حسين
شريعتمداری، مديرمسوول روزنامه كيهان در ستون «يادداشت روز»
شماره سهشنبه
16
خرداد اين روزنامه، سرمقاله ای امنيتی، با هدف مغشوش كردن
مرزبندی هائی كه بر سر يورش و تشنج در سخنرانی هاشمی رفسنجانی
در شهر قم بوجود آمده نوشت. او در اين يادداشت چند پهلو كه
تلاش كرده جنگ روانی جديد را هدايت كند، بهم زدن سخنرانی هاشمی
در قم را تلويحا انداخت گردن اصلاح طلبان تا بلكه بين جبهه ای
كه در حال شكل گيری است بهم بزند. در بخش ديگری از اين مقاله،
سعی كرد تئوری هميشه جاويد رهبر در باره دست داشتن خارجی ها در
هر نوع نارضائی و اعتراضی در جمهوری اسلامی را تائيد كند. اين
سرمقاله نيز، در نوع خود "هنری” است، گرچه بازاری و مبتذل.
نكاتی از آن را را بخوانيد:
بدون كمترين ترديدی میتوان نتيجه گرفت، كسانی كه با سر دادن
شعارهای نامربوط و جنجال و هياهو، در پی تشنجآفرينی در مراسم
سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی بودهاند، اگر عامل مستقيم دشمن
نباشند، فريبخوردگان كجفهمی هستند كه در هر دو حالت، ساز
قدرتهای بيگانه را كوك كرده و در شيپور تبليغاتی دشمن
دميدهاند.
عده ای كه از وجود پارهای اختلاف سليقهها ميان آقای هاشمی و
برخی ديگر از
جريانهای خودی با خبر بودهاند، با اين تلقی كه اگر در مراسم
سخنرانی ايشان تشنجآفرينی كنند، اين حركت به حساب بخش ديگری
از بدنهی انقلاب
نوشته خواهد شد، اين حركت را تدارك ديدند. دقيقا شبيه اقدام
منافقان
كه برخی از مراسم را در پوشش افراد حزباللهی برهم میزدند! و
ماجرای پارك
لاله كه بعدها به آن اعتراف كردند فقط يكی از آن دهها و صدها
نمونه است.
البته بديهی است كه میتوان به آقای هاشمی انتقاد داشت و اين
انتقاد را مطرح نيز كرد، اما تشنجآفرينی مقولهای ديگر است.
تشنجآفرينان میدانستند كه برنامهی سخنرانی به طور مستقيم از
سيمای جمهوری اسلامی پخش
میشود، بنابراين شعار و هياهوی آنان علاوه بر انتشار در سطح
كشور در
ميدان ديد نامحرمان و حراميان بيرونی هم قرار خواهد گرفت و به
بيان ديگر،
اين تشنجآفرينی میتواند ماشين عمليات تبليغاتی و روانی
دشمنان را به
گونه دلخواه و مطلوب آنان تغذيه كند.
طی چند ماه گذشته و مخصوصا
چند هفتهی اخير، يكی از اصلیترين محورهای تبليغاتی آمريكا و
متحدانش
عليه ايران اسلامی، القای وجود تفرقه در ميان «مسوولان با
يكديگر» و «مردم
و مسوولان» بوده است، تا آنجا كه، دامن زدن به تفاوتهای قومی،
غائلهآفرينی در دانشگاهها و ... را با جديت و صرف هزينههای
كلان دنبال
كرده و میكنند.
اكنون بايد پرسيد كه آيا تشنجآفرينان ديروز از اين نكته بديهی
غافل بودهاند؟ به يقين پاسخ اين سوال نمیتواند مثبت باشد.
بخشی از اهداف تشنجآفرينان ديروز، نسبت دادن اين
حركت به طلاب فداكار و پاكباخته قم بوده است، كه خوشبختانه با
هوشياری آنان و سردادن شعارهای پر طنين در مخالفت با
تشنجآفرينان، اين بخش از
اهداف گروه ياد شده، ناكام ماند و البته بعيد نيست برخی از
آنان برای پاك
كردن رد پای خود، تظاهر به هواداری از اين يا آن شخصيت حوزه
كنند!
(
دم خروس دفاع از مصباح يزدی
)
ترديدی نيست كه تشنج در دشمنی با نظام اسلامی تدارك ديده شده
بود و
عاملان را بايد در دو گروه زير جستوجو كرد:
الف: افراد وابسته به
آن سوی مرزها
– چه مستقيم و چه با واسطه – كه با هدف مورد اشاره ، دست به
تشنجآفرينی زدهاند.
ب: يك جريان افراطی و مشكوك
داخلی نيز میتواند در ميدان اتهام باشد. جريانی كه زمانی
بدترين اهانتها
را نسبت به آقای هاشمی روا میداشت و مدتی بعد، به بهانهی
حمايت از
نامزدی ايشان در انتخابات رياستجمهوری، باز هم سخيفترين و
زشتترين نوع
به اصطلاح حمايت از آقای هاشمی را ارايه كرد، چرا كه اين جريان
اولا نشان
داده است كمترين اراداتی به آقای هاشمی ندارد. ثانيا افراد
اصلی اين گروه
در جريان انتخابات اخير تاكيد كردند هاشمی نامزد مطلوب آنها
نيست. بلكه
برای ايجاد شكاف در حاكميت به حمايت از ايشان برخاستهاند،
ثالثا
نشانههای فراوانی از وابستگی آنان – يا دست كم برخی از آنان –
به
كانونهای بيرونی در دست است. بنابراين، احتمال آن كه
تشنجآفرينی ديروز
از سوی اين جريان تدارك شده باشد، دور از ذهن نخواهد بود.
(
اين سرمقاله را از شاخ و برگ و زنگوله هائی كه شريعتمداری بدان
بسته جدا كرديم و لب مطلب و نظر امنيتی شريعتمداری را از آن
بيرون كشيديم تا دقيقا مشخص شود، او چه هدفی را با اين سرمقاله
دنبال كرده است) |