گزارش هائی كه از منطقه زاهدان و بلوچستان ايران می رسد حكايت
از بمباران وسيع منطقه و برجای ماندن تلفاتی دارد كه عمدتا
مردم عادی را شامل شده است. اين عمليات به بهانه مقابله با
اشرار و آدم ربايان انجام می شود و مانند گذشته، جمهوری اسلامی
اين گره را نيز سعی می كند با دندان باز كند. با يقين كامل می
توان گفت كه مقامات راس حاكميت درجمهوری اسلامی بخوبی می دانند
كه درايران يك دولت و اقتصاد سايه وجود دارد و آن دولت قاچاق
مواد مخدر است. اين دولت سايه در تمام ارگان های امنيتی و
سپاهی مملكت رسوخ داد، چرا كه علاوه بر مصرف داخلی، برای
انتقال صدها تن مواد مخدر به خارج از ايران از سيستم هوائی و
زمينی برخوردار است و اين دو سيستم در اختيار سپاه و سازمان
های اطلاعاتی و امنيتی است. در منطقه بلوچستان نيز زندگی مردم
عمدتا از راه قاچاق تامين می شود. بنابراين، دولت سايه پشت
تمام حوادث منطقه است. اطلاع ديگری كه وقتی ما داريم، قطعا
مقامات حكومتی نيز بدان دسترسی دارند پول وسيعی است كه بصورت
دلار از ماهها پيش در منطقه و در ميان مردم به خاك سياه نشسته
منطقه پخش شده است. هركس پول بدهد سپاه و لشكر او می شوند و
پولی كه اكنون در منطقه بصورت دلار پخش است و توزيع می شود
قادر به بسيج چند لشكر و سپاه از ميان مردمی است كه به نان شب
محتاج اند.
آيا اين معضل با بمباران حل می شود؟ با دندان نشان دادن به
مردم مشكل حل می شود؟
هيچ ايرانی عاقلی كه اندك اطلاعاتی از اوضاع منطقه زاهدان و
زابل و بلوچستان ايران و مرزهای آن داشته باشد به اين سئوال
پاسخ مثبت نمی دهد. آنسوی مرز همان اردوگاه هائی است كه سابقه
20 ساله در تربيت گروه های مسلح دارند و خزانه بی پايان آن
عربستان سعودی است. همان اردوگاه هائی كه دهها سازمان و گروه
مسلح افغانی را تربيت كرد و در آخرين ابتكار نيز طالبان را
برای تصرف قدرت به كابل فرستاد.
راه حل پرواز هليكوپتر ها بر فراز منطقه و بمباران مردم نيست.
آنها كه امروز اين سياست را در حاكميت دنبال می كنند، به فردای
پس از بمباران تاسيسات نظامی و حتی اتمی ايران هم فكر كرده
اند. فردائی كه تمام اين اقتدار كنونی و شير شدن برای "ننه" می
تواند به نقطه صفر برسد و سنگ روی سنگ بند نشود؟
جهان و ايران در دوران تكرار آن فجايعی كه دركردستان مرتكب
شدند نيست و در خود كردستان هم ديگر چنين امكانی نيست. هر
منطقه ايران- از خوزستان تا آذربايجان و از بلوچستان تا
كردستان- امروز يك پشت جبهه پيدا كرده است و قدرت نظامی حكومت
مركزی نيز خود در معرض حمله.
در چنين شرايطی اقتدار و امنيت نه در عمليات نظامی و تشديد
فشارهای سياسی و اقتصادی به مردم، بلكه تحكيم جبهه داخلی و جلب
مردم است. حرفی به اين سادگی، واقعا نيازمند تكرار و زحمت
زيادی برای درك آن است؟
رزمايش و آزمايش و همايش نظامی با نام «اقتدار» و
با حضور 10 هزار نيروی نظامی در منطقه «شورو» واقع در منطقه
غرب زاهدان تضمين كننده امنيت درايران خواهد شد؟
بمباران "شورو" توسط هليكوپترهای جنگی و بمباران منطقه با
هواپيمای «فانتوم» ی كه عزای تهيه قطعات يدكی آن را بايد گرفت
و بازار سياه تهيه اين قطعات نيز بزودی مسدود خواهد شد، اقتدار
است؟
گزارش سردار قاسم رضايی، جانشين
قرارگاه شرق درباره اين عمليات را بخوانيد:
در حالی كه جغرافيای منطقه «شورو»، فضای مناسبی را برای
اقدامات مجرمانه اشرار
فراهم كرده بود، اطلاعات مردمی به همراه شناسايیهای صورت
گرفته منجر به آغاز اين
عمليات با حضور سه واحد از تيپهای حاضر در رزمايش بزرگ
«اقتدار» شد.
بدين ترتيب اين پايگاه كه از آنجا كه به
شكل غار بوده، امكان فعاليتهای تروريستی را برای اشرار مهيا
كرده بود، مورد هدف
قرار گرفته و از بالا منهدم شد.
هيچ جسد و يا مجروحی در پايگاه اشرار كشف نشده است، چرا كه
مجرمان حين فرار، اقدام به انتقال تمامی اجساد و زخمیها كرده
بودند.»
خنده دار نيست؟ و بر اساس همين گزارش وزير كشور در جلسه مجمع
تشخيص مصلحت بالای منبر نرفته كه سركرده اشرار نه مرده و نه
دستگير شده اما مجروح شده!
بقيه لشكر كشی به زاهدان را از قول سردار رضايی بخوانيد:
«دو تيپ هوا
نيروز، سه تيپ سپاه، سه تيپ تكاور، هنگ مرزی، هوا ناجا، در
عمليات انهدام پايگاه
اشرار شركت داشتند. اين عمليات با
شناسايی چند تن از اشرار مرتبط با حادثه جاده «بم ــكرمان»
آغاز شد اما اشرار هيچ
جسدی را به جا نگذاشتهاند.
منطقه «شورو» در
فاصله زمانی 45 دقيقهای از مرز مشترك ايران و افغانستان و
پاكستان در جنوب غربی
زاهدان واقع است.
»
اين
فتوحات افتخار آفرين برای فتح يك غار و چند سوراخ و يا گودال
امنيت ملی نيست و اقتدار هم نيست. به چه زبانی بايد گفت؟ |