يكی دو شب پيش افطاری مهمان عزيزی بوديم كه عده ای از مديران
معزول هم بودند و از آن جا كه اغلب دستی در فرهنگ داشتند ، داغ
ترين بحث آن مهمانی گزارش تحقيق و تفحص مجلس از وزارت ارشاد
دوران خاتمی بود . وزير سابق ارشاد مواردی را نقل می كرد كه
بيش تر به طنز شبيه بود تا واقعيت . شعرهايی از شاعران معاصر و
قديم می خواند و از حفظ هم می خواند كه در گزارش تحقيق و تفحص
به عنوان مصداق ترويج ابتذال آمده بود كه آدم از تعجب شاخ در
می آورد . الان ديدم كه به بخشی از اين شعر ها در سخنرانی يكی
از نمايندگان اقليت مجلس هم اشاره شده است . خواندن دوباره بخش
هايی از حرف های او و اين ابيات به قول مجلس هفتمی ها مبتذل
خالی از لطف نيست
.
شعر زير از سهراب سپهری مصداق تشريح صحنههای خلاف دانسته شد.
....
و بيا تا جائی كه پر ماه به انگشت تو هشدار دهد
و زمان روی كلوخی بنشيند با تو
و مزامير شب اندام تو را
مثل يك قطعه آواز به خود جذب كند
پارسايی است در آنجا كه تو را خواهد گفت:
بهترين چيز رسيدن به نگاهی است كه از حادثه عشق تر است
ظاهرا مشكل اين شعر كلمه" اندام" است.
چشم چرانی مرحوم مشيری از ديد تيزبين ارزياب بيرون نمانده است
و اشاعه آداب و رسوم
يراخلاقی را از سوی شاعر تشخيص داده است:
گفته بودی كه چرا محو تماشای منی؟
و آن چنان مات، كه يك دم مژه برهم نزنی؟
مژه بر هم نزنم تا كه زدستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدني
***
اتهام مرحوم مشيری سنگينتر است، چون به اشاعه روابط نامشروع
زنان و مردان شوهردار با غيرهمسرانشان شده است. او در اين شعر
چنين كاری كرده است:
گفتی كه چو خورشيد، زنم سوی تو پر
چون ماه، شبی میكشم از پنجره سر
اندوه كه خورشيد شدی تنگ غروب
افسوس كه مهتاب شدی وقت سحر
ظاهرا تدوين كننده كلمه" زنم" را در عبارت زنم سوی تو پر به
معنای” همسرم" گرفته است و قطعا اين كار خلاف شرع است !
مرحوم مهرداد اوستا هم با همه گوشه چشمی كه رهبران جمهوری
اسلامی نسبت به او داشتند، دراين شعر متهم به اشاعه ابتذال شده
است.
با من بگو تا كيستی؟ مهری؟ بگو، ماهی؟ بگو
خوابی؟ خيالی؟ چيستی؟ اشكی؟بگو، آهی؟ بگو
راندم چو از مهرت سخن، گفتی بسوز و دم مزن
ديگر بگو از جان من، جانا چه میخواهی بگو؟
گيرم نمیگيری دگر، زآشفته عشقت خبر
بر جان من گاهی نگر، با من سخن گاهی بگو
غمخوار دل ای مه نه ای، از درد من آگه نه ای
والله نه ای، بالله نه ای ، از دردم آگاهی بگو
در خلوت من سر زده، يك ره درآ ساغر زده
آخر نيايی سر زده، از من چه می خواهی، بگو
من عاشق تنهايیام، سرگشته شيدايیام
ديوانه رسوايیام ، تو هرچه میخواهی بگو
نيما هم متهم شده به اشاعه روابط محرم و نامحرم، چون شباهنگام،
انتظار آمدن نامحرم را میكشد.
تو را من چشم در راهم
تو را من چشم در راهم شباهنگام
كه می گيرند در شاخ تلاجن سايهها رنگ سياهي
وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم
شباهنگام، در آن دم كه بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت كه بندد دست نيلوفر به پای سرو كوهی دام
گرم يادآوری يا نه، من از يادت نمیكاهم
تو را من چشم در راهم
اين شعر هم اشاعه ابتذال دانسته شده است.
در عالم بيداری با ياد تو سر كردم
در خواب اگر رفتم رويای تو را ديدم
مشكل اين بيت هم سينه است
در سينه هر ذره خورشيد تو را جستم
با ديده هر قطره دريای تو را ديدم
شعر زير هم اشاعه ابتذال، عريان شدن و اخلاق خلاف جنسی شناخته
شده است
آهو ز تو آموخت به هنگام دويدن
رم كردن و برگشتن و واپس نگريدن
پروانه ز من، شمع ز من، گل زمن آموخت
افروختن و سوختن و جامه دريدن
اين داوریها دامن بزرگانی چون نظامی گنجوی را هم گرفته است و
منظومه خسرو و شيرين او مصداقی برای ابتذال و ترويج روابط
نامشروع و تشريح صحنههای خلاف اخلاق جنسی ذكر شده است و مورد
استشهاد آن بخشی از شعری است كه چنين آغاز میشود:
شبافروزی چو مهتابجوانی
سيهچشمی چو آب زندگانی
دو شكر چون عقيق آب داده
دو گيسو چون كمندی تاب داده
آنا كارنينای لئون تولستوی مصداق ترويج منكرات و كاستن از
ارزشهای معنوی، عادی سازی روابط محرم و نامحرم، عادی ساختن
و از ميان بردن قبح گناه، مثلث عشقی، اشاعه روابط نامشروع زنان
و مردان شوهردار با غيرهمسرانشان، اشاعه ابتذال، اشاعه آداب و
رسوم غيراخلاقی و ارزش تلقیكردن خصلتهای اشرافیگری
دانسته شده است و در قضاوت نهايی انتشار كتاب را منفی قلمداد
شده است.
از هاينريش بل هم چند كتاب در آتش چنين قضاوت هايی قرار گرفته
است از جمله كتاب "آدم كجا بوده ای” و "حتی يك كلمه هم نگفت".
اين كتاب ها مصداق موارد زير دانسته شده است:
تشريح صحنههای خلاف اخلاف جنسی، عادی سازی روابط محرم و
نامحرم، مثلث عشقی، عادی سازی عشقهای خيابانی، اشاعه روابط
نامشروع زنان و مردان شوهردار با غيرهمسرانشان، سنت ستيزی
دختران جوان، اشاعه ابتذال، اشاعه آداب و رسوم غير اخلاقی و
سرانجام چاپ آن منفی قلمداد شده است.
مارسل پروست نيز با كتاب ده جلدی خود با عنوان در جست و جوی
زمان از دست رفته به اشاعه ابتذال ترويج منكرات و كاستن و از
ميان بردن قبح گناه، تلاش در خدشهدار كردن و ناموفق نشان
دادن خواستگاریها و ازدواج های سنتی.
ترويج روابط قبل از ازدواج، مثلث عشقی، اشاعه خشونت، اشاعه
روابط نامشروع زنان و مردان شوهردار با غير همسرانشان، سنت
ستيزی دختران جوان اشاعه ابتذال، اشاعه آداب و رسوم غير
اخلاقی، ارزش تلقی كردن خصلتهای اشرافی گری، چالش عشق با
آداب و رسوم دانسته شده است و انتشار كتاب منفی قلمداد شده
است. |