....ما در اين سال ها جز سعيد حجاريان كه ترور شد، حضرت عباسی
اصلا هزينه ای نداديم. دوم خردادی ها حتی حاضر نشدند يك تجمع
ساده برگزار كنند. تعجب می كنم كه چرا برخی حرف از راديكاليسم
و هزينه های سنگين می زنند. كشورهای ديگر صدها صدها زندانی
سياسی دارند، كشته می دهند اما ما در خانه نشسته ايم و مدام با
الفاظ بازی می كنيم كه ساختار قدرت اقتدارگرا است و فلان و
بهمان.
به كشورهای ديگر بنگريد كه تحول خواهانش با حاكمان مستبد چگونه
برخورد كرده و می كنند. من خجالت می كشم كه اوضاع خودمان را
حتی با مصر مقايسه كنم كه هر روز فعالين سياسی اش مبارك را زير
شديدترين انتقاد ها قرار می دهند.
من از روزنامه نگاران می خواهم وقتی خود سانسوری می كنند نام
روزنامه نگاری حرفه ای را برخود نگذارند. چرا كه روزنامه نگار
حرفه ای كسی است كه اطلاع رسانی كرده و واقعيات را منتشر كند
اما در فضای فعلی مطبوعات چنين چيزی غير ممكن است. فقط يك
موضوع به من نشان دهيد كه ثابت كند نمی شود در آن باره بی
محدوديت و سانسور اطلاع رسانی كرد.
جلسه پر تب و تاب روزنامه نگاران اصلاح طلب بيش تر از هميشه به
طول انجاميد. در حدود ساعت 12 شب كه حاضران عزم خانه كردند،
باران بهاری و خيس شدن لباس ها خنك ترين هزينه ای بود كه آن شب
پرداخت شد....( و. چراغهای خاموش) |