گفتگوی زیر را به نقل از دکتر
ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران، سایت میزان منتشر کرده
است:
- مهم ترین حادثه سال 84؟
مهمترین حادثهای که در سال 84 در سطح ملی اتفاق افتاد،
برگزاری نهمین انتخابات ریاست جمهوری بود. این انتخابات از
جهات عدیده حایز اهمیت است. جدای از بحثهای موجود درباره
آرای احمدی نژاد، طیف غالب، بعد از انتخابات همانگونه که
اعلام کرده بودند، برگشتند به سالهای اول انقلاب. البته نه به
آرمانهای انقلاب بلکه به شعارهایی که در همان زمان مبنی بر
جوانگرایی و تقدم تعهد به تخصص مطرح میشد. تغییر و کنار
گذاشتن هزاران مدیر و مسؤول که با هزینهء همین ملت صاحب تجربه
شدهاند اتفاق افتاد. برجستهترین آن در سطح داخلی همین
بودجهای است که به مجلس داده شده است. حتی افرادی که از درون
جریان راست و همین نمایندگان مجلس از این بودجه احساس نگرانی
کردند. احساس این است که دستی متعمدا میخواهد نظام جمهوری
اسلامی ایران را به آخر خط و به بنبست نهایی برساند. آنچه از
کلام منتقدین و معترضین به این بودجه برآمده این است که این
بودجه تورم را از 1335 درصد به 3335 درصد میرساند، وضع
اقتصادی را راکد خواهد کرد، حجم نقدینگی
45 درصد بالا میرود. خب
این اتفاقات از این بعد پیامد حادثهء بزرگ انتخابات است. در
صحنه بینالمللی مهمترین مسالهای که ما تا به امروز با آن
دست و پنجه نرم کردیم و در سال 85 نیز درگیر آن خواهیم بود،
ادامه بحران هستهای است. سخنانی که ایراد شده موجب شد تا جبهه
جدید علیه ایران شکل بگیرد. مساله دیگری که به زعم بنده مهم
است عدم تعیین سفرایی است که
همزمان با پایان رقابتهای انتخاباتی احضار شدهاند اما هنوز
نتوانستهاند برای جانشینان آنان پذیرش بگیرند. سیاست نگاه به
شرق و شکست اولیه آن در شورای حکام نیز مزیدبرعلت شده است.
چندین حادثه دیگر هم اتفاق افتاد که اگر بخواهم فهرستوار به
آن اشاره کنم سقوط دو هواپیمای سی - 130 حامل خبرنگاران و
فالکن حامل فرماندهان ارشد سپاه بود.
تاثیر این انتخابات بر آرایش نیروهای سیاسی داخل چه بود؟ریشه
تاثیرات این انتخابات را باید در سالهای نخست اول انقلاب
جستوجو کرد که براساس آن سیاست همه با هم تبدیل به همه با من
شد. شخصیت کلیدی مانندهاشمی رفسنجانی که به نوشته خودش هیچ
تصمیم اساسی و عمدهای بعد از انقلاب گرفته نشده است مگر
اینکه ایشان حضور داشته باشد وقتی کنار گذاشته میشود یا آقای
کروبی که یک پا سکاندار این مجموعه بوده است در بیانیه خود
مینویسد: «من به خدا شکایت میبرم» حال خود حدیث مفصل بخوان
از این مجمل. درباره اصلاحطلبان نیز به رغم همه تلاشی که برای
ماندن در حاکمیت کردند بعد از انتخابات دچار یک بحران هویت
سیاسی جدید و بر سر یک دوراهی تصمیمگیری هستند. پرسش اساسی
این است، آیا اصلاحطلبان که درون حاکمیت میخواهند به حاکمیت
برگردند؟ آیا آماده هستند که شرایط بازگشتشان را تنظیم کنند؟
از دیگر آثار این انتخابات گرایش و توجه شخصیتها به مساله
تحزب است. ما همه این تغییرات را مثبت ارزیابی میکنیم. برای
پیروزیمردمسالاری، کافی نیست که روشنفکران به دموکراسی معتقد
باشند باید همهء نیروها به این اجماع برسند که بدون به رسمیت
شناختن حق حیات سیاسی همدیگر، ادامهء راه امکانپذیر نیست.
نیروها هم باید به این نتیجه برسند و تا زمانی که همه نیروهای
سیاسی و مؤثر در جامعه به یک جمعبندی واحد نرسند، فرآیند
دموکراسی در کشور نهادینه نخواهد شد. این تحولات ما را به سمت
و سوی ویژهای میبرد و آن عبارت از این است که محافظهکاران
نیز به زودی پی خواهند برد که این شیوهها کارساز نیست. اینان
باور داشتند اگر بیایند و حکومت را یکپارچه در دست بگیرند، چه
کارها خواهند کرد، خب بسما... اما این قاعده را نباید فراموش
کنند که به دست آوردن قدرت آسانتر از حفظ قدرت است. در مجموع
این تحولات به نفع دموکراسی در ایران تمام خواهد شد.
ما رتبه اول صادرکننده مغزهای نخبه در جهان هستیم به همان نسبت
رتبه اول اعتیاد در کشور را هم داریم. یعنی وقتی نابسامانیهای
اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی دست به دست هم میدهد جمعیت
جوان کشور به آن واکنش نشان میدهد. آنان که امکانات مادی و
معنوی دارند از کشور فرار میکنند، آنان که امکانات و توانایی
ندارند از واقعیتها به مواد مخدر پناه میبرند. طبق اعلام
رییس ستاد مبارزه با مواد مخدر، میزان مصرف مواد مخدر از سال
گذشته تاکنون دو برابر
شده است. علاوه بر این قومیتها همه واکنش
گریز از مرکز از خود نشان
میدهند. من بارها هشدار دادهام. یک بار دیگر هشدار میدهم ما
با خطر فروپاشی اجتماعی و جغرافیایی
روبهرو هستیم. آمار طلاق، اعتیاد، فقر و فحشا برابر اعلام
مسؤولان دولت، بعد از 27 سال رشد غیرقابل قبولی داشته است.
فیلم فقر و فحشا را یک حزباللهی شناخته شده، ساخته است.
درباره فروپاشی جغرافیایی، خوزستان در معرض خطر فعالیتهای
شماری از جداییطلبان قرار دارد. کردها، آذریها و بلوچها هم
ممکن است با تهدید مشابهیمواجه شوند، اما تحولات خارجی و
گرایشات مردم این مناطق به حدی نیست که خطرناک باشد. در دوران
جنگ سرد غربیها و آمریکاییها به هیچ وجه اجازه نمیدادند که
ایران متلاشی شود. سیاست کلانش با تجزیه ایران مخالف بود اما
اکنون کسی خودش را متعهد به حفظ یکپارچگی ایران نمیداند.
غربیها بدشان نمیآید که ایران
بالکانیزه شود.
- جدائی طلبی را چگونه میبینید؟
در میان کردها تمایلات جداییطلبانه گرایش غالب نیست. کردهای
عراق پذیرفتهاند در چارچوب مرزهای عراق در یک سیستم فدرالیسم
ادامه بدهند و از این حرکات حمایت نمیکنند. ترکیه زبان کردها
را به رسمیت میشناسد و به آنها امتیازاتی میدهد اما اجازه
تجزیه را نمیدهد، غربیها هم از این موضع ترکیه حمایت
میکنند. در آذریها هم موضع به گونهای مشابه است. گرایش غالب
نیست و حتی اگر بحث بر وحدت دو آذربایجان باشد آنها هر دو
جزیی از ایران بودهاند. سابقه و پیشینه آنها سرچشمهاش ایران
است. در بلوچها هم همینطور، پاکستان هم بلوچستان دارد اما در
خوزستان وضع شاید اندکی متفاوت است و کشورهای عرب از تمایلات
گریز از مرکز جداییطلبان حمایت میکنند.
- با این اوصاف سال85 را چگونه میبینید؟
اگر چنانچه پیشبینی ما براساس آنچه در سال 84 ناظر و شاهدش
بودیم، باشد من سال 85 را سال خوبی نمیدانم. از لحاظ مسایل
اقتصادی سال خوبی در پیش رو نداریم. بودجه تورمزاست. پروندهء
اتمی ایران به شورای امنیت رفته است. مطالبات کارگران که زیر
خط فقر زندگی میکنند معوق مانده است. اگر این رویه ادامه پیدا
کند و تورم بیش از دو برابر شود، ممکن است با
واکنشهای غیرپیشبینی شده،
روبهرو شویم. برای این بودجه، برای این مواضعی که حاکمان
گرفتهاند آنان را به تامل و تفکر دعوت میکنم. دولتیان اگر
میخواهند کشور آسیبی نبیند باید در مواضع خود تغییرات جدی
بدهند. |