به "سياهه"ی زير دقت كنيد و كمی تامل.
- "رويا
طلوعی”،فعال حقوق زنان پس از اعتراض به سركوب در كردستان
بازداشت می شود و بعدها فاش می كند كه در زمان بازداشت مورد
تجاوز قرار گرفته است.
- "منصور اسانلو"،
دبير سنديكای رانندگان شركت واحد تنها به جرم دفاع از حقوق
صنفی خود و همكارانش بدون جرم روشنی بيش از شش ماه است كه در
زندان به سر می برد.
- در
جريان اعتراض ها اخير هم ميهنان ترك زبان، "مهرداد قاسم فر و
مانا نيستانی” دو روزنامه نگار كه بايد كم ترين مسئوليت را در
قبال موارد انتشار يافته داشته باشند و بارها نيز اعلام كرده
اند،اشتباه آنها كاملا سهوی بوده، بازداشت می شوند و روشن
نيست كه اين بازداشت قرار است تا كی ادامه يابد. در همين حال
مسئولان دولتی روزنامه ی مورد نظر بدون كوچك ترين بازخواستی به
زندگی ادامه می دهند.
-
در جريان همان اعتراض ها، نه تنها
برخوردهای گسترده ای رخ می دهد كه پس از آرام شدن فضای عمومی،
پرونده سازی های گسترده ای برای فعالان اجتماعی - سياسی و
روزنامه نگاران آذری صورت گرفته است.
- پس
از اعتراض های دانشجويی اخير،"عابد توانچه و ياشار قاجار"
دستگير می شوند و هم چنان در بازداشت به سر می برند. علاوه بر
انتشار اخبار نگران كننده در مورد اين دو، هم چنان اتهام اين
دانشجويان روشن نيست.
- يك
تجمع كاملا "مسالمت آميز" فعالان حقوق زن در تهران به خشونت
كشيده می شود و هفتاد نفر در اين تجمع دستگير می شوند. فردای
اين دستگيری ها «وزير دادگستری دولت» نهم اين خبر را تاييد می
كند و در توجيه خشونت ها می گويد: «ممكن است اصطكاك هايی به
وجود آمده باشد!»
اين سياهه می تواند ادامه داشته باشد، می
شود آن قدر بندهای ديگری به آن افزود كه شمارگانش از "ده تا و
صدها" هم بگذرد. هر روز اخبار احضار و بازپرسی، بازجويی و
بازداشت، دادگاه و حكم زندان افراد با هر گرايش و سليقه ای
منتشر می شود و اين هزينه ها تقريبن تمامی جريانات سياسی،
اجتماعی،حقوق بشری و حقوق مدنی را با خود درگير كرده است. اين
همه بی تفاوتی "نه" نسبت به پايمال شدن عقايد و تفكرات مان، نه
نسبت به بر باد رفتن آرمان ها و آروزهامان كه نسبت به "نام
انسان، حق انسان" حقيقتن خجالت آور است.
برشت گفت:«...وقتی
نوبت به
من رسيد،
ديگر كسی برای اعتراض
نمانده بود » |