جمال ميرصادقی، رمان نويس به يادگار مانده از دهه های پيش از
انقلاب بهمن 57 با كلامی كه خاص اوست به مصاف سانسور دولتی
آمده و در مصاحبه كوتاهی با خبرگزاری های داخلی گفت:
دو نوع ادبيات داريم. اول ادبياتی كه عامهپسند است و فراموش
شدنی. يعنی مصرف می شوند و تمام می شود. كمی هم سرگرم می كند و
خوانندگانی هم دارد.
دوم ادبياتی كه است كه نه تنها ماندنی است، بلكه سرمايه ملی
است. در دنيا
دولت ها از اين ادبيات حمايت می كنند، چرا كه اين نوع ادبيات
در انديشه مردم
تاثيرگذار است، ايرادهای جامعه را بازگو و نقد میكند. آن
دولت ها كه درايت دارند نسبت به اين
ادبيات حساسيت منفی نشان نمیدهد و سعی میكنند ايرادهای جامعه
را كه توسط ادبيات جدی بازگو میشود، برطرف كند. اين اندوه بار
است كه هنوز در اينجا نه تنها ادبيات ماندگار و جدی سرمايه ملی
محسوب نمی شود بلكه آن را سانسور می كنند تا هم خود را آينه
نبينند و هم جامعه را با خويش آشنا نكنند.
در چنين فضائی است كه زيرفشار عوامل بيرونی سانسور، نويسنده
نيز آثار خود را سانسور می كند تا اندكی از آنچه ميداند و می
بيند را منتشر كند. و اين گونه است كه آثار ماندگان مثله می
شوند و خواننده نيز كه جامعه را در آن آنگونه كه ميداند باز
نمی يابد اعتمادش را از ادبيات داخلی پس می گيرد و می رود به
جستجوی ترجمه آثار خارجی تا نشانه هائی از جامعه خود را در
جوامع ديگر ببيند.
روزنامهها
بايد تابلو حقايق باشند و زمانی كه آنها از اين وظيفه باز می
مانند نويسندگان بايد با اختصاص بخشی از خلاقيت خود در آثاری
كه خلق می كنند اين وظيفه را نيز برعهده بگيرند. زمانی كه جلوی
آنها نيز گرفته می شود، اعتماد ملی به هر دو فرو می ريزد.
در چنين فضائی است كه می بينيم روز به روز بر شمار خوانندگان
آثار غير جدی و مبتذل كه كيفيت يك بار مصرف را دارند اضافه می
شود. مردم با اين آثار سر خود را گرم می كنند بی آنكه ناچار
شوند بيانديشند. زمانه ما اينگونه شده است.
|