قتل های زنجيره ای
زخمی است بر وجدان جمعی جامعه ما که با گذشت زمان، خود به خود
التيام نخواهد يافت. مرور دوره5 ساله ای که از زمان افشای اين
جنايات تاکنون گذشته است نشان می دهد التهابی که با افشای قتل
های زنجيره ای در جامعه پديد آمد، نه تنها برخلاف معمول با
گذشت زمان فروکش نکرده بلکه طی اين پنج ساله هرچه زمان بيشتری
گذشته اين التهاب و بحران سياسی هم عميق تر و هم گسترده تر شده
است، زيرا شرايط داخلی و بين المللی در اين سال ها در جهتی سير
کرده و پس ازآن نيز سير خواهد کرد که اداره کردن جوامع را با
شيوه های قديمی روز به روز دشوار تر ساخته است.
امروزه جهان عموما
درجهتی تحول يافته است و می يابد که هرروزعرصه را بر
سياستمداران فاسد و غارتگران اموال عمومی که خود را در پس
اعتقادات يا تعصاب مردم پنهان می سازند و بر گروه ها و محافل
مافيايی و سازمان يافته جنايت و مردم ستيز، تنگ تر سازد.
آنچه من امروز می خواهم بگويم اين است که جهان ظرف يک دهه
گذشته تغييرات کيفی عميقی یافته است که در آن ديگر شيوه های
کهنه برخاسته از خودکامگی کارايی ندارند، ديگر نمی توان با
تحميل سکوت، با پرونده سازی و تعقيب و آزار، با طناب و کشيدن
پرده استتار به آنچه در جامعه می گذرد جامعه را اداره کرد، اين
شيوه ها فقط فشار و ارتشاء را عمق می بخشند و گسترده تر می
سازند و سيستم دفاعی جامعه را برای دفع بيماری های اجتماعی از
کار می اندازند و توانايی آن را در ترميم ناهنجاری از ميان می
برند.
قدرت مدارانی که
هنوز واقعيت تغييرات جهانی طی دهه گذشته را درنيافته و هنوز
بيدار نشده اند با هر روز تاخير در بيداری خود، لطمات جبران
ناپذيری را به خود و جامعه خود وارد می سازند.
امروزه حکومت ها امين جان ها، اموال و نواميس مردم تعريف می
شوند، حاکميت، اقتداری است که از طرف مردم برای حراست از اين
امانت به حکومت واگذار شده است. بنابراين پاسداری از جان و مال
و ناموس مردم، عهد و پيمان حکومت در برابر مردم است و خيانت
دراين امانت به منزله شکستن پيمانی است که حاکميت در برابر
مردم به عهده گرفته است. حاکميتی که سوگند خود در برابر مردم
را زير پا بگذارد، مشروعيت ندارد و امروز ديگر جامعه بين
المللی اين گونه حاکميت ها را تحمل نمی کند.
|