه همان قانون كار كه ايراد داشت و ايرادش
عدم حمايت كافی
از كارگران
بود، همان را هم بهم زده اند.
يعنی به كارفرما اجازه دادند كه كارگر را بيرون كند، بريزد
بيرون و میريزد. بيكاری 70 ، 80 درصد زياد شده
است.
هيچكس پاسخگو نيست و دليلش اينست كه سنديكا نداريم.
دولت احمدی نژاد كه دولت مهرورزی و عدالت پروری بود اولين
ضربه سهمگين اش را به طبقه كارگر وارد كرد.
-
بايد بين
بازده نهايی كار كارگر و سطح دستمزدها در جامعه ارتباطی وجود
داشته باشد و اين موضوع نيز به عواملی از جمله توليد، فروش و
تكنولوژی كالا بستگی دارد. بنابراين به نظر میرسد عدم توجه به
بازده نهايی كارگر و فشار آوردن به كارفرما برای افزايش
دستمزدها باعث اعتراض كارفرمايان شده باشد؟ نظر شما چيست؟
- اين حرف غلط است.
تئوری
بازده نهايی كارگران نظريه فاشيستی است. بازده متوسط كارگران
مهم است. من در مقابل بازده نهايی، بازده متوسط را میگذارم.
من نمی دانم كه اين حرف ها را كی توی گوش روزنامه نگاران
میكند. در دانشگاه ها، از زمان شاه اين ها را تدريس میكردند.
هم شاه و هم جريان های امپرياليستی و هم دولت بعد از آن. هميشه
پشت اين
نظريه ها سنگر میگيرند. چه بازده نهايی! كارگر گناهی نكرده
كه بازده نهايی آن پايين يا بالاست. كارگر با شرايط سخت دارد
كار میكند،
پس اين سلطه ها ی كلان مال كيست؟ كارفرما اگر تا حالا 28 سال
است كه دارد ضرر میدهد
چه كسی
توی دبی خانه ها را خريده؟
چه كسی
تو بانك های كانادا پول ها را جمع میكند؟ قدرتشان را نگاه كن،
تمامشان اتحاديه های كارفرمايی دارند،
اما كارگران
حتی سنديكا هم
ندارند.
راه حل آنست كه
سنديكاهای مستقل كارگری فورا تشكيل شود. جامعه ای كه يك طرفه
عمل میكند پاره سنگ بر میدارد يعنی كارفرماهايش قدرت دارند،
دولت هم دولت كارفرماهاست ولی تمام سياست های ضد كارگری آن به
جلو نمی رود. بايد فورا سنديكاهای كارگری تشكيل بشود، بايد
فورا سنديكاها بتوانند جلوی اخراج هايی كه در استان شما در
شركت صدرا اتفاق افتاده بتوانند بگيرند، با فقر و عقب ماندگی
و بيكاری جامعه را نمی شود جلو برد.
سالهاست
هر كاری دلشان میخواهد میكنند و همچنان سرمايه ها از كشور
فرار میكند. پارسال 12 ميليارد دلار فرار كرده. كارگران يك
ريال پس انداز ندارند، اين كارگران نبودند كه سرمايه ها را
فرار دادند،
همين كارفرماها بودند.
5/4 ميليون نفر بيكارند. 95 درصد از اين ها حقوق بيمه بيكاری
هم نمی گيرند. درآمدهايی نفت چی شد؟
پارسال
50 ميليارد دلار درآمد نفت
داشته ايم. |