ابطحی ـ دیروز در جلسه ای بودیم که تعدادی از مدیران
روزنامههای اصلاح طلب شرکت داشتند. قبلا با آقای وحید
پوراستاد تلفنی صحبت کرده بودم. پور استاد حقوقدان مطبوعاتی
است که علاوه بر فعالیت در رسانههای اصلاح طلب، تا کنون ۱۱
جلد کتاب محاکمات روزنامهها را نوشته است. دو شب پیش وقتی از
روزنامه بیرون آمده تا پیاده به منزلش برود، کسی را دیده که او
را تعقیب میکرده است و ناگهان به وی حمله کرده و چاقو زیر
گلویش گذاشته و بعد از درگیری و آمدن مردم، کلاسور وی را برده
است. آقای حق شناس، سردبیر روزنامه ی اعتماد ملی این ماجرا را
تعریف میکرد؛ و میگفت در این چند ماهه، تا کنون ۶ بار
شیشههای اتومبیل اعضای روزنامه شکسته شده و عجیب آنکه سرقتی
هم از اتومبیلها نشده، جز یکبار که پوشه ی کاری یکی از
روزنامه نگاران در ماشین بوده است. قوچانی، سردبیر روزنامه ی
شرق هم توصیه میکرد که بچههای روزنامهها، وقتی که آخر شب
کارشان به پایان میرسد، تنها نروند؛ میگفت ما در روزنامه ی
شرق این کار را میکنیم. حضرتی، مدیر مسئول روزنامه ی اعتماد
که انصافا روزنامه ی حرفه ای را منتشر میکند، میگفت چندی پیش
کوکتل مولوتفی به سمت روزنامه انداخته اند و کولر آتش گرفته که
زود خالیش کردیم.
تهدیدهای موردی و یا گوشزد کردن روابط شخصی روزنامه نگاران و
ترساندن آنها که حواسشان را جمع کنند نیز در این ماهها زیاد
اتفاق افتاده، که ما مستقیم و یا غیر مستقیم خبرهای آن را
شنیده ایم. خیلی از این خبرها البته منتشر نمی شود. این خبرها
حسابی بر و بچههای روزنامهها را در فضای ناامن قرار میدهد.
به خصوص این که سوابق بعضی این رفتارها در سالهای قبل از دوران
اصلاحات، خاطره ی تلخی در ذهن روشنفکران باقی گذاشته است. درست
است که نمی توانیم کاری انجام دهیم ولی لااقل برای همدردی با
روزنامه نگاران، نوشتن این نکته را ضروری میدانم که روزنامه
نگاران شرایط سختی دارند اما همچنان علیرغم همه ی سختیها باز
هم برای ما و شما مینویسند. در شرایط عادی، وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی که وزیرش خود روزنامه نگار بوده است، باید نسبت
به امنیت روزنامه نگاران اصلاح طلب هم حساس باشد. |