درامريكا، به استقبال انتخابات ميان دوره ای كنگره اين كشور،
همه درانتظار يك حادثه يك موج بزرگ تبليغاتی اند. اين حادثه و
موج تبليغاتی بايد بتواند كفه ترازوی انتخاباتی را به نفع
جمهوريخواهان سنگين كند، چرا كه درغيراينصورت دمكرات های
امريكا پيروز اين انتخابات خواهند بود. با "بن لادن" و حتی
دستگيری او نيز بعيد است بتوان كفه ترازو را به سود
جمهويخواهان سنگين كرد. اعدام صدام حسين نيز هم بعيد است و هم
نقشی دراين زمينه نمی تواند بازی كند. همين است كه همه نگاه ها
متوجه ايران شده است. حمله به ايران اگر به آن نتيجه برق آسائی
كه نيازدارند نرسد، كار از آنچه هست برای بوش و جمهوريخواهان
بدتر خواهد شد، مگر در آخرين روزها و يا حتی ساعات نزديك به
انتخابات چنين عملياتی آغاز شود و برای مشخص شدن آن نياز به
زمان باشد. يعنی به حاشيه راندن اخبار رويدادهای عراق و پشت سر
ماندن انتخاباتی كه شايد جمهوريخواهان با همين نقشه خود را
آماده پيروزی در آن كرده باشند. اين گمانه زنی ها در شرايطی
است كه فعلا بيشترين حدس و گمان در اطراف موفقيت كاخ سفيد برای
يك همآهنگی بين المللی برای تصويب تحريم های ايران در شورای
امنيت سازمان ملل دور می زند. رای دهندگان امريكائی اين
همآهنگی و تصويب قطعنامه تحريم ايران را چنان پيروزی برای بوش
ارزيابی خواهند كرد كه به جمهوريخواهان رای بدهند؟ جای تردها
همچنان زياد است، اما بر اين نكته جای ترديد نيست كه مسئله
ايران و هر رويدادی در ارتباط با ايران، روی سرنوشت انتخابات
مياندوره ای كنگره امريكا تاثير مستقيم خواهد گذاشت.
در چنين فضائی است كه حرف های اتمی بی در و پيكر و تهديد آميز
"عسس بيا منو بگير" احمدی نژاد در روزهای اخير خود به يك تهديد
ملی تبديل شده است. تهديدی كه همسوست با نيازهای كاخ سفيد و
جورج بوش برای پيروزی در انتخابات پيش روی كنگره امريكا. از
جمله سخنرانی های ورامينی او در سفراخيرش به اين شهر. |