پخش سخنان محمود احمدینژاد در بين
استانداران سراسر كشور در نوع خود جالب توجه است. نحوه سخن
گفتن و فاصله ايشان با ادبيات فاخر و محاوره مبتنی بر كتابت
شكل جديدی از گفتمان مديريت است كه تا به حال در ايران سابقه
نداشته است. چه علمای عصر يونان تا متفكران عصر حاضر
نهجالبلاغه حضرت اميرسرشار از ادبيات فاخر، بلندمرتبه است.
بزرگان كلام عرب، علي(ع) را خدای كلمه و زبان عرب میدانند. او
وقتی در كشاكش نبرد صفين با فحاشی يارانش به سپاه معاويه
روبهرو شد، آنها را نكوهش كرد. نهجالبلاغه خود در ترجمه به
معنی <آيين سخنوری زيبا است.> در صبغه تاريخی ايران كلام،
كتابت و فرهنگ گفتار اهميتی بسزا داشت. متون ادبی ايران چه در
عصر باستان و چه در دوران حاضر گويای اين امر است. ويشتها،
گاثهها، يادگار زريران، شهريارنامه و در دوران اسلامی بوستان
و گلستان و كليلهودمنه و اندرزنامهها و نصايحالملوك مشحون
از ادبيات فاخر، مغلق و باشكوه است. جالبتر آنكه هويت ايرانی
اسلامی ما در قرون اوليه وامدار اراده حكيمی سخنسرا بوده است.
چه كسی است كه نداند هويت فرهنگی اين سرزمين در فردای پذيرش
اسلام، از نظمدانی و رفعتآفرينی اديبانه شاهنامه فردوسی
بنيان شده است. توجه به كتابت و منزلت آن و استفاده از ادبيات
حكيمانه ابزار قدرتمند حكمرانان و فضلای اين مرز و بوم بوده
است چه آنكه بسياری از بزرگان اين سرزمين نه به دليل خدايگانی
كه به جهت فخر كلام و حفظ منصب و جايگاه خويش كمتر از ضماير
مفرد بهره میبردند با آن سابقه و نگرش و اندوختههای ادبی
سراسر شكوه و منزلت، كه اساسا ايران را به شعر و ادبش شهره
ساختهاند.
شنيدن سخنان محمود احمدینژاد تامل برانگيز
و عبرتآموز است. احمدینژاد در برخی موارد به زبان و به شكلی
سخن میراند كه اگر نگوييم نوعی كم احترامی به فرهنگ اين
سرزمين ادبمحور است، حداقل آنكه بايد نام بیتوجهی بدان نهاد.
در همين حكومت هستند بزرگانی كه اگر در محضرشان كلمه يا
جملهای را خارج از نزاكت و يا از لحاظ دستوری نارسا بيان
نماييد واكنش نشان میدهند. ايشان
بسيار محاورهای كلمات را بر زبان
جاری میكند. از نزديكترين تعابير بهره میبرد و اين امر
زيبندهای نيست. مناصب در هر حكومتی اعتباری و حقوقی هستند.
اگر فردی صاحبمنصب نباشد میتواند با هر صوتی و با هر كلمهای
خواستههايش را عيان سازد اما وقتی در منصب بزرگی قرار
میگيرد، بايد با بزرگی و كرامت حرف بزند. شايد رئيسجمهور و
يا همراهانش بر اين باور هستند كه اين نوع گفتمان، آنها را به
پايينترين سطوح جامعه نزديك میكند!
مساله ديگر ادبياتی است كه احمدینژاد
درباره مديرانش به كار میگيرد. اين ادبيات زيبنده جايگاه
مديريتی كشور نيست. ادبيات تحقير و كوچك انگاشتن! در چنين
شرايطی سنگ بر روی سنگ بند نخواهد شد. حال فرض نماييم كه
مديران عالی و ميانی نيز در سطحی نازل شده از رئيسجمهور با
زيردستان خود با چنين گفتمانی سخن برانند! راستی چه خواهد شد؟
ديوار مديريت كشور نبايد توسط رئيسجمهور خراب و مديرانش
صرفنظر از آنكه چه نظری درباره آنها داريم به بدترين شكلی
دستاويز هر تعبيری قرار گيرند. (تلخيص
شده پيك نت) |