پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

در رابطه با پيک هفته


 

 

 
 


تاريخ سينما – 7- مسعود مهرابی
مردم "مادمازل خاله"
را ديدند و رفتند به
"شب نشينی در جهنم"

 

درسال 1335، محمد علی جعفری با سرمايه "شهلا" كه درتئاترو سپس درسينما شهرتی بهم زده بود، "مرجان" را ساخت. "مرجان" كه محمد علی جعفری فعاليت سينمائی خود را با آن آغازكرد، با استقبال عمومی روبرو شد و عده زيادی به ديدن آن رفتند. جدا ازآنكه بازی جعفری وشهلا دريك فيلم شانس بزرگی برای فروش آن محسوب می گرديد، نام شهلا نيزبعنوان كار گردان برسردرسينماها جای گرفته بود و اين برای تماشاگركه با نام يك زن، به عنوان كارگران برخورد می كرد جذابيت داشت. سناريوی فيلم آنچنان كه بايد نتوانسته بود زندگانی مردم كولی را توصيف كند. (هرچند كه درمقايسه با ديگرآثارسينمايی آن زمان، فيلم نامه ای خوب و متمايزبود.) ازنظر فيلم برداری، كارشيرازی كه كوپاژ و مونتاژ را نيزخود انجام داده بود قابل قبول و خوب بود. سناريو را منوچهر كيمرام نوشته بود و بجز محمد علی جعفری و شهلا، قدكچيان و روشنيان نيزدراين فيلم بازی داشتند. چون فيلم نامه مرجان آميخته به نوآوريهايی بود، چكيده آنرا دراينجا می آوريم: قبيله ای از كولی ها نزديك دهكده ای ساكن می شوند. يكی ازكوليها به علت فقرشديد دست به سرقت گوسفند ازمدرسه دهكده می زند. معلم جوان مدرسه موفق می شود كه كولی را گرفتار كند. دخترسارق كه مرجان نام دارد، برای ديدن پدرش كه درمدرسه زندانی است به دهكده می رود و درآنجا با معلم جوان روبرو می شود و بی آنها علاقه ای پديد می آيد. پس ازمدتی معلم راهی شهر می شود و مرجان نيزبدنبال او می رود. ولی معلم را پيدا نمی كند و دريك بيمارستان به عنوان مستخدم بكارمی پردازد. معلم درشهر ازدواج می كند و بعدها زنش را برای زايمان به همان بيمارستان می برد كه مرجان درآنجا كار می كند. معلم و مرجان يكبارديگر با هم روبرو می شوند، ولی معلم او را نمی شناسد و مرجان مايوس و شكست خورده، به قبيله اش بازمی گردد.

 

"صحرا فيلم" كه توسط حسين اميرفضلی تاسيس شده بود، به كمك احمد افسانه اولين و آخرين اثرخود را كه يك فيلم 16ميلی متری سياه و سفيد بود به بازار فرستاد. اين فيلم "دزدان معدن" نام داشت و فيلم برداری آنرا سالار عشقی انجام داد. بازيگران دزدان معدن اميرفضلی، دوستدار، زهتاب، مهدوی فر، مهدی مصری و مازوجی بودند.

"خورشيد می درخشد" فيلمی است كه سردارساكر دراستوديو كاراوان فيلم كارگردانی كرد. فيلم بردار اين فيلم عزيز رفيعی بود كه گفته می شود نهايت دقت را بكاربرده بود. نصرت الله وحدت، شهين، حيدرصارمی و روشنيان در "خورشيد می درخشد" بازی می كردند. وحدت و شهين كه نقش اول را داشتند كوشيده بودند بهترين بازی را دربرارهم ارائه دهند. موضوع فيلم در باره آمدن يك خانواده روستايی به تهران و بازگشت آن به روستاست.

مجيد محسنی كه تا آن زمان فقط درفيلمها بازی می كرد، دراين سال به عنوان تهيه كننده، كارگردان، سناريست و بازيگر، فيلم "زندگی شيرين است" را درديانا فيلم ساخت. "زندگی شيرين است"، كه ژرژ ليچنسكی فيلم برداری آنرا برعهده داشت، به طبقه محروم تلقين می كرد كه بخاطرطبقه مرفه ازهمه چيز، حتی ازچشم خود، بگذرند. دراين فيلم بجزمحسنی، روفيا، حميد قنبری، تهمينه، معزالديوان فكری و خواجوی بازی می كردند.

پارس فيلم دراين سال دو فيلم عرضه كرد. "اتهام" و "يوسف و زليخا". اتهام را شاپورياسمی كارگردانی و محمود كوشان فيلم برداری كرده بود. تهيه كنند اسماعيل كوشان و سناريست عبدالله بقائی بود. دراين فيلم 35 ميلی متری سياه و سفيد ناصر ملك مطيعی، ژاله، شهين، اميرفضلی و رخشانی بازی كرده بودند. "يوسف و زليخا"، كه زمينه ای تاريخی و مذهبی داشت، بصورت بسيارزشتی به روی پرده آمد و موجب خشم و تنفرمردم گرديد. اين فيلم را سيامك ياسمی كارگردانی و محمود كوشان فيلم برداری كرده بود. تهيه كننده يوسف و زليخا اسماعيل كوشان بود و محسن مهدوی، شهره، حسين محسنی، خسروانه و قاسم جبلی درآن بازی داشتند. يوسف و زليخا ثابت كرد كه پارس فيلم هيچ گاه نتوانست حداقل ازنظر تكنيكی كارقابل تحملی ارائه دهد. جمشيد شيبانی كه پس ازتهيه فيلم "برای تو" و شكست بزرگی كه نصيب وی شد مدتی ازفعاليت سينمائی كناره گرفته بود، دراين سال با به نمايش گذاشتن "مستشارجزيره" فعاليت خود را ازسر گرفت.

"مستشارجزيره" با شكست خود بارديگر شيبانی را به كناره گيری واداشت. نه تنها ساخت داستانی فيلم ضعيف بود، بلكه فيلم برداری نيزنارسائی های اساسی داشت. فيلم نامه مستشارجريزه را صادق بهرامی ازداستانی به قلم "الكساندردوما"، اقتباس كرده بود. موضوع فيلم چنين بود: مردی درراه سفری مهم كشتی اش با طوفان سختی روبرو می شود. كشتی غرق شده و مرد به جزيره ای ناشناخته پای می گذارد و با نظرياتی خاص، قانون و نحوه زندگی درجزيره را طی يك سلسه ماجرا تغييرمی دهد. بازيگران مستشار جزيره صادق بهرامی، نقشينه، مشكوتی و اكبردست دوز بودند. و فيلم برداری را محمود نوذری انجام داده بود.

"ليلی و مجنون" نام فيلمی است كه دراين سال استوديو زهره فيلم به نمايش گذاشت. كارگردان، تهيه كنند، فيلم نامه نويس و فيلم بردارآن نوربخش بود. اين فيلم، درمقايسه با فيلم "ليلی و مجنون" آخرين اثرسپنا، به رغم تكنيك پيشرفته تر، نواقص زيادی داشت و يكدستی در ريتم را دارا نبود. درفيلم "ليلی ومجنون ساخته "نوربخش"، محسن فريد (دراولين نقش سينمائی خود)، هوشنگ منظوری، هادی طاهری، اخضرپور، اصغربيچاره، غلامحسين، نقشينه، مهوش بازی داشتند. فيلم 16 ميلی متری و رنگی بود.

"هنرفيلم" دراين سال "ماجرای استوديو" را روی پرده آورد. اما اين فيلم كه حيدرصارمی آنرا كارگردانی كرده بود، توفيقی نيافت. ازديگرفيلمهای سال 35 "ماجرای عجيب" بود كه آزاريان نويسنده، كارگردان و تهيه كننده آن بود. فيلم برداری اين فيلم 35 ميلی متری سياه و سفيد را واهاك انجام داد و بازيگران اصلی آن حيدرصارمی و ملكه رنجبربودند.

استوديو عصرطلائی نيزدو فيلم دربازار عرضه كرد: "بوسه مادر" اولين كار عطاءالله زاهد و "هفده روز به اعدام" اولين كاربلند داستانی هوشنگ كاووسی. داستان "بوسه مادر" ازساير فيلمها بهترتنظيم شده بود. داستان آن تقريبا تداوم منطقی داشت، گفتگوها روان و طبيعی بود و كارگردان توانسته بود بازيگران را به خوبی رهبری كند. با اينهمه، دربرخی صحنه ها سير ماجرا برای تماشاچی مبهم می ماند. درفضا سازی، كارگردان نتوانسته بود خود را ازتاثير تآتركه سالها به آن خو گرفته بود، جدا سازد. نكته جالب در بوسه مادراين بود كه ظاهرا شب نشينی های ناسالم و رقص های تحريك كننده را تقبيح می كرد، ولی كارگردان برای جلب مشتری بيشتر، عملا رقص های تحريك كننده ای درآن گذاشته بود. بوسه مادر، به رغم يكدستی و تنظيم نسبتا خوب داستان، موضوع هميشگی بسياری ازفيلم های ايرانی را تكرار می كرد: زنی درسرراه مردی- كه با زنش زندگی راحتی دارد- قرار می گيرد و اغفال می شود. طی يك سلسله حوادث سرانجام مرد به زندگی اول خود بازمی گردد. تهيه كننده فيلم 35 ميلی متری سياه و سفيد "بوسه مادر"، عزيزاله كردوانی بود. فيلم برداری آن را مهدی اميرقاسم خانی بر عهده داشت و بازيگران محسن مهدوی، مهين ديهيم، سوسن، ظهوری و قدكچيان بودند.

دومين اثراستوديو عصرطلائی "هفده روزبه اعدام" نام داشت كه هوشنگ كاووسی نويسنده و كارگردان آن بود. كاووسی تا پيش ازساختن اين فيلم همواره ازناتوانی دست اندركاران سينمای ايران، بخصوص كارگردانهای فيلم های فارسی، سخن گفته بود. كاووسی كه درسال 1332 پس ازتحصيل دررشته سينما، ازفرانسه به ايران بازگشت، جبهه ای درمقابل سازندگان فيلم های فارسی گشود و درمواردی انتقادهای بی پروای او به درگيری مستقيم با متوليان سينمای فارسی منجرشد. حرف اساسی كاووسی اين بود كه "تنها آلودگی محيط سينمايی ما آلودگی بی سوادی است" (ستاره سينما، 18 خرداد 1337)، "اول مسئله بی شعوری را حل كنيد بعد به بی هنری بپردازيد" (مجله سينما، مهرماه 1339). با اين همه، فيلمی كه كاووسی ساخت حرفی برای گفتن نداشت. موضوع فيلم چنين است: زنی به قتل می رسد. پليس همسراو را دستگيرمی كند. شهودی هستند كه درساعت وقوع جرم متهم را درجای ديگری ديده اند. اين شهود هنگامی كه حاضربه ادای شهادت می شوند، يكی پس ازديگری بوسيله شخص ناشناسی كشته می شوند. متهم محكوم به اعدام می شود. صبح روزاعدام، درحالی كه متهم را برای اعدام اززندان بيرون می برند، قابل اصلی شناخته و گرفتارمی شود.

با به فيلم درآوردن اين ماجرا، كاووسی كه ديگران را متهم به ناتوانی كرده بود، ناتوانی خود را بروزداد. هفده روزبه اعدام با وجود مايه جنائی اش، كششی درتماشاگرايجاد نمی كرد. علت اصلی ناكامی فيلم را بايد درسوژه نامانوس و كمبود جاذبه های آن دانست. مسلما كاووسی درسينمای مبتذل آن دوران، اثری سالم ساخته بود، بطورمثال، فيلم او رقص و آواز فريبكارانه نداشت. اما كاووسی با حذف اين عامل پولساز، نتوانسته بود عامل ديگری را برای جلب تماشاگرجانشين آن كند. درهرصورت، كاووسی انتقادهای درست و بجا ازسينمای بيمايه و آشفته ايران می كرد، ولی درمقابل، خود چيزی نداشت كه درعرصه فيلم سازی عرضه كند.

كاووسی معتقد است كه هفده روزبه اعدام (35 ميليمتری، سياه و سفيد) اولين محصول پليسی سينمای ايران است، نه فيلم "چهارراه حوادث". چرا كه يك فيلم را به صرف داشتن چند پليس دربرخی صحنه ها، نمی توان اثرپليسی دانست و هفده روزبه اعدام به دليل برخورداربودن دوربين ازديدی پليسی و دكوپاژی كه ايجاد دلهره می كند، اولين فيلم پليسی ايرانی است.

درباره اين فيلم تنها دو مطلب انتقادی نوشته شد. يكی درمجله "ستاره سينما" و ديگری در "اميد ايران". نقد اميد ايران را "هژيرداريوش" نوشته بود، اما كاووسی معتقد بود كه نقد "ستاره سينما" نيزبطورقطع ازجانب او تدارك ديده شده بود. ازديگاه كاووسی، اين انتقادها ازغرض ورزی و دشمنی با او ريشه می گرفت.

تهيه كننده هفده روزبه اعدام عزيزاله كردوانی بود، و فيلم برداری آنرا مهدی اميرقاسم خانی به عهده داشت. بازيگران فيلم ناصرملك مطيعی، محس مهدوی، سوسن، عزت اله وثوق، مينا و رضا كريمی بودند.

"كلاه غيبی” نام فيلمی بود كه سالار عشقی يك تنه آنرا ساخت. به اين نحو كه تهيه كننده، كارگردان، فيلم نامه نويس، فيلم بردار، تدوين گر و صدا بردار اين فيلم كمدی خود او بود. كلاه غيبی 16 ميلی متری رنگی بود و توفيقی نيافت. فيلم قصه ای جالب دارد كه خواندن خلاصه آن خالی ازلطف نيست: روستائی فقيری برای ازدواج، احتياج به پول دارد. راه چاره را در كاركردن شبانه روزی می بيند، اما ازاين راه پول لازم عايدش نمی شود. روزی هنگام شخم زدن، كلاهی سحرانگيزمی يابد كه هركس برسرمی گذارد غيب می شود. جوان روستايی بوسيله اين كلاه، باند خطرناكی را به دام پليس می اندازد و ضمنا پول هنگفتی بدست می آورد و با دختر مورد نظرش ازدواج می كند. (سالها بع نيزيك روستائی درحال شخم زدن درفيلم كمدی- انتقادی "اسرارگنج دره جنی” ابراهيم گلستان به گنجی دست می يابد كه زندگی اش را دگرگون می سازد.)

به غيراز "كلاه غيبی”، عشقی درهمين سال فيلم "طلسم شيطان" را نيزروانه بازاركرد. دراين فيلم محسن فريد، سيما، احمدی و عزت اله مقبلی بازی داشتند، اين فيلم 16 ميلی متری سياه و سفيد بود.

 

 

شب نشينی درجهنم

 

درسال 1336 توليد فيلم كاستی گرفت و مجموعا دوازده فيلم ساخته شد. سير نزولی محتوای فيلم های سينمای ايران هم چنان ادامه پيدا كرد، اما ازنظرفنی كارهای بهتری عرضه شد. شب نشينی درجهنم ازاين نظرنقطه عطفی بود.

دراين سال ديانا فيلم دو فيلم "بلبل مزرعه" و "رستم و سهراب" را به بازار فرستاد. فيلم نامه بلبل مزرعه را مجيد محسنی نوشت و آنرا طی پنج ماه كار گردانی كرد. دستمايه مجيد محسنی دراين فيلم خيالبافی، گريزاز واقعيت، و جعل حقايق اجتماعی بود: جوانی روستايی به دخترارباب دل می بندد و خواهر همين جوان "به پسرارباب! ارباب با ازدواج پسرش با دخترروستايی موافقت می كند، اما می گويد جوان روستايی تا پولدارنشده نمی تواند با دختر وصلت كند. جوان نيز آستين ها را بالا می زند و به سرعت ثروتمند می شود. درپايان ارباب با خوشی و خرمی می پذيرد كه روستائی پولدار با دخترش ازدواج كند.

بلبل مزرعه را احمد شيرازی، كه درآن زمان فيلم بردار خوبی محسوب می شد، فيلم برداری كرد و ازنظرفنی، كارنسبتا خوبی ارائه داد. دراين فيلم بجز محسنی، مينا، سيروس جراح زاده، معزالديوان فكری، حميد قنبری و تقی ظهوری بازی داشتند. مينا كه رل مقابل محسنی به او واگذارشده بود، بازی جالبی عرضه كرد، اما بازی قنبری جنبه تآتری داشت. درمهرماه سال 37 كه مجيد محسنی به شوروی سفركرد، بلبل مزرعه را با دوبله روسی در سينما دوران مسكو، سينما وطن تاشكند و سينما نظامی گنجوی باكو نمايش داد.

"رستم و سهراب" را دكترشاهرخ رفيع برای ديانا فيلم تهيه كرد. اين فيلم تصويری نادرست ازاثرحماسی فردوسی به دست می داد، و ازنظرتجاری نيز موفق نبود. گذشته ازنقائص فنی، اشتباهات زيادی دررستم و سهراب ديده می شد. زنی كه ماربدست درحضوررستم می رقصيد لحظه ای بعد ماری در دست ندارد، ريش رستم گاه دو شفه است و گاه معمولی، دندانهای طلائی زنانی كه پای می كوبند و می رقصند برق می زند... فيلم بردارد رستم و سهراب ژرژ ليچنسكی، و بازيگران آن حسين معطر، روفيا، پرويزنقوی، دلبر و خواجوی بودند.

قابل توجه ترين فيلمی كه دراين سال روی پرده آمد، "شب نشينی درجهنم" بود. ساختن اين فيلم دراستوديو بديع ده ماه طول كشيد، و دونفرآنرا كار گردانی كردند. كارگردان اول كه براثراختلاف با تهيه كننده فيلم، ميثاقيه، كاررا ازنيمه رها كرد، موشق سروری بود. ساموئل خاچيكيان، كارگردان دوم، بيشترين قسمت فيلم را ساخت. البته موفقيت و شهرت شب نشينی در جهنم موهون موشق سروری است، چرا كه دكورهای عظيم فيلم را او ساخته بود و آنچه اين فيلم را تا به امروز زبانزد كرده، همان دكورهای آن است. وجود دكورهای متعدد و خوب كه تا آن زمان درسينما ايران بی سابقه بود، و همچنين بازی وثوق و ارحام صدر، كه هنرپيشگان ورزيده ای بودند، سبب فروش خوب شب نشينی درجهنم گرديد. ازنكات منفی اما جالب فيلم، استفاده ازرقص "راك اند رول" بود. فرخ غفاری فيلمساز و پژوهشگر سينمايی در باره شب نشينی درجهنم چنين نوشت:

"شب نشينی درجهنم اولين فيلم ايرانی است كه نوارصدای آن عيب فاحشی ندارد و روشن می سازد كه دراين استوديويی هست كه با رنج متخصصين خود، كاری هم می تواند انجام دهد. البته به مقياس محصولات بومی خيلی هم خرج كرده اند (حدود صد و پنجاه هزارتومان درواقع صرف تهيه آن گرديده است) و خيلی زحمتها هم كشيده اند.

داستان شب نشينی درجهنم (از آقايان مدنی و ميثاقيه) ما را به فكرقصه های فلسفی ادبيات فرانسه درقرن هجدهم می اندازد. فلسف اين فيلم هم خيلی آشكار است و شايد تمام جنبه اخلاقی پايان فيلم، ازنكات خوب داستان نباشد و فهرست تقسيم اموال حاجی باعث خنده بيشترتماشاچيان بشود، اما بالاخره، ما درايران امروز بشدت گرفتاربيماری درس اخلاق دادن شده ايم.

روزنامه، راديو، سينما، همگی دراين قسمت چيزهائی می نويسند و ميگويند، و ازاين جهت شايد "شب نشينی” نموداری ازاين مرض تدريس اخلاق باشد و بحث درباره خوبی يا بدی اين امرمربوط به دانشمندان جامعه شناس است. از اين گذشته، با درنظرگرفتن شكل افسانه ای و غيرعادی داستان، "شب نشينی” حكايت بسيارساده ای است كه مثل يك قصه ازاول تا آخربايد آنرا شنيد و اگرهم اعتراضی به جوانب غيرطبيعی داستان داريم، همان معايب قصه های عاميانه است و به اصطلاح، منطق و پيوستگی اعمال را درآن نبايد جست. برعكس بايد ازآفرينندگان فيلم تشكركرد كه مسائل واقعی زندگی هرروزه يك خانواده حاجی آقا بازاری رباخواررا بطرزجالبی عيان كرده اند و بينندگان را با نكات حقيقی و متداول روبرو ساخته اند". فرخ غفاری سپس می افزايد: "بزرگترين عيب اين فيلم همان نداشتن جرات كافی آفرينندگان است برای ازبين بردن بعضی قطعات زيادی آن. كرارا گفته ايم كه تهيه كنندگان ايرانی ازبرداشتن صحنه ای درموقع مونتاژ، جرات استعمال قيچی را ندارند... ازاين نظردرشب نشينی درجهنم دو صحنه طولانی و دراز وجود دارد كه يكی رقص اول زن سياه و گروهی كه شبيه به اهالی جزاير اقيانوسيه هستند و ديگريرقص "راك اند رول" كه پايان ناپذيراست... فيلم حالت تمسخردربيننده ايجاد نمی كند. دكوربزرگ و كوچك (ماكت) همگی با دقت تهيه شده است و البته تكرار مكررات می باشد اگربگوئيم كه تماشاچی را بياد دكورهای "ژرژ مليس" فرانسوی می اندازد كه دراوايل قرن بيستم و در آغازاختراع سينما دست به تهيه فيلمهای تخيلی بسيارجالبی زد و دكور هائی بوجود آورد كه مورد پسند و تمجيد هنرشناسان تا امروزواقع شده است. منظره برداری فيلم توسط فمين انجام گرفته و ايشان ثابت می كنند كه يكی از بهترين اپراتورهای ايرانی می باشند."

درفيلم 35 ميلی متری سياه و سفيد شب نشينی درجهنم جدا از ارحام صدر و عزت الله وثوق، روفيا، پرخيده، مرادی، علی زندی، خواجوی، روشنيان و مهدی رئيس فيروز بازی داشتند. مهدی ميثاقيه به اميد كسب اعتبار و بازار يابی جهانی، فيلم خود را به جشنواره برلين برد، اما موفقيتی بدست نياورد.

 

"مردی كه رنج می برد" فيلمی است كه دراين سال محمدعلی جعفری در استوديو كاراوان فيلم تهيه و كارگردانی كرد. اين فيلم 35 ميلی متری سياه و سفيد به دليل آنكه صحنه هايش بيشترتئاتری بود تا سينمائی، تماشاگران را جلب نكرد. بجزعلی جعفری، كه نويسنده فيلم نامه هم بود، ايرن، قدكچيان، پرخيده، مانی، علی تابش و ايران دفتری درمردی كه رنج می برد بازی كرده بودند.

استوديو "ری فيلم" دراين سال فيلم "بهلول" را كه داستانی عامه پسند داشت به نمايش گذاشت. محمد شب پره تهيه كننده، صادق بهرامی كارگردان، و ژرژ ليچنسكی فيلم برداراين فيلم بودند. صادق بهرامی برای جلب مشتری هيجده آهنگ و نه قطعه رقص دربهلول گنجانيده و فيلمی سراسررقص و آواز پديد آورده بود. دكورهای فيلم را خاكدان ساخت و مرتضی حنانه موسيقی متن را نوشت و اجرا كرد. حنانه كه بعدا موسيقی متن بسياری از فيلمها را نوشت با "بهلول"، كارسينمايی اش را آغازكرد. بازيگران اين فيلم عبارت بودند ازخود صادق بهرامی، رخشانی، پروانه، سارنگ، ظهوری، مانی، قدكچيان، مصدق، روشنيان، و فخری خوروش (درنخستين نقش سينمائی خود).

" نردبان ترقی” محصول ديگری بود كه استوديو كاراوان فيلم عرضه كرد. تهيه كننده، نويسنده كارگردان فيلم پرويزخطيبی بود و فيلم برداری را احمد شيرازی برعهده داشت. درنردبان ترقی نمرت الله وحدت، شهين، قدكچيان، علی تابش و پرخيده بازی كرده بودند.

پارس فيلم دراين سال سه فيلم به بازار فرستاد: "قزل ارسلام"، "ظالم بلا" و "يعقوب ليث صفاری”. اميرارسلان كه بزرگترين رقم فروش را درتاريخ سينمای ايران بدست آورده بود، دست اندركاران پارس فيلم را وسوسه كرد تا فيلم پرفروش ديگری بوجود آورند، و اين بار"قزل ارسلان" را ساختند كه می توان آنرا اميرارسلان شماره "2" ناميد. اما اين فيلم، برخلاف انتظار، خوب فروش نكرد. قزل ارسلان را شاپورياسمی با شتاب درمدت پنج ماه كارگردانی كرد و بازيگران آن ايلوش، ناصرانقطاع، شهناز، نورجهان، حسين محسنی و عباس مصدق بودند. ظالم بلا را "كريم فكور" نوشت، سيامك ياسمی آنرا كارگردانی كرد و اسماعيل كوشان تهيه كننده اش بود. "يعقوب ليث صفاری” را علی كسمائی دراين استوديو كارگردانی كرد. محمود كوشان كارفيلم برداری را انجام داد و محمد علی زرندی، منير تسليمی، اميرفضلی و خواجه نوری بازيگران فيلم بودند. ظالم بلا و يعقوب ليث صفاری نيزمانند قزل ارسلان، موفقيتی درپی نداشتند.

استوديو عصرطلائی دراين هنگام دو فيلم "مادموازل خاله" و "بازگشت به زندگی” را به نمايش درآوردند. "مادموازل خاله" فيلمی كمدی بود كه درآن تابش با لباس زنانه ظاهرمی شد. فيلم، مورد توجه مردم قرارگرفت و فروش خوبی داشت. نويسنده و كارگردان مادموازل خاله امين امينی بود. "بازگشت به زندگی” را عطاءالله زاهد بر اساس داستانی به قلم "مری كوريللی” نوشته بود. داستان بازگشت به زندگی تداوم منطقی نداشت، صحنه طولانی و خسته كننده بود، و بازی هنرپيشه ها طبيعی به نظرنمی رسيد.

"برهنه خوشحال" بدعتی تازه دراين سال است- فيلمی كه پاره ای ازواقعيت اجتماعی را به نحوی گذرا به نمايش گذاشت. فيلم بردار، كارگردان و تهيه كننده برهنه خوشحال عزيزرفيعی بود، و فيلم نامه آنرا حسين مدنی نوشت. دراين فيلم برای نخستين باردر سينمای ايران، صحنه هايی اززندگی مردم نشان داده می شد: مناظری ازكوره پزخانه های جنوب شهر، كوچه های تهران و مردم عادی ازقبيل دست فروشها و دكاندارها. دريكی ازصحنه های فيلم كودك مريضی را به بيمارستانهای مختلف می برند؛ ولی بيمارستان ها از پذيرش طفل بد حال خودداری می كنند. دربرهنه خوشحال محسن مهدوی، كورش كوشان، مهوش، همايون، اميرفضلی و تقدسی بازی داشتند.

شب نشينی درجهنم، بلبل مزرعه، مادموازل خاله، ظالم بلا به ترتيب پر فروش ترين فيلمهای سال 1336 بودند.