محسن آرمين سخنگوی سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی، در يك جمع
بندی از واكنش های روزهای اخير درباره نامه پايان جنگ به قلم
آيت الله خمينی، باخبرگزاری ايلنا مصاحبه كرده و گفت:
برخی در مخالفت با اين نامه تا نقض صحت و اصالت انتساب آن به
امام پيش رفتهاند، در حالی كه خود اين مخالفان بهتراز هر كسی
میدانند نامه از آن امام است و يك سند محرمانه نبوده است.
سال 68 اين نامه در جمع 40, 50 نفر از مسوولان رده بالای كشور
قرائت شد، سپس با توجه به نقش مهم مجلس در آن زمان در جلسه
غيرعلنی مجلس برای نمايندگان قرائت شد.
بايد تاسف خورد از اينكه برخی مخالفان انتشار اين نامه عليرغم
اطلاع از اين مساله وانمود كردهاند كه صحت انتساب نامه به
امام محل ترديد دارد، به اين ترتيب در جهت سانسور كردن امام
حركت كردند. جالب است اين افراد كسانی هستند كه بيش از ديگران
سنگ امام و انديشههای او را به سينه میزنند و ديگران را به
دوری از آرمانها و انديشههای امام متهم میكنند. در اين
زمينه دوستان كيهان گوی سبقت را از ديگران ربودهاند.
پس از جنگ تنها روح شعاری و تبليغاتی جنگ برای توجيه رويكردها
و سياستهای حاكمان و به نفع يك جناح و عليه جناح ديگر برجسته
شد و جگ دستمايهای شد برای استفاده در منازعات گروهی و
جناحی. ظاهرگرايی با تمسك به ظاهر در مورد جنگ چنان شد كه حتی
چفيه كه در جبهه دستمال و حوله رزمندگان بود، به امری مقدس
تبديل شد و برخی از افراد به اتهام
توهين به چفيه
در دادگاه محاكمه شدند.
هرگز ابعاد سياسی و استراتژيك جنگ مورد بررسی كارشناسانه قرار
نگرفت تا از تجربه آن استفاده شود.
در حال حاضر كه آمريكا درگير جنگ در عراق است، مركز تحقيقات
استراتژيك در اين كشور آگاهانه مشغول بررسی و تحويل تصميمات و
سياستهای انجامشده در اين جنگ هستند. همچنين
اسرائيل
بعد از هر جنگی و به خصوص جنگ اخير در لبنان به بررسی آن
میپردازد.
در لبنان نيز سيدحسن نصرالله بعد از جنگ به جای بيان شعارها و
تحليلهايی مبنی بر اينكه بحث در مورد جنگ مغاير مصالح ملی
است، شجاعانه گفت، اگر میدانستم واكنش اسرائيل نسبت به اسارت
دو سرباز خود تا اين حد گسترده است، هرگز دستور چنين كاری را
نمیدادم. اين اظهارات نه تنها از شان نصرالله نكاسته بلكه
برعكس به محبوبيت و اعتبار او افزوده است.
برخی از مخالفان انتشار نامه امام نگران وضعيت خود هستند و
تصور میكنند، باز شدن باب بحث و بررسی ابعاد جنگ در نهايت به
جستوجو برای يافتن مقصر يا مقصرانی خواهد انجاميد، در حالی
كه هدف از بررسی جنگ نه مچگيری است، نه دنبال مقصر برای
تصميمات اشتباه گشتن، بلكه استفاده از نتايج اين بررسیها
برای امروز و فردای كشور است.
جنگ و حماسهآفرينیهای پرشور جوانان برومند اين سرزمين و
تصميمات و راهبردهای درست و خطا در آن هر چه بود 18 سال پيش
پايان يافت و شناسايی و عدم شناسايی مقصران پارهای تصميمات
اشتباه در آن به كار امروز نمیآيد.
برخی مخالفتهای ديگر با اين نامه از سوی كسانی
انجام شده
كه طی ساليان اخير با تبليغات سعی كردند تصويری از جنگ و نتايج
آن برای جامعه ترسيم كنند كه اين نامه مغاير با اين تصوير است.
اين عده بايد بدانند بازی با شعور و احساسات مردم بزرگترين
گناهی است كه مسوولان يك كشور ممكن است مرتكب شوند. برخی نيز
شايد به اين علت مخالف مطرح شدن اين نامهاند كه فكر میكنند
اعتبار و آبرويی كه با پشتوانه جنگ برای خود دست و پا كردند و
بر اساس آن موقعيتهايی را در كشور به انحصار خود در آورند،
آسيب میبينند. اينها هم بايد اعتبار و آبروی ملت و كشور و
نظام را بر آبروی خود مقدم بدانند و برای حفظ آبروی خود راضی
نشوند امام را سانسور كنند.
برخی به اين دليل با انتشار اين نامه مخالفند چون فكر میكنند
كه مسائل مطرحشده در اين نامه, ضرر و زيان سياستهای
ماجراجويانه و
استقبال از تقابل و جنگ
را كه طی ساليان اخير به شدت از آن دفاع شده است، برملا
میسازد. اينها بايد بدانند مصالح كشور بر هر چيزی مقدم است و
اگر دل در گروی سربلندی اين ملت و كشور دارند و به امام
معتقدند، بايد از حصار كوتاهبينی و رويكردهای فاقد منطق و
عقلانيت خارج شده و به جای اوهام، تجربيات گذشته را راهنمای
تصميمات و رويكردهای حال و آينده در عرصه بينالملل قرار
دهند.
اهميت اين نامه در مشخص شدن تصميمات امروز است تا فردا به دليل
تصميمات خطای امروز، ناگزير از نوشيدن جام زهر نشويم.
اهميت ديگر نامه آشكار شدن ابعادی از چهره واقعی امام است كه
هر چند برای نسل اول انقلاب معلوم است اما به علت تبليغات
سالهای اخير برای نسل امروز تازگی دارد. برخلاف تصويری كه در
تبليغات رايج از امام ترسيم میشود، امام چه زمانی كه در مقام
رهبر بوده و چه در مقام يك فرد، خود را به پذيرش نظرات
كارشناسانه و تخصصی ملزم میدانست. او كه مخالف ورود به خاك
عراق بود و معتقد بود بعد از فتح خرمشهر بايد به سوی آزادسازی
ديگر مناطق اشغالی و پايان جنگ حركت كرد، به دليل نظر
كارشناسان نظامی و علیرغم نظر خود با ادامه جنگ موافقت كرد و
پس از نامه برخی از فرماندهان كه پيروزی در جنگ را با امكانات
موجود كشور غيرممكن عنوان كرده بودند، در پايان دادن به جنگ و
پذيرش قطعنامه لحظهای ترديد نكرد.
بهتر است محسن رضايی از انتشار نامه امام ناراحت نشود زيرا كه
نامه او باعث شد كه امام تصميم به پايان جنگ بگيرد، جنگی كه
هيچ پيروزی در آن متصور نبود.
محسن رضايی بايد خوشحال باشد از اينكه اين نامه باعث پايان جنگ
شد و برعكس ناراحت و متاسف باشد از اينكه چرا چند سال
پيشتر
چنين نامهای را ننوشت. |