پيک هفته

   

پيک نت

پيوندهای پيک بايگانی پيك

hafteh@peiknet.com

 

    hafteh@peiknet.com

 

پيک هفته

در رابطه با پيک هفته


 

 

 

 

 


تاريخ سينمای ايران – 8- مسعودمهرابی
كلاه مخملی ها
5 سال بعد از 28 مرداد
 به ميدان سينما درآمدند

 

رضا بيك ايمانوردی (بالا) - ناصر ملك مطيعی (پايين)

 

كلاه مخملی ها به ميدان می آيند

 

سال 1337، (5 سال پس از كودتای 28 مرداد) سالی ست كه كلاه مخملی ها با فيلم "لات جوانمرد" مجيد محسنی پا به صحنه سينمای ايران می گذارند و سالها محورفيلمهای فارسی می شوند. سال 37، نسبت به سالهای گذشته، سال پرتحرك تری است:  سال فروش های بالا، سال توقيف "جنوب شهر" و "قاصد بهشت"، سال فعاليت استوديوهای جديد.

فرخ غفاری شخصيت برجسته سينمای ايران، كسی كه برای شناساندن سينما به مردم تلاش بسياری كرد و كانون فيلم را پايه گذاری كرد، دراين سال در استوديوی "ايران نما"، "جنوب شهر" را كارگردانی كرد. جنوب شهربيش از چند شب روی پرده دوام نياورد و توقيف شد. (يكی ازايرادات اداره سانسور اين بود كه چرا دكمه يقه پاسبان فيلم بازاست!) درسال 42 جنوب شهربا حذف صحنه هايی ازتوقيف خارج شد و به نام "رقابت درشهر" به نمايش در آمد. فيلم نامه جنوب شهررا جلال مقدم نوشت و فيلم برداری آن به عهده ناصررفعت و رضا انجم روزبود. دراين فيلم، كه موسيقی متن آنرا هرمز فرهت ساخت، فخری خوروش، فرهنگ اميری، ابراهيم باقری، بديع، فرهاد عماد، ليلی سروش و عبدالعلی همايون ايفای نقش كردند. جنوب شهراز بسياری جهات برفيلمهای فارسی برتری داشت.

كاروان فيلم دو فيلم عرضه كرد: "چشم به راه" به كارگردانی عطاءاله زاهد و "روزنه اميد" به كارگردانی سردارساكر. "چشم به راه" فروش خوبی كرد، هرچند كه ازنظرفنی نواقص معمول فيلمهای فارسی را داشت: صدای نارسا، نورنامتناسب، فيلم برداری ناپخته و گريم بد. اما خاكدان، كه دكورهای فيلم را ساخته بود، ازهرجهت دركارخود موفق بود. "روزنه اميد" نيزسود خوبی را نصيب تهيه كننده اش، دهقان كرد. فيلم برداری روزنه اميد خانی بود، و موضوع آن دراطراف جايزه بليت بخت آزمايی و زندگی رقاصه يك كاباره دورمی زد. بازيگران اين فيلم نصرت الله وحدت، شهين، مهين ديهيم و عباس مصدق بودند.

بعد ازنيمه تعطيل شدن استوديو ديانا فيلم، ساموئل خاچيكيان با همكاری ژوزف واعظيان استوديوی مستقلی به نام "آژيرفيلم" برپا كرد. "طوفان در شهرما"، به كارگردانی خاچيكيان، اولين محصول آژيرفيلم ست. "طوفان در شهرما" را واهاك فيلم برداری كرده و گرشا رئوفی، سپهرنيا و محمد متوسلانی برای اولی بار درنقش يك گروه سه نفری درآن ظاهر شدند. روفيا، آرمان، حسين دانشور و ويدا قهرمانی نيزدراين فيلم بازی كردند.

 

"قاصد بهشت" دومين اثرآژيرفيلم پنج بارتوقيف شد. يكباربه دليل صحنه های لخت كناردريا، باردوم به سبب ديالوگهای زشت، بارسوم به علت پوشيدن لباس پيشاهنگی توسط سپهرنيا، بارچهارم بخاطرنقش يك قاضی ساده لوح كه گويا قضات آنرا توهين به خود تلقی كردند. علت پنجمين توقيف را كسی جزتوقيف كنندگان ندانستند. با اين همه اين فيلم چهارهفته كاركرد. فيلم نامه قاصد بهشت را  حسين مدنی نوشت. بازيگران آن: وحدت، ايرن، بهمنيار و سپهرنيا بودند.

دراين سال، عزيزرفيعی ساخته ديگرش به نام "همه گناهكاريم" را به نمايش گذاشت. فيلم نامه را رحيم روشنيان نوشته، و فيلم بردارخود رفيعی بود. بازيگران اين فيلم  حيدرصارمی، فخری خوروش ، رحيم روشنيان، علی زندی، صادق بهرامی و نيكتاج صبری بودند.

دراين ميان ديانا فيلم مبتكرايجاد جريان تازه ای درسينمای ايران شد و با تهيه "لات جوانمرد" پديده جعلی "كلاه مخملی” را آفريد. نويسنده، كارگردان، و بازيگراصلی لات جوانمرد مجيد محسنی بود. موضوع فيلم اين است: "داش حسن" دختری را كه فريب خورده و سرگردان و تنهاست به خانه خود نزد مادرش می برد و از او نگهداری می كند. درهمين زمان يكی ازدوستان داش حسن كه عازم حج است، خانواده خود را به او می سپارد. دخترمرد مسافر با جوان هوسبازی روابطی دارد. داش حسن او را درهمه جا تعقيب می كند و سرانجام دريك درگيری، جوان هوسباز می ميرد. داش حسن گرفتارمی شود. ولی دردادگاه مشخص می شود كه مقتول سوابقی درمورد فريب دختران چشم و گوش بسته داشته و موجود خبيثی بوده است. درنتيجه داش حسن تبرئه می شود و درپايان ماجرا با دخترازدواج می كند.

لات جوانمرد، ازيك قشرفاسد و طفيلی جامعه- داش ها، جاهل ها، لات ها و باجگيرها- تصويری ترسيم می كرد كه نه تنها واقعيت نداشت، بلكه پس از مدتی ازشدت تكراردرسينمای فارسی بصورت يك تيپ و الگوی رفتاری در آمد و تعدادی ازتماشاگران را به تقليد ازخود وا داشت.

مجيد محسنی درلات جوانمرد دوربين فيلم برداری را ازاستوديو خارج كرد و به فضای باز كوچه و خيابان برد. تا قبل ازاين اگرچنين عملی درسينمای ايران می شد، شتاب زده و ناشيانه انجام می گرفت (البته بجزفيلم "برهنه خوشحال). محسنی و "احمدشيرازی” فيلم بردارفيلم، سعی كرده بودند كه با لانگ شات های طولانی بيشتر صحنه ها را خارج ازدكور بگيرند. اين تمايل ازهمان شروع فيلم درميدان امين سلطان و معرفی قهرمان كه در درشكه نشسته بود و آوازمی خواند، كاملا بچشم می خورد. (دوربين همپای حركت درشكه تراولينگ می كرد).

محسنی درلات جوانمرد، اگرچه عنصرجديدی را وارد سينمای ايران كرد، اما ازنظرشيوه قصه گوئی همچنان به گذشته سينمای ايران وفادارماند و پا از چارچوب ملودرام رايج بيرون نگذاشت، بازی ها و حرفها گاه شكلی مطلقا تئاتری بخود می گرفت و اشك و آه و سوزو گداز درلابلای خنده ها كم نبود. درنتيجه، فيلم ميان جدی و شوخی بنحوی نا متعادل درنوسان بود. در لات جوانمرد بجز محسنی، فخری خوروش، پرخيده، حميد قنبری، ظهوری، نيكتاج صبری، جعفرتوكل و صابررهبر (كه خود بعدا تهيه كنند و كارگردان شد) شركت داشتند.

دراين سال استوديو عصرطلائی "آقای اسكناس" را با شركت تفكری به روی پرده آورد. آقای اسكناس كه فيلمی كمدی و مردم پسند بود با فروش فوق العاده ای روبرو شد. سناريست و كارگردان اين فيلم امين امينی، تهيه كننده عزيزالله كردوانی و فيلم بردارآن احمد شيرازی بود. جدا ازتفكری، رضا كريمی، مورين، عبدالله محمدی، هوشنگ سارنگ، ناجی احمدی، فريده نصيری و خامه سيفی درآقای اسكناس بازی داشتند.

احمد فهمی كه مدتها با پارس فيلم كارمی كرد، دراين سال با نام جديد "گرجی عباديا" استوديو اطلس فيلم را تاسيس كرد. اين استوديو بيشتربه كاردوبله می پرداخت و "دشمن زن"، اولين محصول آن را پرويز خطيبی كارگردانی كرد. دشمن زن به دليل تكنيك و فيلم نامه ضعيف، موفقيتی كسب نكرد. فيلم بردارقدرت الله احسانی و بازيگران فيلم ناصرملك مطيعی، ويدا قهرمانی، عبدالعلی همايون و عباس مصدق بودند.

مهدی بشارتيان دو فيلم "انگشترجادو" و "چهل طوطی” را تهيه كرد كه موفق نبودند. انگشترجادو را ايرج فره وشی فيلم برداری كرد و مرادی و احمد در آن بازی داشتند. فيلم برداری "چهل طوطی” را سالار عشقی انجام داد و مرادی و احمدی درآن بازی كردند. هردو فيلم 16 ميلی متری و سياه و سفيد بودند.

پركارترين استوديو دراين سال پارس فيلم بود كه چهارفيلم "شاباجی خانم"، "بيژن و منيژه"، "طلسم شكسته" و "عروس فراری” را به نمايش درآودند كه دو فيلم آخررنگی و اسكوپ بودند. "شاباجی خانم" فيلمی كمدی بود كه مهدی سهيلی فيلم نامه آنرا تنظيم كرده بود. شاباجی خانم تيپی بود كه در راديو ايران ابداع شد و چون طرفدارانی درميان مردم پيدا كرد، دست اندركاران پارس فيلم فرصت را غنيمت شمردند و درعرض سه ماهه به كارگردانی صادق بهرامی و فيلم برداری ايرج خواجه نصيری به بازارفرستادند. شاباجی خانم با عجله تهيه شده بود و ازتكينك و ساختمان بسيارسست بود. اين فيلم كه فروش خوبی داشت، توسط اسماعيل كوشان تهيه شده بود. شاباجی خانم به طريقه سياه و سفيد و 35 ميلی متری ساخته شده و درآن محمدعلی زرندی، سخی، تقدسی و ويكی مونتس بازی داشتند.

"بيژن و منيژه" را برپايه يكی ازداستانهای شاهنامه فردوسی نوشت و كارگردانی كرد و محمود كوشان فيلم برداری را برعهده داشت. ايلوش و تاجی احمدی بازيگران اصلی بيژن و منيژه بودند. "طلسم شكسته و "عروس فراری” فروش خوبی داشتند، بويژه عروس فراری كه دلكش علاوه بر بازی درآن آوازنيزمی خواند. عروس فراری سيصد و شصت هزارتومان خرج برداشت. عروس فراری خوب تنظيم نشده بود، گلی دخترروستائی كه درده زندگی می كرد، دربسياری ازصحنه ها لاك ناخنش برق می زد. نقطه قوت فيلم، كه درآلمان چاپ شد. فيلم برداری خوب محمود كوشان بود. "طلسم شكسته" با اينكه خوب فروش كرد. بركنارازعيوب و نواقص پارس فيلم نبود. هرپنج فيلم را اسماعيل كوشان تهيه كرد و بازيگرنخست دو فيلم اخير ملك مطيعی بود.

 

ازراه رسيدن فردين

 

درسال 1338 بيست و پنج فيلم به نمايش درآمد. دراين سال استوديوهای تازه ای شروع به فعاليت كردند، و چهره های جديدی به سينمای فارسی قدم گذاشتند. اما كارهمچنان به روال سابق پيش می رفت و تحولی چشمگير در كيفيت پديد نيامد. گاه، پاره ايی ازفيلم ها با فروش قابل ملاحظه ای روبرو می شدند، اما ازنظر شكل و محتوا چيزتازه ای برای عرصه كردن نداشتند. شايد تنها مشخصه اين سال از راه رسيدن هنرپيشه ای بنام فردين است كه پس ازچندی جای مهمی را درسينمای تجاری ايران اشغال می كند.

دراين سال محمد درمبخش، كه درسال 32 ميهن پرست را تهيه كرده بود، "آقای شانس" را روی پرده آورد. اين فيلم كمدی را گرجی عباديا دراستوديو "شهريارفيلم" كارگردانی كرد. فيلم برداران آقای شانس احسانی، قوانلو و رفيعی بودند. و تفكری، سارنگ، اسدزاده، نرگس و كارمن درآن ايفای نقش كردند. "آقای شانس" همان مضامين ارتجاعی آثارقبلی درمبخش را داشت. خلاصه فيلم نامه اين اثر، كه بوسيله خود درمبخش نوشته شده بود، چنين است: "نوروز" نظافتچی يك تجارتخانه است و ازقضای روزگار مال و ثروت يك مرد ميليونربه او می رسد. "نوروز" نمی تواند باوركند كه اين زندگی جالب و پرشكوه متعلق به اوست و كارش به جنون می كشد. نزد روانپزشك می رود، معالجات دكتراو را ديوانه ترمی كند، تا جايی كه ترجيح می دهد به زندگی فقيرانه گذشته اش برگردد. نتيجه اخلاقی و اجتماعی فيلم اين است كه جاروكش بودن بهتراز زندگی مرفه داشتن است!

استوديو ايران نما دراين سال "عروس كدومه؟" را به بازارفرستاد كه در مجموعه آثارفرخ غفاری، ضعيف ترين كاراوست. اين فيلم را فرخ غفاری به دنبال توقيف فيلم "جنوب شهر" عرضه كرد. متاسفانه اين انديشه نادرست درسينمای فارسی رواج داشت كه هرگاه پاره ای انگشت شمارازسينما گران قصد ساختن فيلم خوبی داشتند، برای جمع آوری سرمايه آن چند فيلم پيش پا افتاده و بازاری می ساختند. عروس كدومه؟ را ناصررفعت فيلم برداری و تهيه كرد، فيلم نامه را محمد هاتف نوشت، و حميد قنبری، اشرف كاشانی، كاظمی و فريده نصيری درآن بازی داشتند. موضوع فيلم چنين است: زن و مرد جوانی قصد ازدواج دارند. صبح روزعروسی، زن رفته رفته درمی يابد كه دارد تغييرجنسيت می دهد و سرانجام بعد ازظهر به هنگام عقد، بدل به مرد جوانی می شود. داماد نيزتدريجا احساس زنانگی می كند و تغييرجنسيت می دهد.

"جوانان امروزی” محصول مشترك استوديو خاورميانه و منجم فيلم، دراين سال به بازارآمد. نويسنده و كارگردان آن عبدالعلی منجم، تهيه كننده حكيمی، فيلم برداررضا قريب و بازيگران فيلم هوشنگ سارنگ، حكيمی، فريبا، علی اصغر برنجی و داريوش دولتخواه بودند.

مهدی رئيس فيروزدرسازمان سينمايی اميرو شريك، "ميميرم برای پول" را عرضه كرد. "پرويزصياد" با نوشتن فيلم نامه اين فيلم پا به عالم سينما گذاشت. تهيه كنندگان "ميميرم برای پول" احمد كشاورز و اميراخلاقی بودند، فيلم برداری را صابررهبر انجام داد، و علی تابش، شهيلا، رضا كريمی و نيكتاج صبری درآن ايفای نقش می كردند. ميميرم برای پول يك فيلم كمدی بود كه رقصهای مهوش فروش آنرا تضمين كرده بود.

"روزگمشده" ازديگرآثار اين سال است كه دراستوديو كورش فيلم ساخته شد. نويسنده و كارگردان اين فيلم رضا زندی، تهيه كنند و فيلم بردار روحی و بازيگران پرويزرهنورد، ثريا روحی، ناصركوره چيان و مرضيه بودند.

"شانس و عشق و تصادف" ازپرفروش ترين فيلم های اين سال بود. اين اثر درديانا فيلم ساخته شد. نويسنده و كارگردان آن حسين مدنی، فيلم بردار سعيد نيوندی، و تهيه كنندگان ناجی عقراوی و مدنی بودند. اين فيلم با بهره گرفتن از شهرت دلكش، تماشاگران زيادی را جلب كرد. جدا ازدلكش، وحدت، كاووس دوستدار، سپهرنيا و شمسی فضل الهی نيز درعشق و شانس و تصادف بازی داشتند.

دراين هنگام، ابراهيم باقری، كه درفيلم جنوب شهرغفاری بازی كرده بود به فكرفيلم سازی افتاد و به كمك حسين ناظم زاده درديبا فيلم "افسانه شمال" را كارگردانی كرد. زندی نژاد فيلم بردار افسانه شمال بود و رحيم روشنيان فيلم نامه آنرا نوشت. بجز باقری و روشنيان، ويدا قهرمانی و مهين ديهيم نيز در اين فيلم بازی داشتند. افسانه شمال، كه درمدت يكسال تهيه شده بود، موفقيتی كسب نكرد.

اميرفضلی بازيگرنقش های مضحك، با تاسيس استوديو "كسری فيلم"، "هالو" را به بازار فرستاد. تهيه كننده، نويسنده، كارگردان و بازيگران اصلی فيلم خود اميرفضلی بود. قدرت الله احسانی فيلم برداری را برعهده داشت. نادره و اشرف كاشانی نقش های ديگررا بازی می كردند.

"تهران شهرستان فيلم" يكی ديگرازاستوديوهای تازه تاسيس، كه بابكن آواديسيان آنرا بنا نهاده بود، اولين محصول خود به نام "بی ستاره ها" را روی پرده آورد. خسرو پرويزی، نويسنده مجلات سينمائی، با اين فيلم برای نخستين باردست به كارگردانی فيلم زد. فريدون ری پور فيلم برداری بی ستاره ها را انجام داد و ژاله، گرشا، متوسلانی، سپهرنيا، مصدق و حسين محسنی درآن بازی كردند. اين فيلم سرآغازجدی كارسپهرنيا، گرشا و متوسلانی است. (كارگروهی خود را قبلا با "طوفان درشهرما" آغازكرده بودند.) پس ازاين آنها دربيشترفيلمهايشان دركنارهم ظاهرمی شوند و تهيه كنندگان و كارگردانها نيزبراين اساس دريك رشته فيلم آنها را بكارمی گيرند – مانند سه نخاله، سه فراری، سه تفنگدار و تعدادی "سه" ی ديگر.

 

مهدی بشارتيان، كه ازچندی پيش درسينما فعاليت داشت و هيچ گاه نتوانسته بود به توفيقی دست يابد، با عليرضا اسلامی "سوفيا فيلم" را تاسيس كرد. اولين محصول اين استوديو "فرشته وحشی” نام داشت كه مهدی رئيس فيروز آنرا كارگردانی كرده بود. محمود نوذری فرشته وحشی را فيلم برداری كرد، و روفيا، خرمی، رضيانی و اشرف كاشانی بازيگران آن بودند.

رحيم روشنيان، "يكی بود يكی نبود" را، كه دراستوديو اورانوس ساخته شد، به بازارعرضه كرد، دراين فيلم كه بوسيله فريدون قوانلو فيلم برداری شده بود، مهوش، ويدا قهرمانی، تقدسی، اكبرهاشمی، و صبحی بازی كرده بودند. يكی بود يكی نبود، با شكست تجاری روبرو گرديد.

"دوعروس برای سه برادر" فيلمی بود كه دراين سال روی پرده آمد. تهيه كننده، نويسنده و كارگردان اين فيلم رضا عبدی بود. فيلم برداری دو عروس برای سه برادررا، كه محصول "زهره فيلم" بود، نوربخش به عهده داشت و شهين، مهوش، آفت، عبدی، تهرانچی، عطائی و افضلی بازيگران آن بودند.

 

اطلس فيلم دراين سال سه فيلم به بازارفرستاد: "بازی عشق"، "دست تقدير" و "گوهرلكه دار". "بازی عشق" را، كه دراطرافش تبليغات زيادی شد، يك امريكائی به نام "والتربيور" كاركردانی كرد. تنها قسمت قابل توجه اين فيلم صحنه ای درشب بود كه مهدوی دركنارخرمنی ازآتش درساحل دريا، گيتار می زد. بازی عشق را جلال اصغرزاده تهيه كرد وفيلم نامه را نيزخود او نوشت. فيلم برداری را فريدون قوانلو انجام داد و بازيگران فيلم محسن مهدوی، سوريكن و هاشمی دستوربودند. در "دست تقدير" سعی شده بود كار خوبی ارائه شود. مونتاژ، تداوم داستان را خوب حفظ كرده بود، ولی اين فيلم نيزخالی ازاشكال نبود: مثلا رقص و آواز به عنوان يك جاذبه مردم پسند درآن بكارگرفته شده بود. دست تقدير را گرجی عباديا نوشت و كارگردانی كرد. فيلم برداری به عهده احسانی بود و ديهيم، سارنگ، بهشتی، نادره و مصدق درآن بازی داشتند. "گوهرلكه دار" را ابراهيم مرادی نوشت و كار گردانی كرد. ابراهيم زبولانی تهيه كننده و قدرت الله احسانی فيلم بردار اين فيلم بودند. درگوهر لكه دار محسن مهدوی، ناهيد، هوشنگ بهشتی و جمشيد مهرداد بازی داشتند. فيلم برداری اين فيلم بی سرو ته ضعيف بود و ازنظر فنی كارهای گذشته ابراهيم مرادی را درخاطرزنده می كرد: نوردرصحنه ها گاه كم گاه شديد می شد.

"دوقلوها" و "چشمه آب حيات" را پارس فيلم دراين سال به تماشا گذاشت. "دو قلوها" را شاپورياسمی كارگردانی و محمود كوشان فيلم برداری كرده بود. فيلم نامه اين اثررا مهدی سهيلی نوشت و اسماعيل كوشان آنرا تهيه كرد. بازيگران دوقلوها، ملك مطيعی، ظهوری، شهين، و تهمينه بودند.

 

فيلم اسكوپ و رنگی "چشمه آب حيات" محصولی ازپارس فيلم دراين سال بود. اين فيلم را سيامك ياسمی كارگردانی كرد و محمود كوشان فيلم برداری اش را انجام داد. "چشمه آب حيات" نه تنها كارگردانی و فيلم برداری خوبی نداشت، بلكه هنرپيشگانش نيزنتوانسته بودند نقش های خود را به درستی بازی كنند. فيلم نامه اين اثررا ابراهيم زمانی آشتيانی نوشت و اسماعيل كوشان آنرا تهيه كرد. محمد علی فردين، ايرن، سارنگ، ايرج قادری، نريمان و نقشينه بازيگران چشمه آب حيات بودند.

فردين كه عضو تيم ملی كشتی ايران بود. با اين فيلم پا به ميدان سينما گذاشت و پس ازمدتی بصورت يك "ستاره" درآمد و انبوه تماشاگران ساده بين، تجسم آرزوهای دور و دراز خود را درفيلم ها و شخصيت فريبنده او يافتند. او با بازی درچندين فيلم سرمايه زيادی اندوخت و صاحب سينما و استوديو شد. سيمای جذاب فردين (به نسبت معيارهای رايج سينمای فارسی) به علاوه تبليغات دامنه داری كه دراطراف او صورت می گرفت و ترانه هايی كه ايرج درفيلمها بجای او می خواند، ازوی چهره ای محبوب ساخت. (نگاه كنيد به مبحث تبليغات سينمايی). دراينجا گوشه هايی ازيك مقاله ستايشگرانه در باره فردين، كه نمونه ای ازكارعوامفريبانه ستاره سازی درسينمای فارسی است، آورده می شود:

 

"درخشش چهره های موفق درسينمای هرمرز و بومی يك چيزتاريخی است، اما فردين درمورد اين جبرزمان پا را فراترنهاده و چيزی بالاتراز آن است كه بتوان تصوركرد. وی يكباره درخشش خود را آغازكرد و به اوج ترقی رسيد و ديگران را پشت سرگذارد. وی سينمای ايران را ازفرم خاصی كه داشت خارج كرد و انبوه تماشاگران را به سالن تاريك سينماها كشاند.

مردم ازاو بتی ساختند و او را درمقام رفيع و پرمنزلتی جای دادند كه تا آن زمان كسی را چنين محبوبيتی نتوانسته بود. او يك باره سينما ايران را دگرگون كرده تحرك و جنبشی را كه سالها دست اندركاران فيلم درانتظارش بودند ايجاد كرد و با اين دگرگونی بی سابقه يك باره نمودار فيلم سازی ايران را بصورت يك منحنی صعودی درآورد. روزی، ساعتی، لحظه ای نبود كه درفكرو روح تماشاچی وجود نداشته باشد، انگاركسانی كه بديدن فيلم هايش می رفتند او را سلطان روياهای خويش می ديدند، و درحقيقت خود را دروجود اين مرد می يافتند، مردی كه برای آنها شادی و هيجان به ارمغان می آورد.

شايد اين رقم غيرقابل قبولی نباشد كه هرفيلم او درطی سالهايی كه ساخته شده است، درهرروز 50 هزارنفررا درسراسرايران، به سالن سينماها كشانده است. درتهران يكی دو سينما وجود دارد كه مدت سه سال است بنمايش فيلمهای او پرداخته اند، و هرفيلم او را حد متوسط بين چهارتا پنج هفته نمايش می دهند... ازوی بيش ازهرهنرپيشه ديگری درمطبوعات سينمايی ما عكس و مطلب بچاپ رسيده و بيش ازهر بازيگری تصاوير او زينت بخش اطاق ها و آلبوم های مردم اين مرز و بوم گرديده. گوئی همه مردم اين ملك او را يكی از نزديكان خويش می دانند، دردورافتاده ترين دهات كشور، تصويراو را درقابی دركنار اقوام و آشنايان خود قرارمی دهند، گوئی اين مرد تصويری از آن رويا و سراب فريبنده ای است كه هركس درآرزوی دست يافتن به آن می سوزد، اما نمی يابد.

"سايه" و "آقا جنی شده" را استوديو عصرطلائی روی پرده آورد، درهردو فيلم نويسند و كارگردان امين امينی و تهيه كنند عزيزالله كردوانی بود. "آقا جنی شده" يكی ازبيش پا افتاده ترين محصولات سينمای فارسی است. اين فيلم را خانی فيلم برداری كرد و درآن اصغرتفكری، شهين، كريمی، عبدالله محمدی، چهره آزاد، كهن، نرگس و مفيدی بازی داشتند. "سايه" را می توان بهترين كارامينی دانست، احمد شيرازی، فيلم بردارآن، كارش را به خوبی انجام داده بود تا اثری درخورتوجه ارائه دهد. طريقه نوربرداری پررمز و راز برای اين فيلم جنايی مناسب بود. درسايه مورين، امين امينی، رضا كريمی، چهره آزاد و نصرت الله كنی بازی داشتند.

"تپه عشق" محصولی از "استوديو آژيرفيلم"، فيلم ديگراين سال است. فيلمی به كارگردانی ساموئل خاچيكيان و پرازعيب و نقص فنی. تهيه كننده تپه عشق ژوزف واعظيان و فيلم بردارآن هراند بود. ويگن، فرانك ميرقهاری، گرشا، سپهرنيا و متوسلانی دراين فيلم بازی كردند.

"چك يك ميليون تومانی” و "داماد ميليونر" دوفيلمی ست كه سالارعشقی يك تنه تهيه كرد. تهيه كننده، نويسنده، كارگردان، و فيلم بردارهردو فيلم خود عشقی بود. درچك يك ميليون تومانی، مهين ديهيم، بهمنيار، نرگس، متوسلانی، دادگر و در"داماد ميليونر"، غلامحسين بهمنيار، سيما، نوربخش و همايون بازی داشتند. سالارعشقی دراين سال، "ازپاريس برگشته" را نيزبه كارگردانی استپانيان درآسيا فيلم تهيه كرد. هنرپيشگان اين فيلم محسن فريد، مهوش، نرگس و زندی بودند.

دراين سال كاروان فيلم نيزدو فيلم روانه بازاركرد: "اينهم يه جورشه" و "آسمان جل". "اينهم يه جورشه" فيلمی كمدی بود كه عزيزرفيعی آنرا نوشت و كارگردانی و فيلم برداری كرد. تهيه كنندگان اين فيلم همايون و دهقان بودند، و شهين، علی تابش، حيدرصارمی، رضا كريمی و قدكچيان درآن بازی می كردند. "آسمون جل" را نصرت الله وحدت نوشت و كارگردانی كرد. تهيه كنندگان آن عباس همايون و خود وحدت بودند. فيلم برداری را محمود نوذری انجام داد، و وحدت، فخری خوروش، ژاله، قدكچيان، گرشا و شمسی فضل الهی درآن بازی داشتند.

ازديگرفيلمهای اين سال "پسردريا" بود كه اسماعيل كوشان درپارس فيلم تهيه كرد. نويسنده و كارگردان پسردريا شاپورياسمی بود و ايرج نصيری آنرا فيلم برداری كرده بود. منصوروالا مقام و جواد تقدسی نقشهای اول را دراين فيلم داشتند.