طارق عزیز
وزیر خارجهی با تجربهی عراق میگوید صدام حسین روی اختلاف
فرانسه و روسیه با آمریکا خیلی جدی حساب میکرد. صدام میگفت:
"فرانسه و روسیه قراردادهای تجارتی و خدماتی بزرگی در عراق
دارند. در صورت تحریم آمریکا آنها هیچوقت از میلیونها دلار
سرمایههایشان صرفنظر نخواهند کرد. از طرف دیگر فرانسه و
روسیه در مقابل آمریکا عرضاندام خواهند کرد و قطعنامه بر علیه
عراق را وتو خواهند کرد." ابراهیم عبدالستار رئیس ستاد ارتش
میگوید "صدام معتقد بود اگر حتی حملهای هم به عراق بشود،
فشارهای بینالمللی نمیگذارند زیاد طول بکشد و از طرف دیگر
فکر میکرد که نیروهای عراق آنقدر قوی هستند که از جنگ پیروز
بیرون خواهند آمد".
همهی ما حتما سعیدالصحاف وزیر اطلاعات عراق را یادمان هست که
چطور جلوی دوربین تلویزیون همهی شکستها را انکار میکرد و
کار به جایی رسیده بود که حرفهایش دیگر بیشتر خندهدار بود تا
حتی دروغگویی. اما در مورد بالاترین مقامات رژیم عراق اینطور
نبود. اسناد نشان میدهند که رهبری سیاسی عراق واقعا حرفهای
او را باور میکرده است! مثلا پس از ده روز که از جنگ میگذشت
رژیم عراق از روسیه و چین خواسته بود که برای آتشبس تلاش
نکنند. ژنرال عابد حمید محمود منشی مخصوص صدام از وزیر خارجه
خواسته بود که به روسیه و چین بگوید تنها چیزی که عراق
میپذیرد عقبنشینی کامل آمریکاست و گرنه نیروهای عراقی در حال
پیروزی هستند. در همین موقع تانکهای آمریکایی در 160 کیلومتری
بغداد بودند.
در زمان پیش از جنگ و حتی در طول جنگ، صدام و دستیارانش بیشتر
نگران مخالفان درونی بودند تا وضع جبههها.
یک نمونهی جالب که مقاله دربارهاش مینویسد نشان میدهد که
پیامد اختناق و سرکوب و ترس چیزی جز دروغ و فریب حتی در
حساسترین موارد نیست.
عراق که در طول سالهای پس از جنگ اول خلیج فارس زیر تحریم
شدید بینالمللی بود، یک کمیسیون صنعتی و تحقیقاتی نظامی برای
تولید اسلحه دایر کرده بود. کمیسیون که ادارات و نهادهای
مختلفی را سرپرستی میکرد مرتبا گزارش میداد که دانشمندان و
صنعتگران عراقی در حال ابتکارات و تولیدات نظامی جدید هستند.
یک گزارش سالانهی این کمیسیون از 170 پروژهی تحقیقاتی
میگوید که یک و نیم درصد کل درآمد ملی عراق را مصرف میکردند.
یک مقام رسمی عراقی میگوید همه آنقدر از صدام میترسیدند که
وقتی از کمیسیون نتیجهی تحقیقات را میپرسید، با دروغ و با
جعل اسناد، نشان میدادند که همهی پروژهها رو به پیشرفت
هستند. نشان داده شده که رهبران سیاسی واقعا این پروژهها را
باور میکردهاند و بر اساس آنها تصمیمگیری میکردند!
طارق عزیز وزیر خارجه میگوید: "آدمهایی که در کمیسیون نظامی
بودند درغگو بودند. آنها به همه و از جمله صدام دروغ میگفتند.
آنها مرتبا میگفتند که در حال طرحریزی یا تولید اسلحههای
مخصوصی هستند تا به این وسیله بتوانند بیشتر بودجه و اعتبار از
صدام بگیرند: پول، اتوموبیل، همه چیز. ولی آنها دروغگو بودند.
اگر همهی چیزهایی که میگفتند راست بود و آن اسلحههای سرّی
واقعیت داشت، پس چرا اینها عمل نکردند؟" بسیاری از طرحها جعل
میشد و گزارشهایی که به رهبری سیاسی میدادند همه تحریف شده
و دروغ بودند.
یک نمونهی دیگر نشان میدهد که ترس و دروغ حتی شامل پسر بزرگ
صدام حسین، قصی هم میشد. در اواخر سال 2000 صدام متوجه شده
بود که هفتاد وسیلهی نقلیه نظامی عراق از کار افتادهاند. او
از پسرش قصی خواست که این مشکل را حل کند. مکانیکهای گارد
جمهوری ادعا کردند که میتوانند در صورت داشتن بودجهی لازم
این وسایل نقلیه را تعمیر کنند. قصی موافق کرد و بودجه را
پرداخت. پس از مدتی که وسایل نقلیه حاضر شدند بازرسی را به
تعمیرگاه فرستاد و بازرس هم دید که هفتاد وسیلهی نقلیه در دو
ردیف 35تایی قرار داده شدهاند با ظاهری بسیار تمیز و مرتب مثل
اینکه کاملا نو هستند. قصی این خبر را با خوشحالی به صدام داد.
در یک بازرسی دوم که خواستند وسایل نقلیه را حرکت بدهند دیدند
که هیچکدام واقعا تعمیر نشدهاند و قادر به حرکت نیستند. قصی
که قبلا خبر را به صدام داده بود، دیگر جرات نکرد اقدام دیگری
بکند و فقط میخواست که این خبر پنهان بماند تا باعث دردسر
نشود.
نمونهی دیگر گزارش مانوورهای نظامی بود که با غلو کردن و
تحریف و جعل داده میشد. مثلا در گزارش مانوور شمارهی 11
"شاهین طلایی" آمده است که لشکر سوم و چهارم عراق در یک مانوور
بزرگ موفقیتآمیز شرکت کردهاند. اسناد پس از جنگ و سقوط رژیم
نشان میدهد که این دولشکر در آن تاریخ اصلا فعالیت و مانووری
نداشتهاند!
در مقاله نمونههای دیگری هم آمده است که پایهی توهمات
بالاترین مقامات رژیم صدام بودهاند. شاید این نمونههای کوچک
و مشخص بهتر نشان بدهند که اشکال کار یک سیستم بستهی
تصمیمگیری که فقط روی "خودی"ها تکیه میکند میتواند بزرگترین
هزینهها را به مردم آن کشور تحمیل کند.
|