رادیوآلمان- جشن هستهای ، تا چه اندازه واقعا موضوع مردم
است؟
عباس عبدى:
از یک جهت موضوع مردم هست! از این جهت که
مسئله هستهای موضوع مهمى در روابط خارجى ایران و تاثیرش در
سیاست داخلى
است. بنابراین طبیعى است از این حیث هر موضوع و اتفاقى که آن
را وارد
مرحله جدیدى بکند، مردم علاقمند باشند از آن مطلع شوند. اما
اینکه از آن
خوشحال میشوند یا نه، بحث دیگرى است. براى حکومت هم با توجه
به فشاری که
در سطح جهانى به آن وارد میشود و با توجه به قولها و نکاتى
که در سطح
داخلى در این باره عنوان کرده و سیاستهایى که بعدا میخواهد
اتخاذ کند،
طبیعى است موضوع را به صورت یک خبر مهم و احیانا شادىبخش و یک
دستاورد
قابل توجه عنوان کند. اما اینکه چقدر بتواند در مردم هیجان
ایجاد کند و
آنها را راغب به سیاستهاى آتى کند، موضوعى است که مورد مناقشه
است.
رادیو آلمان- چرا خبرى که از چند روز قبل برایش این همه زمینه
سازى مىشد
و قرار بود آقاى احمدى نژاد اعلاماش کند، نخست در مصاحبه
آقاىهاشمى آنهم با یک خبرگزارى خارجى مطرح شد؟ تا چه اندازه
میتوان موضوع را در سطح مصاف رقبا در داخل یا حتى تبلیغات
ارزیابى کرد؟
عباس عبدى:
تحلیل رفتار آقاىهاشمى یک مقدار پیچیده
است و ممکن است اظهار نظر در بارهاش زیاد آسان نباشد. بطور
کلى آقاىهاشمى آن گونه که از
اخبار برمیآید، خیلى با این
سیاستها موافق نیست و
جاى تعجب دارد که چرا این خبر را عنوان میکند. شاید فکر
میکند یک نکته
مثبتى بوده که ایشان اول اعلام کند، به جایگاه جدى ایشان از
بیان این خبر
تعبیر شود... یک تحلیل هست که نوعى رقابت داخلى در میان هست
اما معقولتر
این بود که آقاى احمدىنژاد این را میگفت. بخصوص که آقاى
احمدىنژاد با
این سیاست هستهای بیشتر موافق است تا آقاىهاشمى و ضمنا آقاى
احمدىنژاد
مقام رسمى مملکت براى بیان این خبر است و فکر میکنم کار درستى
نبود که
آقاىهاشمى آن را اول عنوان کند. خبرگزارىهاى داخلى هم، اعلام
ایشان را
مطلقا قبل آز اقاى احمدىنژاد انتقال ندادند.
رادیو آلمان- تحلیلى وجود دارد که تهییج افکار
عمومى
و تبلیغات وسیعى که براى ایجاد غرور و افتخار میان مردم در
مسئله هستهای
صورت میگیرد، در اصل براى سرپوش گذاشتن روى نفس مذاکراتى است
که در آینده
احیانا با آمریکا خواهد شد. بعبارت دیگر، مسئولین ایرانى
به این ترتیب میخواهند عنوان کنند که از موضع بالا یا دستکم
موضع برابر سر میزمذاکره با آمریکا مىنشینند...
عباس عبدى:
این یک نگرش خوشبینانه و منطقى به قضیه
است اما بهردلیل که ایران تا بحال مذاکره نکرده، و بهر دلیلى
در قضیه
هستهای کوتاه نیامده، همیشه این انتظار وجود داشته که اگر
غنىسازى را
متوقف کند، اگر با آمریکاییها صحبت کند و اگر در مسائلى کوتاه
بیاید و
سازش کند، باید قبلا اقداماتى صورت گیرند که بار روانى این
کارها را کم
کند. خوب این اتفاق که سهشنبه اعلام شد میتواند
مقدمه چنین کارى باشد و
در چنین صورتى، کاملا معقولانه است. اما من شک دارم که قضیه به
چنین چیزى
منجر شود. چرا؟ چون سیاست تبلیغاتى ایران بر خلاف سیاستهاى
تبلیغاتى برخى
کشورهاى دیگر است. سیاست تبلیغاتى ایران وقتى که قدرت و حکومت
آن را راه
میاندازد، حتى اگر قصد اولیهاش این باشد که خود را از فشار
تبلیغاتى
مذاکره و کنار آمدن با بیانیه شوراى امنیت، خلاص کند، موجى راه
مىافتد که
خودش هم با این موج جلو میرود و بنابراین امکان این هست که
چنین کارى
مواضع ایران را تشدید کند ، برخلاف آن
تحلیلى که در ابتدا وجود داشته
و
دارد که این براى سازش و حل
مسئله است. اما ممکن است موجى که ایران راه مى
اندازد، خودش را هم جلو ببرد و به تشدید بحران منجر شود.
بهرحال
احتمال
عقلانى، احتمال اول است. در زمان
جنگ عراق هم همیشه این بحث وجود داشت که ما یک حمله جدى انجام
دهیم و یک جایى را
بگیریم و بعد مذاکره کنیم. اما هنگامیکه این حمله انجام میشد
و با پیروزى
همراه بود، میگفتند خوب! یک حمله دیگر هم بکنیم بد نیست.
اینکار آنقدر
انجام میشد تا جایى که با موفقیت همراه نمىشد. آن موقع
میگفتند حالا دیگر
وقت مذاکره نیست. باید دوباره گامى جلو برویم تا در فرصت بهتر
بتوانیم
مذاکره کنیم. به همین دلیل هم هیچگاه به مذاکره نکشید تا
قطعنامه ۵۹۸ صادر
شد. بنابراین کارى که صورت گرفته، شاید در اصل همین بوده: یک
گام به پیش
برداشتن و یک نقطه خوبى را انتخاب کردن و بعد اقدام به مذاکره
کردن. اما
وقتى گام به پیش برداشته میشود، شرایطی پیش میآید که انگار
میشود
گامهاى بعدى را هم برداشت و رفت جلو. برداشتن همان گامهاى
بعدى است که
موجب بحرانهاى بیشتر خواهد شد.
کارى که ایران کرده هنوز از طرف
کارشناسان آژانس اعلام نشده و به لحاظ فنى هم ما نمیدانیم
ارزش کار
چیست؟ تا وقتى از منابع مستقل ارزش فنى کار روشن نشود، نمیشود
گفت موضوع
دقیقا چیست و آنها (آژانس اتمی و شورای امنیت) چه واکنشى نشان
خواهند داد. اما مسئله اساسى اینست که
تاثیر آن در سیاستهاى ایران چیست؟ ظاهرا قرار است آقاى
البرادعى پنجشنبه
به ایران بیاید، اگر این اعلام تاثیرى در اصل سفر نگذارد، فکر
میکنم
طرفین را با بحران بیشترى مواجه میکند و احیانا آقاىالبرادعى
ممکن است با
دست خالىتر برگردد. مگر آنکه سیاست عقلانى که گفتم، بگوید ما
موقتا
تعلیق میکنیم. به نظر من ایران اگر اینکار را هم بکند، حتما
بطور موقت
میکند تا شکافى بیندازد در اجماع جهانى که علیه اش شکل گرفته
است.
رادیو آلمان- طبق اکثر تحلیلها، تلاش عمده ایران اینست
که زمان بخرد و موضوع را پادرهوا نگهدارد.
عباس عبدى:
بله! در واقع این است اما برداشت کلی این
هست که غرب در این رابطه دیگر حاضر نیست زمان را از دست بدهد.
هر شکلى هست
طرفین باید به صورت معقول قضیهشان را حل کنند.
رادیو آلمان- شما چشم انداز را چه مى بینید؟
عباس عبدى:
اصلا خوب نمىبینم. بدون این که ایران و
آمریکا کل مسائلشان را حل کنند، این قضیه حل نخواهد شد. این
موضوع در
بهترین حالت استخوان لاى زخمى است که همیشه وضعیت را بحرانى
نگاه میدارد
و در بدترین حالت هم نقطه پایاناش به درگیرى خواهد انجامید و
هرگونه
درگیرى کوچکى هم، به طور طبیعى ماجرا را بحرانى تر خواهد کرد.
این هم
کاملا مربوط به این هست که هیچ ساز و کار معقول و پذیرفته
شدهای براى
مصالحه در حال حاضر قابل تصور نیست. |