ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
 

لطف الله ميثمی:
برای وسيع ترين اتحاد سياسی
بايد بازگرديم به نيمه دهه 70

 
 
 
 
 

لطف الله ميثمی سردبير نشريه "چشم انداز"  كه باتهام انتشار مقاله ای در يكی از شماره های اين نشريه اكنون به دادگاه فراخوانده شده، در جديدترين سخنرانی خود كه در حزب جديد اعتماد ملی ايراد كرد، با اشاربه مندرجات همان مقاله ای كه بدليل انتشار آن می خواهند محاكمه اش كنند گفت:

 

من در سرمقاله ماهنامه «چشم انداز ايران» در زمستان ۸۰ «اصلاحات، بن بست ها و راهكارها»  نسبت به ظهور جريانی راديكال و بی اعتنا به قانون هشدار داده بودم. اكنون فكر می كنم آن مقاله مانند كابوسی است كه همه آن تحقق  يافته است و ما يكبار ديگر بر سر دو راهی انتخاب رسيده ايم. چه بايد كرد و چه فرمولی را بايد يافت. بنظر من بايد يكبار ديگر نگاه كنيم به دليل پيروزی در انتخابات 1376 و ببينيم فرمول پيروزی در آن انتخابات چه بود. به نظر وی در دوم خرداد 76 جبهه ای در عمل تشكيل شد كه«همه با هم، منهای تندروها» را شامل شد. به شعار و هدف واحد آن پيروزی نيز دوباره نگاه كنيد. مردم از چه شعاری استقبال كردند؟ خاتمی حركت خود را با تعريف قانونگرايی آغاز كرد، قانونی كه ثمره انقلاب و انديشه سازمان يافته پُشت آن است. اينها درس هائی است كه برای همه ما از گذشته باقی مانده است. شعار قانونگرايی خاتمی را حتی مراجع نيز تاييد كردند. زمينه برای قانونگرايی با كمك مراجع و دانشگاه آماده شده بود.

بپذيريم كه برخی تندروی ها در ميان اصلاح طلبان صورت گرفت. آنها توجه نكردند كه مردم بی شكلند و توان تاريخی آنها همين است. كسانی كه خاتمی را دعوت به فراخوان عمومی می كردند، مردم و شرايط را نشناخته بودند. خاتمی می فهميد مردم پای كار نيستند و حاضر به هزينه دادن نيز نمی باشند. مهم ترين ضرورت افشاگری بود و بنظر من افشای قتل های زنجيره ای از ملی شدن صنعت نفت دراين كشورمهمتر بود.

فرصت ها بدليل عدم درك همين دستآوردها سوخت. ما قدر تحولات را ندانستيم، ¾ مجلس ششم در اختيار اصلاح طلبان بود و اين پيروزی كم چيزی نبود. هر گامی كه در جهت احيای قانون اساسی برداشته می شد يك گام انقلابی بود و خواه نا خواه واكنش به آن نيز شديد بود. اصلاح طلبان اكنون، پس از هشت سال می گويند همين قانون اساسی بهترين قانون است. خوب، همين را همان اول می گفتيد. از دل همين قانون اساسی موجود جامعه مدنی و پنج انتخابات شفاف پديد آمد. نبايد قانون اساسی را تضعيف می كردند، بلكه بايد موانع را از سر راه تحقق آن بر می داشتند.

ميثمی كه بنا بدعوت شاخه جوانان حزب اعتماد ملی به اين حزب رفته و سخنرانی می كرد، در بخش ديگری از سخنرانی خود به حوادث خونين سالهای اصلاحات كرد و گفت:

قتل های زنجيره ای و حوادث كوی دانشگاه حاصل ورود دوباره « تندروهای راست» به صحنه بود و خاتمی درست گفت كه اين قتل ها اعلام جنگ به دولت اوست. بنظر من اگر آن حوادث اعلان جنگ به دولت بود نبايد به سادگی از كنار آن می گذشتند ، بايد فضا را بيشتر برای مردم می شكافتند تا چنين اتفاقی ديگر رخ ندهد، اشتباه اصلاح طلبان اينجا بود .

ترور سعيد حجاريان و درگيری های داخل شهرداری از جمله عوامل افزايش جو تنش بود و متاسفانه جامعه در مقابل "تندروهای راست" بدليل نداشتن شناخت كامل از آنها دچار انفعال شد.

در دوران اصلاحات، اصلاح طلبان مافيای ثروت و قدرت را جدی نگرفتند. اين مافيا را اولين بار آقای حجاريان مطرح كرد و آقای احمدی نژاد در سوم تيرماه ۱۳۸۴ آن را تكرار كرد. اين شعاری اصلاح طلبانه بود اما چرا اصلاح طلبان خود اين شعار را تكرار نكردند؟ گروه های مافيای اقتصادی هدايت شده توسط « تندروهای راست» اختاپوس هايی اند كه اصلاح طلبان از فعاليت های آنان غافل شدند.

 

يكی از مهمترين نارسايی های ما اين بود كه اين ويژگی جامعه را درك نكرديم، در زمان دولت خاتمی اين جريان پشت پرده بود و حالا به جلوی صحنه آمده است. خشونت های اخير عليه هاشمی رفسنجانی و خاتمی در قم و برخوردهای انجام گرفته با مديران نتيجه همين به صحنه بازگشتن «تندروهای راست» است. اينها حتی حزب موتلفه را نيز ديگر به حساب نمی آوردند. اين امر سبب نزديكی احزابی چون مشاركت و موتلفه به يكديگر شده است، اما اگر اين مسايل قبل از انتخابات انجام می شد ما مشكلات كنونی را نداشتيم.

البته، وجود موانع بر سر راه اصلاحات، به اين معنی نيست كه اصلاحات به بن بست رسيده است. موانع را با بن بست يكی گرفتن نيز، از اشكلات اصلاح طلبان بود.

اگر همه نيروهای قانونگرا، اعم از چپ، راست سنتی، راست مدرن، طرفدار امام و.... دست به دست هم می دادند، تندروهای راست مجال ابراز وجود پيدا نمی كرد چرا كه راست افراطی طبقه مشخص و شيوه توليد ندارد و تمام كارهايش غيرقانونی است ، بنابراين زود منزوی می شد و مملكت روی خوشی می ديد.

بايد ببينيم امروز در چه شرايطی قرار داريم تا بتوانيم به آرايش سياسی جديد دست بزنيم. امروز راست افراطی، در حال دور زدن راست سنتی و راست مدرن و نيروهای خط امام است. پيشنهاد من اينست كه نظريه پردازی خود را طوری تنظيم كنيم كه دوباره به الگوی انتخابات دوم خرداد باز گرديم ، بايد بدون هرگونه انگی همه جريان ها از اصلاح طلبان تا راست مدرن و سنتی با يكديگر متحد شويم. راست اقتدار گرا هيچ قانونی را بر نمی تابد و اين نقطه ضعف بزرگ اوست. بايد تمام كسانی كه در چهارچوب همين قانون می خواهند كار كنند دست به دست يكديگر بدهند.