ايران

www.peiknet.com

   پيك نت

 
صفحه اول پیوندهای پیک بايگانی پيک  

infos@peiknet.com

 
 
  نامه محسن سازگارا به احمدی نژاد
نگاهی به قامت خميده
آزادی و حقوق بشر درايران
 
 
 
 

 

محسن سازگارا، از بانيان طرح رفراندوم كه بدنبال يك اعتصاب غذای سياسی از ايران خارج شد و اكنون در امريكا بسر می برد، نامه مشروحی در پاسخ به نامه احمدی نژاد به جورج بودش منتشر كرد. بخش اصلی اين نامه مشروح را كه عمدتا به مسائل داخلی كشور می پردازد را در ادامه می خوانيد:

 

با سلام و احترام،مكتوب شما خطاب به رئيس جمهوری آمريكارا خواندم.حيفم آمد اين چند خط  را ننويسم.اين هم كاری است كه يك نفر مسئوليت هايش را زمين بگذاردو برای روسای جمهوری دنيا نامه بنويسد و آنهارا مورد بازخواست قرار بدهد. البته شك دارم برای كسی كه در مسند رياست جمهوری نشسته اين كار پسنديده ای باشد. اما به هر صورت شما اين كاررا كرده ايد. فهرست بلند بالائی از سوالات را جلو رئيس جمهوری آمريكا بخصوص در باره عملكرد او در ساير كشورها و نسبت به شهروندان ساير ممالك گذاشته ايد. كاری كه البته هرروزه روزنامه نگاران خود آمريكا بسيار تندتر و صريح تر از شما با رئيس جمهوری شان می كنند و از زوايای مختلف او را به زير سوال می كشند. همين نامه شمارا هم چاپ كرده اند. وظيفه و مسئوليت او و دولتش اين است كه به سوالات آنها و يا هر سوالی پاسخ بدهد و از عملكرد خودش در افكار عمومی دفاع كند. اما اين كار شما يك نكته بسيار ساده را به ذهن متبادر می كند كه با اجازه تان به عنوان يك شهروند ايرانی باشما در ميان می گذارم. مساله رئيس جمهوری آمريكا يا هر كشور ديگری در درجه اول به شهروندان همان كشور مربوط است و بعد برای ديگران اهميت دارد.  برای من هم به عنوان يك ايرانی در درجه اول مساله ايران اهميت دارد.

 

جناب آقای احمدی نژاد:

 آن نكته ساده اين است:اين ليست بلند بالای سوالات را جلو خودتان  و آقای خامنه ای بگذاريد و اين سوالات را از  آقای خامنه ای و خودتان در باره رفتار با  شهروندان ايران و مملكت خودمان  بپرسيد. مثلا بپرسيد:

1- دانشجويانی كه به قول خودتان از شما راجع به آمريكا و اسرائيل می پرسند، آيا حق دارند راجع به عملكرد حكومت و مقام رهبری هم سوال كنند؟ يا بسيجی ها به آنها حمله می كنندو به اسم توهين به مقدسات، لت و پارشان می كنند و بعد هم آنهارا دستگير می كنند؟ كاری كه بارها اتفاق افتاده است.

2- آيا در دانشگاه و يا مطبوعات می شود ازشما وآقای خامنه ای راجع به كمك مالی به گروههای تندرو فلسطينی پرسيد؟ آيا   می توان از پولهائی كه ايران در لبنان ، فلسطين ، عراق ، افغانستان و يا ساير نقاط دنيا خرج كرده است پرسيد؟ آيا می توان سوال كرد چرا پول ملت مظلوم ايران خرج عمليات تروريستی در سراسر دنيا می شود؟ يك بار در تبليغات انتخاباتی شورای شهر تهران در حالی كه من در زندان بودم دوستانی در خارج از زندان من را به عنوان كانديدای شهرداری تهران مطرح كردند و روی  پانصد پوستر عكس مرا چاپ كردندو روی پانصد پوستر ديگر اين حرف ساده را نوشتند كه "افغانستان و بوسنی و.. پيشكش، تهران را در يابيم"( حتی فلسطين را هم جرأت نكردندبنويسند). بلا فاصله آنهارا دستگير كردند. پوسترها جمع آوری شد.در پرونده من هم يك بند بلند بالای اتهام راجع به آن ائتلاف انتخاباتی مطرح شده و برايم شش سال حبس هم بريده اند.

 

3- آيا به عنوان يك شهروند ايرانی می توان از شما وآقای خامنه ای پرسيد كه چرا در ايران برخورد دوگانه و يا چند گانه و تبعيض آميز وجود دارد؟چرا مردم در مقابل قانون مساوی نيستند؟چرا مثلاً روزنامه كيهان كه در اختيار مقام رهبری است و يا روزنامه جمهور ی اسلامی كه صاحب امتياز قبلی اش ايشان بوده اند مجاز هستند كه به هر كسی تهمت بزنند و هر دروغی را بنويسند؟ اما تا كنون بيش از صد روزنامه بسته شده است و روزنامه نگاران به زندان افتاده اند؟ يا مثلاً چرا روحانيت ، دادگاه ويژه و جداگانه دارد؟ يا مثلاً چرا يك نفر كه در بسيج است خودی محسوب می شود و بسياری از درها به رويش باز است؟اما ساير جوانان كشور بايد همواره از برخورد همين بسيجی ها با خودشان بيمناك باشند و به قول  جوانها بترسند كه به آنها گير بدهند؟ چرا مثلاً سپاه پاسداران می تواند در بسياری از معاملات  تجاری كشور بخصوص انتقال نفت از آسيای ميانه به خليج فارس شركت كند اما تجار مملكت حق اين كار را ندارند؟ سپاه می تواند از اسكله ها ی مخصوص به خودش در قشم و يا ساير بندرها ی كشور هر كالائی حتی مشروبات الكلی را؛ قاچاقی وارد نمايد ( كاری كه در انحصار بخشهای امنيتی سپاه است)، اما ديگران حتی از وارد كردن پارچه چادر مشكی هم محروم هستند؟ چرا واردات شكر صنعتی در انحصار آقايانی مثل مصباح يزدی و مكارم شيرازی است،  اما تجار قديمی و محترم كشور از اين حقوق ممنوع هستند؟ چرا در ادارات و استخدام افراد، خودی ها و حكومتی ها و به اصطلاح، بچه حزب اللهی ها مقدم هستند و بقيه بخصوص غير مسلمانها راه به جائی ندارند؟ می توانم به اين ليست برخوردهای چندگانه و تبعيض آميز ، صدها مورد ديگر را اضافه كنم.  مواردی كه اصلاً در قانون اساسی كشور و قوانين موضوعه ما نهادينه شده است.در قانون اساسی و قوانين موضوعه كشور چهار نوع انسان تعريف شده كه حقوق نامساوی دارند: روحانيان با غير روحانيان از حيث تصدی مقامهای كشور نا مساوی هستند. مردان بازنان در حقوق سياسی ، اجتماعی و اقتصادی اختلاف دارند. شيعيان با اهل تسنن از حيث قوانين  مدنی و اجتماعی اختلاف دارند. و مسلمانان با غير مسلمانان از حيث تصدی امور مملكت و برخورد قوانين با آنها اختلاف دارند.اينها موارد رسمی و قانونی است. خارج از اين، انواع و اقسام تبعيض های ديگر هم در كشور هست. آيا می دانيد كه رژيم آپارتايد در افريقای جنوبی ، تنها ميان سفيد پوستان و سياهان و رنگين پوستان تفاوت می گذاشت؟ در حالی كه ما در ايران همان گونه كه برشمردم لا اقل چهار درجه شهروند داريم كه حقوق اجتماعی و سياسی شان اختلاف دارد. به اضافه ده ها تبعيض ديگر ميان خودی ها و غير خودی ها ی حكومتی كه روزانه اعمال می شود.

4- آيا مطبوعات و شهروندان عادی ايران می توانند از شما وآقای خامنه ای بپرسند كه واقعاً به چه حقی بر سر يك تكنولوژی عقب افتاده دست چندم وارداتی برای غنی سازی اورانيوم ، كشور را اين طور دچار بحران و درد سر كرده ايد؟ حتماً می دانيد كه به مطبوعات از سوی شورای امنيت كشور ابلاغ شده كه در باره داستان اتمی حق ندارند چيزی از خودشان بنويسندو تنها بايد تفسيرهای رسمی حكومت و خبرگزاری  را منعكس كنند.  لابد شما واقای خامنه ای می دانيد كه آنچه به صورت دست دوم از طريق ليبی ، از يك دانشمند كاسبكارپاكستانی به نام عبدالقدير خان تحت عنوان تكنولوژی غنی سازی اورانيوم خريداری شده و ميلياردها دلار از پول كشور صرف آن شده ، عقب افتاده ترين تكنولوژی در ميان پنج روش مرسوم غنی سازی اورانيوم در دنياست. كاری  كه به هيچ وجه نه پيشرفت علمی است و نه برای مملكت حاصل اقتصادی خواهد داشت.

لابد می دانيد كه تا همين جای كار هم اين روش شما وآقای خامنه ا ی برای بحران آفرينی و سرپوش گذاشتن بر نابسامانی های كشور باعث ركود اقتصادی ايران شده و ميلياردها دلار به كشور خسارت زده است. وای به روزی كه كشور مشمول تحريم اقتصادی هم بشود. آيا می توان از شما و اقای خامنه ای خواست كه اتخاذ سياستی اين چنين غلط  را به رأی مردم بگذاريد؟ در واقع از صاحب خانه اصلی يعنی ملت، بپرسيدكه برای ساختن بمب اتمی در ايران  كه در نهايت وسيله ای برای حفظ رژيم موجود و بر سر كار ماندن آقای خامنه ای تلقی می شود آيا حاضرند فقر و گرسنگی و بدبختی را تحمل كنند؟

 

جناب آقای احمدی نژاد

 

من هم مثل شما درس مهندسی خوانده ام. اما اين فرصت را داشته ام كه تاريخ نيز بخوانم . اتفاقا در دوره ا ی كوتاه تاريخ قرون وسطی و رنسانس در اروپا را تدريس هم كرده ام. اما بعد دستم را از دانشگاه كوتاه كردند. بزرگترين رسوائی تاريخ كليسا محاكمه گاليله است. باور كنيد برخورد كليسا در آن محاكمه بسيار عاقلانه تر و انسانی تر از برخوردآقای خامنه ای و دادگاههای ايشان با آقای دكتر آغاجری بود. هاشم آغاجری تنها به دليل انتقاد ی كه آن هم به طور خصوصی از آقای خامنه ا ی كرده بود به جرم اهانت به پيامبر ، به اعدام محكوم شد و بعد هم كه دانشگاه های كشور شلوغ شد و ناچار از عقب نشينی شدنداو را به حبس محكوم كردند.يك استاد دانشگاه چند سال از عمرش را ظاهراً برای يك سخنرانی و در واقع برای يك انتقاد در زندان گذراند. در تمام تاريخ قرون وسطی در اروپا بحث و نقد مبانی دينی  و مذهبی جريان داشته است.هرگز برخوردی كه با دكتر سروش به خاطر بحثهای كلامی و دينی اش در ايران شده ،  در تاريك ترين سالهای قرون وسطی هم سابقه نداشته است. كارنامه روحانيت به قدرت رسيده در ايران ،از اين حيث يكی از تاريك ترين كارنامه های روحانيان در سراسر تاريخ است. هنوز هم امثال آقای مصباح يزدی دست از اين روش بر نمی دارند. آيا می توان از شما پرسيد چرا از روحانی ای مثل آقای مصباح يزدی كه دشمن علوم انسانی جديد  است پيروی می كنيد؟ چرا القای شبهه می كنيد كه گوئی در دنيا جلو تحقيق علمی را می گيرند؟ مدتهاست كه علم، جهانی شده است.سری به اينترنت بزنيد .البته اگر توانستيد از فيلتر های دستگاههای اطلاعاتی آن مملكت عبور كنيد. آنگاه خواهيد ديد كه هزاران مركز تحقيقاتی دنيا شب و روز در حال پژوهش علمی هستند و دستاورد های خودشان را در اختيار ديگران می گذارند. در آمريكا ساليانه بيش از صد هزار تحقيق علمی به نتيجه می رسد و منتشر می گردد.اين ركورد در كشورهای بزرگ  اروپائی كه تقريبا جمعيتی معادل ايران دارند حدود بيست هزار تحقيق در سال است. آيا می دانيد كه سهم ايران در حدود سيصد تحقيق در سال است كه آن هم اكثرا توسط  ايرانيان مقيم خارج از كشور انجام می شود؟ اگر در پژمردگی علم و دانش و فرومردن فضای با نشاط  علمی در ايران شكی داريد تنها نگاهی به وضعيت غم انگيز علوم انسانی در آن مرز و بوم بيندازيد. حكومت حتی در حد يك سنجش افكار هم تحمل ندارد.بگذريم از سرنوشت غم انگيز ترور امثال دكتر تفضلی يا تهمت زدن به امثال دكتر زرين كوب و ده ها  و بلكه صدها مثال ديگری كه در مورد برخورد با اساتيد دانشگاه و محققان و مترجمان و اهل فرهنگ آن كشور می توان ذكر كرد.

 

جناب آقای احمدی نژاد

 

من هم به خداوند يكتا و پيامبری مردان حق ايمان دارم. باور دارم كه هر مذهبی به زبانی حق را بازگو می كند.و دنيا و مردمان آن چه بخواهند و چه نخواهند در مسير يگانگی عالم حركت می كنند.به قول هاتف:

 

كه يكی هست و هيچ نيست جز او

وحده لا اله الا هو

 

اجازه بدهيد از همين زبان خودتان برای به شهادت طلبيدن انبياء استفاده كنم.و سوالاتی اختصاصی  را در مورد ايران مطرح سازم:

1- آيا به نظر شما اگر تمام انبياء الهی و پيامبر بزرگوار اسلام كه من و شما به او ايمان داريم، در ايران بودند حاضر می شدند چهار هزار و صد و چهل و هشت زندانی را در زندانهای ايران در كمتر از 45 روز اعدام كنند؟  كاری كه خوشبختانه يا متاسفانه به دستور مستقيم شخص آقای خمينی در تابستان سال 1367 صورت گرفته است و وقتی قائم مقام او يعنی آقای منتظری اعتراض كرده بركنار شده است. قربانيان در گورهای دسته جمعی در خاوران و جاهای ديگر دفن شده اند و تا همين امروز يعنی بعد از 18 سال هنوز بازماندگان شان نمی دانند عزيزانشان در كجا دفن شده اند و بدتر ازآن ، هنوز هم اگر بخواهند مراسمی برای عزيزانشان برگزار كنند با ضرب و شتم ماموران حكومت مواجه می شوند. يكی از سه نفری كه ترتيب اين جنايت عليه بشريت را داده يعنی آقای پور محمدی ، توسط شما به عنوان وزير كشور به كار گرفته شده  است. او هم چندين زندانبان را استاندار كرده تا به ملت ايران حالی كند كه ايران يك زندان بزرگ است.

2- آيا به نظر شما انبيای الهی و يا مردان حق و يا اصلا هر فرد عادی كه تنها كمی ناموس و شرف داشته باشد، حاضر می شود در رأس حكومتی قرار بگيرد كه در زندانهای آن به دختران و زنان مردم تجاوز می شود؟ نگوئيد كه چنين چيزی نيست. من هم زمانی كه در دهه اول انقلاب سرگرم كارها ی مملكت بودم  گاهی كه چيزهائی می شنيدم می گفتم صحت ندارد و شايعه ضد انقلاب است . اصلا در تصورم نمی گنجيد كه در زندانهای جمهوری اسلامی عده ا ی حتی به زنان شوهر دار هم رحم نمی كنند.خدا را شكر كه به زندان افتادم و در اثر اعتصاب غذا مريض شدم و توانستم برای معالجه به عنوان يك مخالف به خارج از كشور بيايم و در نتيجه، دراين سفرمخالفان حكومت  به من اعتماد كردند، به سراغم آمدند، و داستانها ی خودشان را برايم تعريف كردند. جناياتی كه در حق شان شده است ،و  تجاوزهائی كه در زندان به آنها شده را بازگو نمودند.اگر شك داريد از دوست عزيزم آقای رضا علامه زاده خواهش می كنم تا نسخه ای از فيلم هائی را كه در مصاحبه با تعدادی از اين خانمها با اجازه شوهرانشان ضبط  كرده است برايتان بفرستد. نگوئيد اينها مربوط به گذشته بوده  است.  همين تابستان گذشته اتفاقا در زمان رياست جمهور ی شما ، در كردستان اين اتفاق باز هم  افتاده است.اگر از خواهر عزيزم كه اين بلا بر سرش آمده و تن لرزان و خسته اش را به خارج از كشور رسانده ، و نيز شوهرش اجازه داشتم نامش را ذكر می كردم.اما شما می توانيد از دستگاه امنيتی تان بپرسيد لابد به شما نامش را خواهند گفت.

 

آقای احمدی نژاد

من در خارج از ايران پای درد دل ده ها نفر نشسته ام كه عزيزانشان در زندانها كشته شده اند ، خودشان تا سرحد مرگ شكنجه شده اند، طعم آوارگی ، بدبختی و بی وطنی را تحمل كرده اند، هنوز هم خانواده هايشان در ايران زير فشار هستنداما با افتخارخود را ايرانی می دانند و از آن مرزوبوم  دفاع می كنند وحتی برای آبروی روسای مملكت هم غصه می خورند. راستی چرا شهروندانی اين چنين آزاده و سرافراز بايد از مملكت رانده باشند. نمی دانم آيا آن روی سكه جمهوری اسلامی را هم ديده ايد و يا تنها سرتان به رهبر ی و مجلس و وزرا گرم است؟ آن روی سكه حاكميت فعلی ، زجر و شكنجه و تبعيد و بدبختی و اعدام است.

نمی دانم شما و آقای خامنه ای چطور می توانيد در راس چنين حكومتی باشيد . من به سهم خودم بابت يك دهه ای كه با اين نظام همكاری كرده ام ولو بيشتر در بخشهای صنعتی بوده ام، بارها با خدای خودم خلوت كرده ام، توبه كرده ام، گريسته ام، به انقلابيگری و خشونتهای آن نفرين كرده ام، از قربانيان اين خشونتها حلال بودی طلبيده ام اما هنوز دلم آرام نيست . تنها اميدم به عفو ورحمت الهی است.

3- آيا به نظر شما اگر مردان الهی در ايران حكومت می كردندحاضر می شدندبيش ار 300 فقره ترور در داخل و خارج از ايران بكنند؟ آيا به نظر شما وقتی امير المومنين علي(ع)  به قسم خورده ترين دشمنانش يعنی خوارج نهروان هم اجازه می دادكه از او انتقاد كنندو حتی منبر و مجلسش را به هم بزنندو تا دست به اسلحه نبردند او هم دست به اسلحه نبرد، شما و اقای خامنه ای حق داريد كه مخالفان سياسی تان را ترور كنيد؟ درآن مملكت و خارج از ايران از نويسنده تا بازاری ، از خواننده تا هنرپيشه، ازفعال سياسی تا محقق فرهنگی مشمول ترور شده اند. ليست بلند بالائی از تروريسم حكومت ايران در دنيا موجود است،نه تنها عليه ايرانی ها، بلكه عليه شهروندان ساير كشورها نيز. اكبر گنجی بابت افشای بخشی از اين اطلاعات سالها در زندان بودو هنوز هم سايه زندان بالای سر اوست. ناصر زرافشان بابت دفاع از حقوق خانواده های قربانيان ترورهای زنجيره ای هنوز در زندان است. پرونده ترور در رستوران ميكونوس در برلين هنوز نيمه تمام  است. عاملان اين تروردر زندان هستند. اما پرونده آمرين  يعنی آقايان خامنه ای، هاشمی رفسنجانی ، ولايتی و فلاحيان هنوز باز است. پرونده انفجار در بيروت ، عربستان سعودی، و سومالی هنوز به جريان نيفتاده است .

به ليست اين سوالات می توان تا حد نوشتن چند كتاب اضافه كرد.به نظرم به عنوان مشت نمونه خروار كافيست.

..........