مجيد مجيدی، كارگردان صاحب نام سينمای معاصر ايران و سازندهی
فيلمهايی چون، "بچههای آسمان"، "رنگ خدا"، "باران" و
"بيدمجنون" است. نخستين كارگردان ايرانی است كه كانديدای اسكار
شده بود. حرف هايش در باره بلائی كه بر سر سينمای ايران دولت
جديد آورده، در مصاحبه با خبرگزاری ايسنا خواندنی است. در جشن
خانهی سينما و در اعتراض به برباد رفتن سينمای ايران بانگ
برداشت كه اين "صدای پای ابتذال" است. می گويد:
"يكی از چالشهايی كه در چند سال اخير درگير آن هستيم آنست، كه
هر كسی در هر جايگاهی خود را صاحب نظر در فرهنگ و هنر كشور
میبيند. البته اين در تمامی ابعاد همانند اقتصاد، سياست و حتی
ورزش تسری پيدا كرده و هر كسی به گونهای خود را متولی امر
میداند و در پی اين احساس، خود را دارای تكليف و وظيفه. اين
افراد در حقيقت نه دارای نظر كارشناسی در حوزهی موردنظر هستند
و نه صلاحيت وارد شدن به اين مباحث را دارند.
سينمای ايران در سالهای اخير سفير فرهنگی كشور بوده و
سياستمداران نيز به اين مساله اذعان داشته و دارند. بر كسی
پوشيده نيست كه سينما توانايی چالشزدايی و حل بحرانهای جهانی
را دارد، ولی همهی موارد ذكر شده، دليل بر اين نيست كه ما
نگاه نقادانه به توليدات سينمايی نداشته باشيم.
اما نقد سالم زمانی میتواند وجود داشته باشد كه انسانهای
وارد شده در اين حيطه، صلاحيت انتقاد را داشته باشند. هميشه
نقد سينمای ايران با نگاه سياسی توام بوده است و اين مختص زمان
خاصی نيست.
در هيچ دورهای در گسترهی تاريخ اين مملكت، چه قبل و چه بعد
از انقلاب، تا اين اندازه توسط يك نهاد قانونگذار به هنر و
هنرمند توهين نشده است.
درگزارش تحقيق و تفحص مجلس كه البته سياسی هم هست جملات سخيف و
سطحی وجود دارد كه نشانگر آن است كه كسانی كه گزارش تحقيق و
تفحص را تهيه كردهاند، بهشأن و منزلت هنر واقف نيستند .
آيا در طول 8 سال دولت خاتمی حداقل 3 يا 4 فيلم فاخر ساخته
نشده است؟ در طول صد سال سينمای ايران، يك فيلم به نام
"بچههای آسمان" به عنوان نمايندهی كل سينمای ايران راهی
اسكارشد.
ابتذال با رنگ مذهب، ارزشها و اعتقادات ما را مورد هجمه قرار
خواهد داد و متأسفانه نگاه سطحینگر فيلمی را مذهبی مینامد كه
در آن ركعتهای نماز بيشتر خوانده شود! و اين قشریگری
متأسفانه برای سودجويان بسيار ارزشمند خواهد بود. و در اين
فضا، آنان كه ارزشمدار هستند و دغدغهی هنر انقلاب را دارند
به گوشه عزلت خواهند رفت.
27 سال از تاريخ انقلاب میگذرد و همه باور داريم كه اين
انقلاب فرهنگی بود و خوندلها خورده شد تا سطحینگریها از
قامت سينمای ايران زدوده شود، ولی امروز با روند فعلی، نگران
اين هستيم كه دستآوردهای انقلاب دستخوش نگاههای كجسليقهی
برخی از فعالان سياسی كشور شود.
مميزیهای بیحدومرز و اعمال سليقه باعث بلاتكليفی هنرمندان
شده است.
فيلمنامهی "بچههای آسمان" علاوه بر انعكاس در كتابهای درسی
داخل ايران، در ديگر كشورها نيز منعكس شده است. حتی در
كتابهای درسی دورهی دبيرستان كشور ژاپن، فيلمنامه "بچههای
آسمان" با متن انگليسی در برنامهی درسی گنجانده شده است.
میتوان گفت تاكنون اين فيلمنامه به بيش از 20 زبان دنيا منتشر
شده است. از يك اثر هنری چه انتظار ديگری میتوان داشت."
حس رعب و وحشت ايجاد شده هنر و هنرمند را در تنگنا قرار
میدهد. در نظر داشته باشيم كه دامنه اين جريانات به مسائلی
ختم میشود كه تلخ و اسفناك خواهد بود و باعث گوشهنشينی و حتی
هجرت هنرمندان میشود. و البته خطرات متفاوتی پيش رو خواهد
داشت كه مهمترين آن بروز افراد كاسبكار در حيطهی هنر و يا
متوليان كاسبپيشهی فرهنگی خواهد بود. در واقع بازار ريا و
تزوير داغ و هنر اصيل انقلاب خدشهدار میشود.
ابتذال با چهرهی ديگر جلوهگر میشود. اين را به شما قول
میدهم. ابتذال میداند چگونه نان به نرخ روز بخورد. او
میداند كه امروز فلان نمايندهی مجلس از چه چيزی خوشش میآيد
و چه چيزی را لااقل در ظاهر میپسندد و بعد به سمت آثاری
میرود كه خوشايند دوستان باشد. ابتذال هميشه با چهرهی روابط
دختر و پسری نمیآيد، بلكه متاسفانه تجلی پيدا میكند در آثار
[به ظاهر] دينی اين ملت." |