علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی، در سالگرد درگذشت آيت الله
خمينی سخنرانی كرد. بخش هائی از اين سخنرانی واقعياتی است كه
در كلام بيان می شود اما عمل چنان از اين كلام فاصله دارد كه
به آسانی ميتوان اين نوع سخنرانی ها را نوعی تلاش برای بازی با
افكار عمومی ارزيابی كرد و نه بيشتر. برای مثال دراين سخنرانی،
چنين ادعائی از جانب علی خامنه ای طرح می شود:
«...ما بارها به
صراحت اعلام كردهايم كه احتياجی به سلاح اتمی نداريم زيرا
همانند آمريكا در پی سلطه بر جهان نيستيم و قصد تحميل
هزينههای بیجای چنين مسالهای را به ملت خود
نداريم. ضمن آنكه بهكارگيری سلاح اتمی را مخالف احكام شرع و
اسلام میدانيم.
امروز دولت
آمريكا در داخل اين كشور جزو منفورترين دولتها در تاريخ
آمريكا است در حالی كه
دولت
ايران از
محبوبترين دولتها بعد از مشروطه تا كنون
و در صد سال اخير است.»
جوجه های فعاليت های اتمی ايران را در آينده خواهيم شمرد،
ميزان محبوبيت و يا نفرت مردم امريكا از جورج بوش نيز به خود
مردم امريكا مربوط است و برای ملت ايران نيز نه شخص، بلكه
سياست ها بايد ملاك باشد، چرا كه اگر چنين نباشد، آنوقت ديدار
مك فارلن و باز كردن باب گفتگو با "ريگا" رئيس جمهور وقت
امريكا، حتی به قيمت سركوب و اعدام و عزل آيت الله منتظری از
قائم مقامی رهبر پيش برده می شود. امری كه در آينده نيز می
تواند به نوع ديگری تكرار شود. بنابراين مبارزه با امريكا نه
در مقابله با شخص رئيس جمهور امريكا خلاصه می شود و نه با قطع
مناسبات ديپلماتيك و يا پيش گرفتن سياستی جنگی وتحريك آميز.
مبارزه همان است كه كوبا و ونزوئلا زير گوش امريكا می كنند.
اما بخش سوم اين جمله، يعنی ميزان محبوبيت احمدی نژاد و بی
نظير بودن آن در يكصد سال اخير! واقعا همينگونه است؟ اگر نيست،
كه بدون ترديد چنين نيست، بيان چنين ادعائی عملا به معنی
تبليغاتی بودن بقيه حرف ها نيست؟
رهبر جمهوری اسلامی در بخش ديگری از سخنرانی خود گفت:
«اگر آمريكايیها درباره
ايران دست از پا خطا كنند قطعا حركت انرژی در منطقه به خطر
خواهد افتاد و آمريكا
نيز قادر به تامين امنيت انرژی در منطقه نخواهد بود.
در
جمهوری اسلامی، حتی ولايت الهی كه مبدأ مشروعيت نظام محسوب
میشود و به ولی فقيه
منتقل میشود مشروط به پايبندی رهبری به احكام اسلامی است؛ به
گونهای كه اگر رهبری به آرمانها و قوانين اسلامی از لحاظ
نظری و عملی بیتوجه شود از مشروعيت میافتد.
»
صرفنظر از بخش اول اين جمله، يعنی تهديد نفتی و ترساندن
اروپائی ها و نه امريكائی ها از قطع نفت، كه از بس در جمهوری
اسلامی تكرار شد، از اعتبار افتاده است، در بخش دوم اين جمله،
از رهبر جمهوری اسلامی بايد پرسيد:
دركجای قانون اساسی نوشته شده كه مشروعيت رهبر به توجه به
قوانين اسلامی است؟ و حتی اگرچنين استنباطی هم از دل قانون
اساسی بيرون كشيده شود، كدام اسلام؟ اسلام آقای مصباح يزدی و
يا اسلام آقای منتظری؟ اسلام آيت الله جنتی و يا اسلام آيت
الله صانعی؟
كداميك از اين دو گروه آيت الله منحرف از اسلام اند؟
مثلا اگر ايشان از فردا وزنه رهبری را بگذارد در ترازوی آن
اسلام ديگر و همه تركيب برگمار شدگان و منصوب شدگان رهبری را
از شورای نگهبان و قوه قضائيه و فرماندهی سپاه تا سرپرستی
كيهان عوض كند و از آن يكی اسلام كسانی را برگمارد، از خط
اسلام منحرف شده است يا نه؟ و آن گروه زير پايش را خواهد روبيد
يا نه؟
رهبر جمهوری اسلامی در بخش ديگری از همين سخنرانی پرتناقض كه
صدای بلند ايشان مانع آشفتگی گوئی آن نمی شود، با اشاره به
شورش مردم در آذربايجان، اعتراض های سراسری در دانشگاه ها و
حوادثی مشابه در خوزستان و بلوچستان و كردستان، از وحدت و
ضرورت آن سخن می گويد:
«... آنچه مهم است اتحاد
ملی و آرامش كشور است و به همين علت كسانی كه امروز اين عوامل
را تضعيف میكنند و
با فعاليت بر ضد امنيت كشور و به عنوان حمايت از قوميتها،
وحدت ملی و وحدت ايرانی را مخدوش میسازند در حال خدمت به دشمن
هستند و وظيفهی دستگاههای مسوول است كه
جهتگيری دشمنان را بشناسند و با هوشياری از حقوق ملت از جمله
حق امنيت و حق پيشرفت
دفاع كنند.
دشمنان ملت حاضرند
به كسانی كه ايمان مردم را تضعيف میكنند و با حركات خود
دانشگاهها و مراكز علمی و
تحقيقاتی را از فعاليتهای علمی دور میسازند جايزه بدهند.
آحاد مردم،
مسوولان كشور، نخبگان سياسی، نخبگان علمی، اهل حوزه و اهل
دانشگاه و ديگر قشرها،
همه امت جمهوری اسلامی هستند و همه كسانی كه امام، راه امام و
وصيتنامهی امام را
قبول دارند، به دنبال عزت و پيشرفت علمی كشور هستند، به
استقلال ايران پايبندند و
در راه مصالح ملی قدم برمیدارند
خودی
محسوب میشوند.
»
نفس همين خودی و غير خودی كردن نفی اتحاد ( نه حتی وحدت مورد
اشاره رهبر) نيست؟ واقعا نخبگان كشور همه به يك چشم نگاه می
شوند؟ آن دست هائی كه استاندار و مسئول غير بومی به مردم
كردستان و بلوچستان تحميل می كند و يا مانع 27 ساله بر سر راه
يافتن يك اهل سنت به تركيب هيات رئيسه مجلس می شود و عملا مجلس
را به مجلس شيعه تبديل كرده و نزديك به يك سوم مردم كشور( اهل
سنت) را شهروند درجه دوم به حساب می آورد در وحدت ملی ايجاد
اختلال كرده و می كند و يا چهارتا دانشجو؟ |