مجله «تايم»
نخستين تفسير درباره سازش های بزرگ ميان امريكا و ايران را فاش
ساخت ونوشت:
در مذاكرات هستهای، فرد اصلی و پرنفوذ
احمدینژاد نيست،
بلكه علی لاريجانی است كه خود مستقيم با رهبر در تماس است و به
اتفاق تصميم نهايی را خواهند گرفت. جناحهای ديگر در حاكميت
اسلامی، از جمله جناح محمود احمدینژاد، از هم اكنون
بانگ برداشته اند كه
نبايد پشت پرده با
امريكا بند و بست كرد.
شانسِ سازش
از سوی ايران و توقف غنیسازی وجود دارد،
اما نه به عنوان «پيش شرط» بلكه به عنوان «نتيجه»
مذاكرات. برای رسيدن به آن نتيجه، آمريكا در طی مذاكرات بايد
مشروعيت سياسی رژيم ايران را، ولو به طور
سمبوليك،
بپذيرد.
دشوار ترين موردِ اختلاف آن است كه آمريكا
حتا غنیسازی درايران را، حتی
در مقياس محدود به سختی میپذيرد،
زيرا همين مقدار نيز دربرگيرندهی تحقيق و كسب دانش هستهای
است كه میتواند برای گسترشهای آينده به كار رود. اما چنانچه
دو طرف برسر غنیسازی در مقياس پايين و زير نظارتِ بیقيد و
شرطِ غرب توافق كنند، شانس مصالحه و رفع بحران افزايش میيابد.
رايس وزير امور خارجه آمريكا نيز
در يك برنامهی تلويزيونی گفت: «اگر
ايران در پی برنامهی هستهای صلح آميز باشد، برنامهای كه
خطرِ تكثير توليد سوخت اتمی پيشرفته را در بر نداشته باشد...
ما اين حق را [برای ايران] میپذيريم.»
اصرار اروپاييان
برای پيوستنِ
آمريكا به مذاكرات به اين دليل است كه
تنها آمريكا قادر است ضمانتهای
امنيتی معتبر به ايران بدهد. آمريكا
نيز تنها در صورتی
حاضر است چنين
ضمانتی را بدهد
كه در قبال آن، ايران نيزمتعهد
به عدم حمايت از
تروريسم در خاورميانه
شود. يعنی
خاتمه دادن به
حمايت فعال از حزب الله و حماس و ديگر
سازمانهای فلسطينی. همين تعهد، اكنون
يكی از مهمترين موارد اختلاف جناحها در داخل رژيم ايران است.
معاون لاريجانی گفته است
ايران حاضر است بر سر
مسايل امنيتی در عراق، افغانستان، لبنان و
سوريه را با آمريكا به مذاكره كند.
اما روشن نيست اين ديدگاهِ تمامی جناحهای رژيم ايران باشد. |