نمايشگاه آثار اردشير محصص - طراح و كاريكاتوريست بزرگ ايران
كه در سالهای پس از انقلاب مقيم امريكا شد، قرار است روز جمعه
19 خرداد در تهران گشايش يابد.
محصص در
آستانه 68 سالگی است و نمايشگاه او با همكاری نشريه هنری
تنديس، در گالری هما بر پا خواهد شد.
اين نمايشگاه تا 30 خرداد از ساعت 10
تا 13 و 16 تا 20 در محل گالری هما واقع در خيابان وليعصر
(عج)، بالاتر از بزرگراه
نيايش، كوچه رحيمی (چهرازی)، شمارهی 27 ، برپا خواهد بود.
اردشير محصص در 18 شهريورماه 1317 در رشت بدنيا آمد.
مادر او "سرورمحصص" شاعری آزاديخواه بود كه در اولين كنگره
نويسندگان ايران در جمع هيات رئيسه آن قرارگرفت. پدر محصص قاضی
دادگستری بود و خود او در سال 1341 از دانشكده حقوق
دانشگاه
تهران ليسانس گرفت.
میگويند اردشير محصص سهساله بود كه به همراه
برادر بزرگترش به تماشای سريال مشهور "بلای جان نازیها"
رفته بود، زمانی كه
از سينما برگشت در منزل از او دربارهی داستان فيلم
سوالاتی كردند و چون او
نمیتوانست ماجرای فيلم را شرح دهد، آنچه را ديده بود،
روی كاغذ طراحی كرد.
اين نخستين طراحی محصص بود و آغاز راهی كه
بعدها او را مشهورترين طراح ايران در جهان مبدل كرد.
در دوره ای كه احمد شاملو سردبيری كتاب هفته( از انتشارات
موسسه كيهان) را عهده دار شد محصص طرح های اين نشريه وزين را
برعهده گرفت.
پس از متوقف شدن انتشار كتاب هفته بدستور حكومت وقت، محصص در
موسسه كيهان ماند و به بخش روزنامه رفت و عضو ثابت هيات
تحريريه كيهان شد.
در همين دوران، شب های جمعه شماری از طرح های نازك قلم او در
كيهان منتشر می شد و برای برخی مقالات اجتماعی كه عمدتا به قلم
علی اصغرحاج سيدجوادی نوشته می شد، طرح ها سياه قلم خود را
كشيد و منتشر كرد. هر دو طرح سبك ويژه و خاص اردشير محصص بود و
بنام او در ايران و جهان ثبت است. از جمله دو طرحی كه دراين
شماره پيك نت می بينيد.
سيروس طاهباز در سال 1350 نخستين مجموعه
طرحهای اردشير محصص را با نام كاكتوس در سری دفترهای زمانه
چاپ كرد.
محصص در سال 1354 نمايشگاهی از آثارش را در
گالری گراهام نيويورك برگزار كرد ومقدمهای در كاتالوگ
نمايشگاه نوشت: "در
كشور من مردم از هنرمند انتظارات زيادی دارند. در طول
تاريخ هنر آيينه
عقدهها، دردها و آرزوهای مردم بوده است. شعر بهعنوان
سنگری درآمده كه مردم
را از دشمنش حفظ میكند. با مينياتور ايرانی دشنام دادهاند
و چنگ زدهاند و با
زبان و معماری و هنرهای ديگر انتقام گرفتهاند، حمله
كردهاند، پناه بردهاند و
به احساس راحتی رسيدهاند و موجوديتشان را ثابت كردهاند.
اگر در چنين محيطی شخصی هنرش را جدی نگيرد، نهتنها مردمش
بلكه خودش را از دست داده است.
كاريكاتور، هنر رپرتاژ
است، يك وقايعنگاری؛ من آنچه را میبينم میكشم؛ به
نظر من كاريكاتورها
اسناد يك عصرند؛ همچنان كه مدارك رسمی، اعلاميههای دولتی
و گزارشهای پارلمانی نيز چنيناند.
»
بيشتر كاراكترهای آثار محصص هميشه در حال
رفتوآمد و دويدن هستند؛ خودش میگويد كه اغلب كاراكترهای
آثار من در حال
دويدن هستند؛ من تا چند سال پيش قادر به كشيدن حالت دو
و حركت نبودم و
هميشه فكر میكردم كه اگر اين توانايی در من پيدا شود،
قادر به هر كاری هستم. اين مشكل سرانجام حل شد و حالا
فكر میكنم كه اين من هستم كه
دارم به سوی آنچه میخواهم، میدوم. فكر میكنم كه
ناخودآگاه تمام حركات
و سكنات، لباس و كفشهای پرسوناژهايم را از روی خودم
میكشم. چاقی و لاغری اين شيطانكها هم كاملا وابستگی به
رژيم غذايیام دارد.
شاملو درباره آثار اردشير محصص گفته است:
"طرحهای
او برخلاف اصراری كه در نامگذاری آنها كردهاند، كاريكاتور
نيست،
چرا كه ريشخند نمیكند و با ديدی طنزآلود يا هوچی بر كاغذ
نيامده است. اگر
آدمكهای اردشير مسخرهاند، نه بهخاطر آن است كه منظور از
نمايش آنها مسخرگی بوده است، او لودگی نمیكند و به شرف
انسان بودن معتقدتر از آن است كه به
دست انداختن انسان وقت بگذراند يا هنرنمايی كند.
پژوهندهای جدی و اندوهگين
است كه شوربختیها را میكاود و در برابر تحميلشدگان بر
سرنوشت انسان
میايستد و به كندوكاو شخصيتشان میپردازد... اردشير
كاريكاتوريست نيست،
تشريحكنندهی تاريخ است."
|