درسال 1347 درميان 70 فيلم عرضه شده، "شوهرآهوخانم"
ساخته "داود ملاپور" ازهمه شاخص تراست. "شوهرآهو خانم" از روی
کتابی به همين نام به قلم "علی محمد افغانی» اقتباس شد و در آن
بطرزی ساده و روشن شخصيت تو سری
خورده زن در يک گذشته نه چندان دورمورد بررسی قرارگرفته
است. دراين فيلم می بينيم که چگونه زندگی زناشوئی بريک زن
تحميل می شود و از او موجودی بی اراده می سازد که وظيفه اش
ارضای تمايلات جنسی مرد،
بچه به دنيا آوردن و
غذا پختن است.
جمعی ازمنتقدين و سينمايی نويسان، شوهرآهوخانم را نخستين فيلم
خوب ايرانی دانسته اند. آنها معتقدند آنچه قبل ازاين فيلم
ساخته شده- جزيکی دو استثناء- سينمائی دروغگو و تاثيرگرفته از
فيلم های خارجی بوده است. درهرحال، بايد پذيرفت که شوهرآهوخانم
يک فيلم متفاوت است. زيرا
درروزگاری ساخته شد که اغراق و قهرمان پردازی های فريب کارانه
و زدو خورد آوازخوانی مبتذل و دکورهای مقوائی سينمای ايران را
به بند کشيده بود. از اين جهت کارملاپوررا بايد عمل سنت شکنانه
قلمداد کرد. خصوصا اينکه او کارش را از تماس با عوامل تجاری
دورنگه داشت و کوشيد که آدمها و اشياء را درشکلی آشنا و بی
پيرايه بکارگيرد.
شوهرآهوخانم ازنظرتکنيکی و اصول فيلم نامه نويسی بدور از نقص و
اشتباه نيست. اما اين ضعف ها در مقابل برخورد صميمانه فيلم ساز
با موضوعی که برگزيده قابل چشم پوشی است. يکی ازويژگی های
فيلم، شيوه بازيگری است که درآن اغراق و حرکات باسمه ای و
ابرازاحساسات جعلی ديده نمی شود. حالات و عکس العمل های طبيعی
شخصت ها را حتی می توان درنگاه و حرکات جزئی بازيگران دريافت.
شوهرآهوخانم را وانوش وارطانيان فيلم برداری کرد و بازيگران آن
عديله، اشراق،
اکبر مشکين و مهری و داديان
بودند. موسيقی متن کارفرهاد
فخرالدينی بود.
همگام با افزايش توليد فيلم درسال چهل و هفت، سطح فروش نيز
بالا رفت. بيش از نيمی ازهفتاد فيلم عرضه شده در اين سال، فروش
متوسطی داشتند و نه فيلم بيشتر از هفتاد ميليون ريال فروش
کردند. اين فيلمها عبارت بودند از: "غروب بت پرستان"، "چرخ
بازيگر"، "سلطان قلبها"، ماجرای شب ژانويه"، "دزد سياه پوش"،
"هنگامه"، "شوهرآهوخانم"، "يوسف و زليخا"، و "سالارمردان".
دراين سال منوچهر وثوق با ده فيلم پرکارترين هنرپيشه بود و بعد
از او بيک ايمانوردی و بهروز وثوقی با هشت فيلم، سپهرنيا، گرشا
و متوسلانی با پنج فيلم درمرحله بعد قرار داشتند. درميان زنان،
فروزان و کتايون هريک با نه فيلم پرکارترين بازيگران سال 47
بودند.
گاو و قيصر: زمينه سازتحول
به سال 1348 می رسيم، سال گاو و سال قيصر و 46 فيلم ديگر. گاو
و قيصربه عنوان زمينه سازجريان
پيشتازی که درعرصه سينمای بازاری ايران براه می افتد،
ارزشی تاريخ به سال 48 می بخشد. دراين سال به علت توقيف پی
درپی فيلم های ايرانی (که از شدت ابتذال اجازه نمايش نمی
گيرند) کارفيلم سازی و نمايش فيلم برای چند ماه دچار تشتت شد.
ازهمين رو، رقم فيلم های نمايش داده شده، نسبت به سال گذشته،
تا حد زيادی کاهش يافت. با اين همه، متوليان سينمای تجاری
ازنظرمالی سال پرموفقيت و شيرينی را گذراندند، زيرا فروش
فيلمهای ايرانی بطوربی سابقه ای بالا رفت. اين تحول تا اندازه
ای ناشی ازهمکاری برخی ازسينماهای تهران درزمينه نمايش دسته
جمعی فيلم ها بود. به اين ترتيب حداقل فروشی که يک فيلم
دراکران اول نمايش خود درتهران داشت، مابين 250 تا 350
هزارتومان بود، درحاليکه قبلا رقم فروش فيلم ها دردوره اول
نمايش عموما به يکصد هزارتومان نمی رسيد.
قبل ازپرداختن به فيلم "گاو" که نقطه چرخشی درسينمای ايران
بود، يکی ازجنجال برانگيزترين فيلمهای تاريخ سينمای ايران،
يعنی "قيصر"، را بررسی می کنيم. اين فيلم که بعد ازفيلم
"بيگانه بيا" دومين ساخته مسعود کيميائی است، توسط عباس شباويز
در آريا فيلم تهيه شد. فيلم نامه را خود کيميائی نوشت و فيلم
برداری را مازيار پرتو انجام داد. بازيگران فيلم
بهروزوثوقی،
ملک مطيعی،
جمشيد مشايخی،
پوری بنائی، ايران قادری،
شهرزاد، جلال، بهمن مفيد، سرکوب و حسن شاهين بودند. موسيقی متن
را اسفنديار منفرد زاده ساخت.
"قيصر"، ازنظرارزش های محتوائی و بيان سينمائی درسطح پائين تری
ازگاو قرارداشت و ماهيتا در رده سينمای "سرگرم کننده" جا می
گرفت. با اين حال، کارگردان با هشياری و خوش سليقگی ازعوامل و
جاذبه های تجاری و ترفندهای گيرا استفاده کرده بود: قيصر به
کين خواهی قتل برادرش "فرمان" و مرگ خواهرش که مورد
تجاوزقرارگرفته برمی خيزد و عاملان جنايت را يکی پس ازديگری به
قتل می رساند و خود نيزدر پايان به ضرب گلوله پليس از پا درمی
آيد. شکل، محتوا و پيام فيلم – انتقام فردی- بحث های جنجالی
فراوانی برانگيخت و يک جنگ قلمی تمام عياربين هوشنگ کاووسی و
هم فکرانش و چند تن ديگرازنويسندگان مطبوعات سينمايی، ازجمله
نجف دريابندری، در گرفت. دريابندری،
قيصررا چنين می ستايد:
"... مهم اين است که برای اولين باريک فيلم فارسی، خوب
تصويرشده و خوب اجرا شده است. "قيصر" درحقيقت نخستين فيلم
فارسی است. "قيصر" يک پديده استثنائی بنظرنمی رسد. "قيصر"
فيلمی است که درمسيرطبيعی صنعت سينما به ظرافت طبع ساخته شده
است. به اين جهت شايد بتوان آن را به عنوان نشانه نوعی رشد
درصنعت سينمای ايران درنظرگرفت. و باز به همين جهت شايد بتوان
انتظارداشت، توفيق تکرارشود."
کاووسی با خواندن اين مقاله و نوشته گلستان، که اوهم ازفيلم
تعريف کرده بود، برآشفت و درمطلبی تحت عنوان "قيصرازداج سيتی
تا بازارچه نايب گربه" می نويسد:
وقتی قيصررا تماشا می کنم وصلت آن را با فيلمهای فارسی عيان می
بينم، و درمی يابم که اين فيلم ثمرپيوند "بيگانه بيا" و "غول
بيابونی» است، که در "قهوه خانه قنبر" اتفاق افتاده و وقتی اين
نکته ها درذهنم شکل می گيرد ميروم و دوباره مقاله گلستان را می
خوانم و همان ياس ها و ترديدها بازازخاطرم می گذرد. می بينم که
پرورش مايه سناريوی قيصريک راست ازتوبره فاروست به
آخورقيصرنويس و قيصرسازمی افتد و صدای "تالپ" آن شنيده می شود،
مايه ای که تنها نيفتاده چه اگرتنها و خام می افتاد عيبی
نداشت، بلکه با پرورش و بستگی های محلی اش افتاده است. خيلی
چيزهای اين "جنگل چاقو" که ازخيلی چيزهای "جنگل ششلول" داج
سيتی فاروست جاری می شود ازطريق راه آب فيلم فارسی
سازدرزيربازارچه نايب گربه سردرمی آورد. تنها تفاوتی که پيدا
می کند حياط آجرفرش و پنجدری و چادرنماز و حمام و قهوه خانه و
گذرمهدی موش و صحن و حرم و گنبد است و "فولکلور"، خالص است که
سينمای "اصيل" را می سازد و ازاين قرارکارها تمام می شود. و
مشکلی بنام فيلم فارسی باقی می ماند و ايرانی تصميم می گيرد که
فيلم ايرانی بسازد و آنرا ادامه دهد."
دريابندری و کيميائی به اين مقاله پاسخ طنزآميزمی دهند.
دريابندری می گويد: "من اصلا فردی به اسم کاووسی را نمی شناسم
و نمی دانم که کيست بدين جهت به او جوابی نمی دهم."
کيميائی می گويد: "پول مقدارتخمه ای که تماشاگران فيلم من
شکسته اند از فروش کل فيلم کاووسی بيشتراست."
يکی ازثمرات فروش غافلگيرکننده قيصر- دوميليون تومان- اين بود
که تهيه کنندگان سينمای فارسی به فکر افتادند که برای کسب سود-
و احيانا اعتبارهنری- به کارگردان های جوان، خلاق و پرمايه
ميدان دهند (ارزش زمينه سازقيصردرهمين جاست). پا گذاشتن اين
کارگردان ها به درون قلعه سينمای فارسی، تکان محسوسی به کيفيت
فيلم ها داد و برخی از آثارخوب سينمای ايران بعد ازتحولی که
براثرقيصر و گاو پيش آمد، ساخته شدند.
گاو، ساخته داريوش مهرجوئی، را می توان نقطه عطفی درتاريخ
سينمای ايران به شمار آورد. چرا که با وجود زيرپا نهادن تمام
عوامل پولسازسينمای بازاری، با استقبال فراوان روبرو شد و اين
ادعای سازندگان فيلم های مبتذل را که مردم فقط فيلم های سطحی
سرگرم کننده را می پسندند، درهم شکست.
هوشنگ کاووسی، منتقدی که ندرتا ازفيلمی به نيکی ياد می کرد،
درمقاله "گاو دريک قدمی يک فيلم فوق العاده" نوشت:
"راست است آنجا که صميميت است و راستگويی، جايی برای ادعا نيست
و آنجا که ادعاست راهی بسوی صداقت و شرف نه. اين فرمولی است
رياضی که تغيير پذيريش بی امکان است. فيلم مهرجوئی را که تاشا
می کنم آنرا دريک فضای غنی و گسترده صميمی می يابم و انديشه
ايش که با مرکب نور بر پرده سينما نوشته می شود با چشم روح می
خوانم و به خاطر راستگوئی هايش به او تبريک می گويم و با
صميميتی که فيلمش بما می آموزد دستش را می فشارم. سناريوی فيلم
داستانی است ساده و دوراز پيرايه های فريب کار، و محيط ماجرا
روستائی است دورافتاده با يک طبيعت خسيس و زمين های خشک که در
ژرفنای افق گم می شود و اما درآنجا مردمی هستند با غريزه های
سالم و نيالوده که ناشی ازيک مبارزه جمعی است
بستگی های شديد روحی و کشش های متقابل عاطفی را تماشا می کنيم
که نه تنها از سوی مرد به گاو وجود دارد بلکه ازسوی گاو به مرد
ديده می شود که درآن زاويه پلان حيرت انگيزتماشا می کنيم که
گاو با برگرداندن سربسوی در، خروج صاحبش را با نگاه مشايعت می
کند. تملک و پيوند انسانی- با توجه به اين جزئيات است که شاهد
تمام انسانيت ها و مهرجوئی ها و خلاصه رمانتيسم داريوش مهرجوئی
می شويم که او را درطبقه يک فيلم سازصاحب سبک قرارمی دهد. مايه
ای که دکترساعدی درنوشته اش می آورد متبحرانه است و مبتکرانه.
او کسی است آگاه به مسائل اقتصادی و روابط انسان يا انسانها با
وسايل و ابزارکارشان درشکلهای گوناگون فردی و اجتماعی. ازسوی
ديگرپزشک است و ميداند اين مسائل و اين بستگی ها درشرايط
متغيرش چه آثار "پسيکوپاتيک" درفرد يا درجامعه به همراه می
آورد. اما تمام اين مشخصات دليل ساختن يک فيلم خوب نمی شود
مگربا دخالت يک فيلم سازآگاه و با احاطه، نه برمشکلات زبان
فيلم بلکه برمشکلات به معنی اعم و خوشبختانه می بينيم که
مهرجوئی ازاين آزمايش ها موفق بيرون می آيد. جهانی که مهرجوئی
درفيلمش می سازد يک جهان سه بعدی است که دوربين تا عمق زندگی
فردی و جمعی افراد پيش می رود. اين افراد و آدمها که با غريزه
های طبيعی شان زندگی می کنند و با هم همدردند و مربوط و
درميانشان خائن نيست. اين ها آدمهايی هستند ولو پرحرف و کنجکاو
درکارها شبيه هم اما مثل آدمهای "پانيول" سالم و دوست داشتنی
اند. حتی نسبت به دزدهايی که ازيک قريه ديگربرای دزديدن گاو به
آنجا می آيند کسی احساس کينه توزی و تنفرنمی کند. بهرحال
صرفنظرازضعف های کوچکی که فقط بايد مورد توجه شخص فيلم
سازباشد، گاو فيلمی است دريک قدمی يک اثرفوق العاده."
شناسنامه فيلم گاو چنين است: محصول وزارت فرهنگ و هنر-
کارگردان: داريوش مهرجوئی- فيلم نامه: غلامحسين ساعدی و
مهرجوئی- فيلم بردار: فريدون قوانلو- موسيقی متن:
هرمزفرهت- بازيگران:
عزت الله انتظامی،
علی نصيری،
جمشيد مشايخی، عصمت صفوی،
خسروشجاع زاده، رمضانی فر، جعفروالی.
اين فيلم برنده جايزه منتقدين بين المللی در جشنواره ونيز،
جايزه بهترين بازيگرمرد درجشنواره شيگاکو(1971)، جايزه دومين
فيلم سال و بهترين موسيقی متن درجشنواره فيلم های ايرانی وزارت
فرهنگ و هنر و برنده جايزه بهترين فيلم نامه دردومين جشنواره
سپاس شده است.
پردرآمد ترين و پرکارترين بازيگرزن سال48 نيز فروزان، با هشت
فيلم بود. او بيشترين دستمزد را برای بازی درهرفيلم می گرفت.
ازميان بازيگران مرد ناصرملک مطيعی، با شش فيلم، پرکارترين
آنها بود. اما پردرآمد ترين بازيگرمرد اين سال فردين، با
چهارفيلم، و پردرآمدترين کارگردان اين سال رضا صفائی، با
کارگردانی شش فيلم. مازيارپرتو با فيلم برداری پنج فيلم درمقام
پرکارترين فيلم بردارقرارگرفت. |