روزنامه شرق در يك ابتكار روزنامه نگاری، با سفير جديد
انگلستان درايران مصاحبه كرده است. اين مصاحبه همراه با مقدمه
ای كه در ادامه می خوانيد منتشر شده است. مقدمه را كه بسيار هم
خواندنی است عينا آورده ايم و از مصاحبه سفير نيز آن نكات و
بخش های مهم و پالايش شده از تعارفات ديپلماتيك و ملاحظات ناشی
از حضور در ايران را حذف كرده و اصل حرف های سفير را استخراج
كرده ايم كه می خوانيد.
«در نخستين روزهاى بهار ،۸۵ سر
ريچارد دالتون سفير سابق انگليس محل ماموريت سه ساله اش در
تهران را ترك كرد تا
جفرى دوين آدامز ۴۹ساله به خانه جديدش در خيابان فردوسى نقل
مكان كند. خيابانى كه
ضلع شمال شرقى آن به نام بابى ساندز يكى از آزادى خواهان
ايرلند شمالى يعنى نماد
مبارزه با دولت انگليس نامگذارى شده است. جفرى آدامز زمانى
ماموريت خود در تهران را
آغاز كرده كه به گفته اش موضوع ايران يكى از محورى ترين
موضوعات سياست خارجى انگليس
را تشكيل مى دهد. شايد از آن رو كه لندن به عنوان يكى از طرف
هاى مذاكره كننده
اروپايى با تهران از سه سال پيش تاكنون درباره پرونده هسته اى
ايران نقشى جدى ايفا
كرده است. هر چند كه مرور تاريخ بيانگر محوريت سرزمين ايران
براى كشور انگليس از
همان زمانى است كه فتحعلى شاه قاجار نخستين ارتباط ديپلماتيك
با آنها را آغاز كرد.
اما ديدار و گفت وگوى يك ساعته ما با جفرى آدامز سفير جديد
انگليس در ايران با گفت
وگوهاى معمول ما خبرنگاران با مقامات ارشد متفاوت بود. متفاوت
از آن جهت كه اين
مصاحبه به فرصتى براى ديدار با بخشى از تاريخ گذشته ايران
تبديل شد. باغ سفارت
انگليس كه به گفته سفير جديدش زمانى در انقلاب مشروطه ۱۲ هزار
نفر در آن تجمع كرده
اند، بخشى از تاريخ سرزمين ايران در درون سفارتخانه اى است كه
هنوز هم گاه و بيگاه
روبه روى آن تجمعات مختلف برگزار مى شود؛ تجمعاتى كه ريشه در
تاريخ روابط تهران -
لندن دارد. بازديد از ساختمانى كه كنفرانس تهران در سال ۱۹۴۳
ميلادى در آن برگزار
شده بود و چرچيل، روزولت و استالين دور يك ميز با يكديگر عكس
يادگارى گرفتند، بخش
ديگرى از ديدارمان با سفير جديد انگليس بود كه گويا سعى داشت
تاريخ روابط تهران و
لندن را به ما يادآورى كند. او ما را به سالنى هدايت كرد كه در
گوشه اى از آن چرچيل
تولد ۶۹سالگى اش را در آن جشن گرفته است و امروز در سالن روبه
روى اتاق كنفرانس
تهران كه بر روى ديوار بزرگش در ميانه دو آينه با قدمت صد سال،
نقاشى اى از فتحعلى
شاه قاجار خودنمايى مى كند، عكس هاى آن روزگار درون آلبومى روى
ميز پيانو به بخشى
از تاريخ سرزمين ايران مبدل شده است. پس از اين بازديد گفت
وگوى خود با سفير جديد
انگليس را آغاز كرديم. او فارسى را بسيار خوب صحبت مى كرد و در
فضايى صميمانه البته
به زبان انگليسى و پس از دعوت ما به نوشيدن قهوه در گفت وگويى
نيم ساعته به سئوال
هاى ما پاسخ داد. جفرى آدامز در ابتداى مصاحبه با ما كه اولين
مصاحبه او از زمان
حضورش در ايران به عنوان سفير جديد انگليس محسوب مى شود گفت كه
صاحب دو پسر ۴ساله و
۷ماهه
و يك دختر ۳ساله است و به دليل داشتن فرزندان كوچك در زندگى اش
به همه چيز
خوش بين است. او كه به گفته اش بيشترين دوران كارى خود را با
جك استراو وزير خارجه
سابق انگليس گذرانده با تشويق و درخواست وى ماموريت در تهران و
مطالعه در مورد
تاريخ ايران را آغاز كرده است. سفير جديد، ماموريتش در آفريقاى
جنوبى را در سال هاى
آخر رژيم آپارتايد به عنوان بهترين تجربه ديپلماتيك خود
ارزيابى مى كند. چرا كه به
گفته او، نقش بريتانيا در تعديل جو سياسى و گذار صلح آميز به
دولت دموكراتيك در
آفريقاى جنوبى بسيار موثر بوده است. همچنين جفرى آدامز تحصيلات
خود را در رشته
تاريخ اسلام و سياست خاورميانه در دانشگاه آكسفورد به پايان
رسانده است. او در
پايان اين گفت وگو وجود مطبوعات قدرتمند را نشانه جامعه زنده
ايران ارزيابى كرد و
به ما روزنامه نگاران توصيه كرد خود را دست كم نگيريم. آقاى
آدامز روزنامه شرق را
روزنامه اى خوب توصيف كرد كه هر روز آن را مى خواند.
•••
•
تفاوت نگاه انگلستان و امريكا نسبت به ايران
اگرچه بريتانيا و آمريكا با يكديگر در مورد
ايران ائتلاف كرده اند ولى سياست هاى آمريكا و انگليس در
بسيارى از موارد با يكديگر
متفاوت است. در مورد مسئله هسته اى ايران همان طور
كه مى دانيد سياست و روند مذاكره با ايران پيشنهاد اروپا بود و
در آغاز اين روند هم
وقتى جك استراو و ديگر وزراى خارجه اروپا مذاكره در مورد مسئله
هسته اى ايران را
شروع كردند، آمريكا به دلايل خود چندان به اين موضوع خوش بين
نبود و دخالت نكرد. ما
اكنون به عنوان اعضاى دائم شوراى امنيت در حال كار كردن با
آمريكا هستيم و به همين
شكل با روسيه و چين هم همكارى مى كنيم. اين در حالى است كه سه
كشور اروپايى كماكان
سه مجرى اصلى و فعال اين روند مذاكره با ايران باقى مانده اند.
آنچه كه در يك سال گذشته تغيير كرده آن است
كه آمريكا، روسيه و چين به عنوان بخشى از روند مذاكره با ايران
قرار گرفته
اند. گاهى اوقات فشار بخشى از ديپلماسى است. آن چيزى كه
ما بر آن تاكيد
داريم اين است كه مى خواهيم سازمان هاى بين المللى كار خود را
انجام دهند. بنابراين
آژانس بين المللى انرژى اتمى كار خود را انجام داد و حالا نوبت
شوراى امنيت است كه
كار خود را انجام دهد. و در واقع در موارد متعددى در گذشته هم
شوراى امنيت كار خود
را انجام داده است. شوراى امنيت هر روز جلسه دارد تا در مورد
مسائل مختلف در جهان
گفت وگو كند. من گاهى اوقات تعجب مى كنم كه چرا ايرانى ها
نگران مسئله هسته اى شان
در شوراى امنيت هستند.
اگر مديركل آژانس به ما و دنيا بگويد كه ايران در حال حاضر با
اين سازمان
همكارى مى كند و مشكلات مهم باقى مانده را حل كرده، آنگاه
مسائل به آژانس
بازگردانده مى شوند و در اين سازمان دوباره مورد بررسى قرار
خواهد گرفت. تعليق تنها يكى از گام هايى است كه جامعه بين
المللى اعتقاد دارد كه
ايران بايد براى اعتمادسازى دوباره انجام دهد. ولى اجازه بدهيد
خيلى صريح بگويم كه
موضوع اصلى ماجرا اين است كه متاسفانه اعتماد بين ايران و
جامعه بين الملل شكسته
شده
و اين دوجانبه است.
متاسفانه
اين نكته اى كه اكثر مردم فراموش مى كنند اينست كه ما نسبت به
حق ايران مبنى بر
استفاده صلح آميز از انرژى هسته اى احترام مى گذاريم و از آن
حمايت مى كنيم و
همكارى در اين زمينه مى تواند بخشى از روند اعتمادسازى باشد.
در عين حال اين وظيفه ما است
كه به همكاران ايرانى خود بگوييم كه عدم همكارى آنها چه
عواقبى مى تواند داشته
باشد.
اميدوار هستيم كه ايران در اين بسته پيشنهادى اروپا عناصر
كافى را ببيند كه بتوانيم در مورد آن صحبت كنيم. توصيه مى
كنم
قبل از اينكه اتفاقى بيفتد(
انتشار و اعلام رسمی پيشنهادهای جديد اروپا-پيك نت)
به آن واكنش نشان ندهيد.
گزينه هايى پيش روى مسئولان ايران وجود دارد كه مى توانند
به همكارى برگردند يا مى توانند با آن مواجه شوند و فكر مى
كنيم به نفع همه است كه
همكارى ايجاد شود ولى اگر اين كار را نكنند، نمى توانم ادعا
كنم كه
پيامدهاى ديگرى
وجود نخواهد داشت.
•و
آن پيامدها چه خواهد بود؟
اقداماتى كه در آن بسته
پيشنهادى مطرح خواهد شد. نظر كشور من در مورد اين اقدامات
كاملاً صريح بوده است.
هيچ كس از اقدام نظامى صحبت نمى كند. ما خيلى تلاش كرديم كه از
واژگانى استفاده
نكنيم كه شرايط را بدتر و مردم را عصبانى كند. بهتر اين است كه
به شكل محترمانه اى
صحبت كنيم و اين ما را ترغيب خواهد كرد كه به روند مذاكرات
برگرديم.
•آيا
تغيير
جك استراو به دليل تفاوت ديدگاه بلر و او در مورد حمله نظامى
به ايران صورت گرفته
است؟
من فكر نمى كنم كه تغيير جك استراو به سياست خارجى و ايران
ارتباطى داشته
باشد. سياست داخلى انگليس هم به اندازه سياست خارجى اش پيچيده
است.
•ولى
در ماجراى عراق هم تا لحظات آخر صحبتى از حمله نظامى نبود
و اين موضوع كاملاً غيرمنتظره بود. در مورد ايران هم تاريخ
مصرف اين حرف ها مى
تواند تمام شود و عملكرد ديگرى را شاهد باشيم؟
من فكر نمى كنم موضوع عراق خيلى
هم غيرمنتظره بود و اميدوارم به تفاوت هاى بحث و گفت وگو در
مورد ايران و عراق دقت
كنيم. كند.
•و
به اين ترتيب در مورد ايران انتظار حمله نظامى را
نداريد؟
خير. چون هيچ كس در مورد اين موضوع صحبت نمى كند.
•اگر
آمريكا بخواهد
به همراه متحد ديرينه اش اسرائيل حمله نظامى در مورد ايران
انجام دهد آيا دولت
انگليس از اين موضوع حمايت مى كند؟
حتى نمى خواهم در مورد آن فكر كنم.
•ولى
نگرانى زيادى در مردم ايران در اين خصوص وجود دارد؟
من اين را مى فهمم، ولى اين
براى ما يك پرسش فرضى است.
|