آقای عباس عبدی، بعنوان يكی از مفسران اصلاح طلب، همچنان بر
اين اعتقاد خود پافشاری می كند كه استبداد درايران به اشكال
مختلف، به نفت و قيمت آن وابسته است. او اين نظر خويش را
تاكنون بارها در مصاحبه با راديوهای فارسی زبان خارج از كشور و
يا در مقالات خود در سايت های سياسی داخل كشور و حتی بصورت
مقاله در برخی نشريات مطرح كرده است. از جمله در آخرين مصاحبه
كه وی با راديو صدای آلمان كرده است.
عبدی وجود نفت را عامل اصلی ديرپايی استبداد در ايران می
داند. اين ديدگاه كه درميان بخشی از نيروهای داخل وخارج و بخش
از اصلاح طلبان رواج دارد، بجای هدف قرار دادن مناسبات قدرت
درايران، به منابعی كه در اختيار قدرت برای تحكيم خويش است و
از آن بهره می گيرد استناد و اعتراض دارد. درحاليكه وسيله
تحكيم قدرت، به خودی خود نمی تواند ضامن پايداری استبداد باشد.
چنانكه اگر اين وسيله در اختيار حاكميتی ملی و دمكراتيك قرار
گيرد، می توان از آن در جهت حل مشكلات مردم بهره گرفت. كاری كه
اكنون در ونزوئلا می كنند و از بالا رفتن قيمت نفت برای ايجاد
مراكز بهداشتی ودرمانی مجانی برای مردم استفاده شده و دولت به
ساخت مراكز آموزشی و مدارس كه يكی از مهمترين مشكلات محرمان
جامعه است بهره می گيرد. با همين هدف، دولت جديد پرو نيز نفت
كشور را ملی اعلام كرده است.
شايد برخی اعتراضات به مناسبات قدرت درايران بر اين پايه
استوار باشد كه نفت - كه سرمايه ملی محسوب می شود- به بخش
خصوصی و سرمايه داران واگذار شده و بدينوسيله قدرت تقسيم شود.
اين ديدگاه راستگرايانه سالهاست در بسياری از كشورها، تحت فشار
بانك جهانی نه تنها موجب بهبود شرائط افتصادی نگرديده، بلكه
به از هم پاشی اقتصادی و تشديد فقر نيز انجاميده است. حتی اگر
در خوش بينانه ترين ارزيابی، دراين زمينه چنين احتمالی مطرح
باشد كه با رشد سرمايه داری در ايران به طرف نوعی دمكراسی می
توان رفت.
در نفی چنين برداشتی است كه در دوران اخير مردم كشورهای
آمريكای لاتين به نيروهای چپ وكسانيكه با خصوصی سازی و جهانی
سازی لجام گسيخته مخالفند روی آورده اند و در شش كشور امريكای
لاتين، انتخابات به سودی آنها تمام شده است.
زمانی زمين و كشاورزی اصلی ترين عامل رشد اقتصادی و توليد ثروت
بوده است. جنگ های فراوانی بر سر زمين، بعنوان مهمترين وسيله
توليد در همين اروپا بوقوع پيوسته است. آيا مردم اروپا بايد
فغان برمی آوردند كه عامل بدبختی شان وجود زمين است، واگر كره
زمين نابود شود ديگر جنگی نخواهد بود؟
نفت تازمانی كه امتياز استخراج آن از طرف ناصر الدين شاه به
ويليام دارسی واگذار شد، اصلا در ايران مطرح نبوده است. بايد
پرسيد: پس، آن استبداد كهنه و دوهزار و چند صدسال، بدون نفت
چونه به بقای خود ادامه می داده است؟ و يا دمكراسی موجود در
برخی كشورهای اروپائی دارای منابع نفت را چگونه بايد از نفت
جدا كرد؟ مثلا، آيا نفت نروژ بلای آسمانی برسر مردم اين كشور
بوده؟ |